محمد نجفی هستم و هنوز فکر میکنم کوچگر همواره حسّ کوچگریاش را حفظ میکند.
قرارِ بیقراری!
شاید هنوز برای خیلیها این فرض که سالها درس بخوانی، دانشگاه بروی، شغلی پیدا کنی و سالهای طولانیتری را در یک سازمان، در یک شهر و در یک کشور زندگی کنی، فرضی مقبول و قابل دفاع باشد. بیشک هم این سبک زندگی مزایای جذابی دارد. اما از سوی دیگر سبک زندگی متفاوتی هم به ویژه در سالهای اخیر و با توسعهی زیرساختها و تکنولوژهای ارتباطی جدیتر شده است (و از قضا همهگیری کرونا در دو سال اخیر اثر مضاعفی بر رواج آن داشته) که در آن افراد به عنوان کوچنشینهای دیجیتال (Digital Nomad) با استفاده از اینترنت بیسیم، تلفن هوشمند و لپتاپ، از راه دور کار یا تحصیل میکنند و دیگر مهم نیست که در کجای دنیا حضور داشته باشند.
در ادامه بیشتر از آنکه بخواهم از چیستی و چرایی و چگونگی کوچنشینی دیجیتال بگویم تلاش میکنم چند نکتهی مهم در رابطه با تجربههای شخصیام از این سبک زندگی در دو سال گذشته را روایت کنم:
۱. وصل بودن دیجیتالی به دیگران: پولی که خرج اینترنت یا دستگاههای هوشمند یا پلتفرمهای آنلاین کردهام، حتا اگر هدر هم داده باشم، ارزشش را داشته است.
۲. سبکبار بودن: هنوز هم میتوان کل زندگی را در چند تایی چمدان جا داد و چند هزار کیلومتر جابجا شد. سخت است، خیلی هم سخت است اما نشدنی نیست. فقط باید یاد بگیریم کمی بیخیال چیزهایی شویم که ما را پابند میکنند یا با توجه به کیفیت زندگیمان، رهایی ما را سلب میکنند. مثلاً از یک سو بهتر است تا حد ممکن چیزی نخریم مگر آنکه ضروری باشد و از سوی دیگر از حذف کردن، بخشیدن، فروختن یا دور ریختن وسایل اضافی نباید بترسیم. برای زندگی کردن و شادی اصیل، اصولاً چیز زیادی لازم نداریم.
۳. پول برای خرج کردن است اما نه لزوماً برای خریدن و انباشتن چیزها! برای تجربههای نو اما، حتا باید کمی دست و دلباز باشیم. هر چند همیشه باید نیمنگاهی هم به آینده داشت. هزینههای پیشبینینشده و درآمد نداشتن همیشه محتمل است.
۴. دسترسیپذیری از مالکیت مهمتر است: متأسفانه این یکی در ایران اگر ناممکن نباشد بسیار دشوار است. وقتی میشود ماشین اجاره کرد، لزومی به داشتنش نداریم. وقتی میشود خانهی مبله اجاره کرد، چرا باید وقت و پول و انرژیمان را صرف خرید وسایل خانه کنیم؟ وقتی میشود بین شهرها و کشورها جابجا شد، چرا باید به طور مطلق این امکان را از خودمان سلب کنیم؟
۵. دنیای ما برای کوچنشینی دیجیتال مناسب است؟ به نظرم هنوز نه. دستکم برای ما هنوز نه؛ بخصوص اگر بخواهیم به کشورهای مختلف برویم یا با شرکتهای بینالمللی کار کنیم. چرای آن هم که اظهر من الشمس است.
۶. بازههای زمانی مدنظرمان برای تجربهی این سبک زندگی و چند و چون آن هم مهم است. کوتاه مدت و بلند مدت بودن، اینکه تنها زندگی میکنیم یا خانوادهایم، بچه داریم یا نداریم، چه قدر پسانداز داریم و... همه مهماند. بسته به همهی این عوامل میتوانیم کوچنشین دیجیتالِ پارهوقت یا تمام وقت باشیم. آنچه مهمتر است تلاش برای رها شدن از بند زمان و مکان و وابستگیهای مالی تا حد ممکن است. با این اوصاف چه بسا از چند روز تا چند ماه و حتا چند سال در یک سازمان یا شهر یا کشور زندگی کنیم اما همچنان کوچنشین باشیم؛ و البته که میتوانیم دورکار باشیم یا فریلنسر یا صاحب کسب و کار شخصی خودمان یا ترکیبی از آنها.
۷. کوچنشینی مهارتهای خودش را میطلبد یا دست کم بعضی مهارتها را بیشتر نیاز دارد، مثل انعطافپذیری، تابآوری، تحمل ابهام و دل و دماغ داشتن برای مواجهه با امور پیشبینیناپذیر و در نهایت راحت بودن با راحت نبودن و قرار داشتن در عین بیقراری!
منتشر شده در ماهنامهی پیوست در پروندهی ویژهی «دیجیتال نومد» (شمارهی ۹۷ - دی ماه ۱۴۰۰)
مطلبی دیگر از این انتشارات
هویت (من کی هستم؟)
مطلبی دیگر از این انتشارات
متن سخنرانی شیرین پارسی در اولین رویداد روبهراه
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگه میخواهی مدیر خفنی باشی، مشکلات رو حل نکن!