بازنده ای که قبل از بازی، باخته بود!

این پول نان ماست،

که در ویرانه‌های دمشق

در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز،

دفن می‌شود...

اسد را پشت کردن به مردمش و دل بستن به بیگانه، به سقوط کشاند، تحریر الشام بهانه بود!
اسد را پشت کردن به مردمش و دل بستن به بیگانه، به سقوط کشاند، تحریر الشام بهانه بود!


زنی در خیابان

به یک قرص نان

خود را می‌فروشد!

آن‌ سو تَرَک، مردی

گرده ی نانی را

از دست عابری می‌رباید!

ما گرسنه

در کوچه‌های غربت این شهر

پرسه می‌زنیم

و می‌دانیم

که دست‌های کثیفی

نان ما را

از سفره‌های‌مان ربوده است

این پول نان ماست ،

که در هزار توی دالان‌های پنهان

کیک زرد می‌شود

برای تزیین بساط بیداد !

پول نان ما ،

موشک‌هایی است

که به اسرائیل می‌رسد

زودتر از آنکه

آب و نان ،

به « ورزقان» و « اهر» برسد!

کودکان و دانش آموزان ما فراموش نخواهند کرد که دختران شین آباد در آتش بخاری سوختند تا سرانه ی رفاه شان، در پای تحکیم پایه های قدرت بشار اسد در سوریه، قربانی شود!
کودکان و دانش آموزان ما فراموش نخواهند کرد که دختران شین آباد در آتش بخاری سوختند تا سرانه ی رفاه شان، در پای تحکیم پایه های قدرت بشار اسد در سوریه، قربانی شود!



نگاه کن !

این پوکه‌های گلوله

این لاشه‌های تانک ،

پول نان ماست ،

که در خیابان‌های حمص ریخته است !

این پول نان ماست ،

که در ویرانه‌های دمشق

در کنار آرزوهای گزاف یک قمارباز

دفن می‌شود

این پول نان ماست ،

که در کوچه‌های حلب

پیش چشم جنازه‌ها

برای یک بازنده هزینه می‌شود

بازنده‌ای که قبل از بازی باخته بود !

وقتی ابومحمد جولانی و یارانش تا کاخ تو آمدند و آلبوم های خانوادگی ات را تماشا می کردند، آن ٩۵ درصد کجا بودند که از دروازه های دمشق، دفاع کنند؟؟!!
وقتی ابومحمد جولانی و یارانش تا کاخ تو آمدند و آلبوم های خانوادگی ات را تماشا می کردند، آن ٩۵ درصد کجا بودند که از دروازه های دمشق، دفاع کنند؟؟!!


پول نان ما ،

بذرهای دروغ و فساد است

که بر زمین پاشیده می‌شود

تا شاید برزگری خام اندیش

آرزوهای پوچ خود را

از آن درو کند

پول نان ما ،

هیزم‌هائیست که در هر سو

آتش می‌افروزد

و در آتش می‌سوزد

پول نان ما ،

تفنگ‌هائیست

که هدف‌های اشتباه را نشانه گرفته است

پول نان ما ،

پایگاه اتمی بوشهر است

که غبار یک عمر سفاهت حاکمان

بر آن نشسته است

پول نان ما ،

باج‌هایی است

که در جیب های چین و روسیه

ورم کرده است !

پول نان ما ،

مزد سردارانی است

که سرها را به دار می‌کنند

و لب‌ها را می‌دوزند ،

تا گرسنگان نفهمند گرسنگی تقصیر کیست !

پول نان ما ،

منبری است

که واعظی ابله بر آن نشسته است

و به ما می‌آموزد ،

گرسنگی تقصیر خداوند است

گرسنگی ،

بشارت ظهور یک منجی است !

و ما می‌دانیم

این تقصیر ماست

که ابلهی بر منبر نشسته است

این تقصیر ماست

که خیره‌سری بر مسند نشسته است

ما می‌دانیم ،

محصول بذرهای دروغ و تزویر

و خارهای ترس و سکوت

جز قحطی نیست

پول نان ما را قماربازان ،

در قمارخانه‌های سیاست و قدرت

باخته‌اند

اکنون

ما مانده‌ایم و فرزندانی ،

با آرزو‌های سبز و جوان

و خانه‌ای با تیرک نازک

آنقدر نازک

که به لرزیدنی فرو می‌ریزد

و ما زنده ،

زیر آوارهای آن می‌مانیم

هان !ا

فردا که از خواب برخیزیم ،

ما را

و فرزندان ما را

و خانه ما را نیز

باخته‌اند.


✍ صدیقه وسمقی