همبنیانگذار و مدیرعامل «۱۰۰ استارتآپ» | 100startups.ir
چه چیزی درباره تقسیمبندی ایرانی «شرکتهای دانشبنیان» عجیب است؟
تصویری که از ارشمیدس وقتی لخت از حمام بیرون آمد و داد زد اورِکا در ذهنم شکل گرفته یک مرد کامل حدود 60 ساله است و از فیثاغورث هم وقتی قانونش را ارائه کرد همین حدود. اما الآن بچهها 8 – 9 ساله این قانون را بلدند و با آن مسئله حل میکنند. این تازه برای علم است در فناوری اوضاع از این هم جالبتر است شاید تعداد کسانی که میتوانستند برای کامپیوترهای دهه 60 و 70 میلادی قرن گذشته برنامه بنویسند محدود بود به عدهای متخصص که دورههای خاصی را گذرانده بودند. اما الآن بچههای ابتدایی برنامههایی با پیچیدگی بسیار بیشتری مینویسند و در ابتدایی ربات میسازند و مهمتر اینکه حتی میتوانند مبانی آنها را هم بفهمند.
این یعنی دانش و فناوری به مرور عادی میشود دیگر کسی که جرم حجمی میفهمد و میتواند با جذر جمع مجذور دو ضلع مثلث قائمالزاویه وترش را حساب کند نه نخبه است و نه صاحب فناوری. و عادی شدن علم و فناوری هم روز به روز سریعتر میشود آنقدر که والدین ولو مثلا استاد دانشگاه در برنامهنویسی هم بوده باشند ممکن است از نوجوان خودشان در همان رشته تخصصی عقب بمانند.
اینها را گفتم که بگویم برای شرکت دانشبنیان که از ابداعات ماست احتمالا! نمیتوان شاخص درست و باثبات داد. الآن برنامهنویس با جوشکار 50 سال پیش برابر است. اصلا بیایید فکر کنیم معاونت علمی 50-60 سال پیش آمده بود و شرکتها را دانشبنیان کرده بود. احتملا هر کس دستگاه تراش نیمه اتوماتیک داشت و قطعاتی با یک پیچیدگی میزد دانشبنیان میشد. تا اینجا مسئلهای نیست. سؤال این است که این کارگاه تراشکاری کی از دانشبنیانی خارج میشد. شاید به همین دلیل است که شرکت دانش بنیان را که به انگلیسی گوگل کنید (“knowledge based company”) همه نتایج صفحه اول به ایران مربوط است.
حرف این است که مؤلفه اصلی در تغییر اقتصاد و شرکتهای دنیا دانش و فناوری نیست که البته دانش و فناوری هم مهم است اما مربوط به امروز نیست. از عصر کشاورزی هم بوده و در عصر صنعت هم همینطور و الآن هم هست و ارزش افزوده در کالاها و خدمات فناورانه و مبتنی بر دانش بیشتر است. آنچه مؤلفه اصلی شرکتها و بنگاههای اقتصادی امروز است مدل توسعه، شیوه مدیریت، ساختار و قواعد مشارکت و ساز و کارهای طراحی و توسعه محصول است.
این مدلهای اقتصادی است که پیشرفتهای چشمگیر را در اقتصادهای پیشروی دنیا ایجاد کرده است. البته که بسیاری از شرکتهایی که در مدلهای جدید توسعه پیدا کردهاند و پیشرو بودهاند از فناوریهای نوین هم بهره بردهاند و طبیعی است که آنها که در استفاده از مدلهای نوین پیشرو هستند در استفاده از فناوریهای نو هم جلوتر از بقیه باشند. اما خیلی از بنگاههای فناورانه و به اصطلاح ما دانشبنیان هم هستند که مدلهای قبل خود را حفظ کردند و از گردونه عقب ماندند. مگر علم و فناوری در شرکتهای نفتی و هواپیمایی و خودروسازی کم است که جای خود را به آمازون و اپل و تسلا دادند. این الگوهای جدید که خود را در مدلهای مبتنی بر سرمایهگذاری جسورانه (VC-backed) نشان داده است، الگوهای اقتصادی جدیدی را ارائه کرده است که به نظر ساز و کارها، نهادها و شرکتهایی که در بستر آن رشد میکند متفاوت از ساختارهای سنتی و رایج است و آینده اقتصاد را تغییر خواهد داد. به خلاف ما که گزارش شرکتهای دانشبنیانمان را میدهیم آنچه در کشورهای پیش رفته بیشتر به چشم میخورد تفکیک شرکتهای ونچر بک (مبتنی بر سرمایهگذاری جسورانه) از شرکتهای سنتی است.
پینوشت
ناگفته نماند که موضوع شرکتهای فناورانه و اثر آنها در اقتصاد کشورها خصوصا در حوزهای تخصصی مثل فناوری اطلاعات، فناوریهای مواد پیشرفته و فناوریهای همگرا و امثال آن در گزارشات در سطح ملی آمده است اما آنچه مرز روشن مدلهای جدید اقتصادی با مدلهای سنتی است فناوری بکار رفته در شرکتها نیست بلکه رویکردهای سرمایهگذاری، توسعه و مدیریت آنها است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا موفقها شکست نخوردند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
«ترس» مهمترین تفاوت زیستبوم کارآفرینی ما و آمریکا است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
واژههایی که باورمان را شکل دادهاند!