بِنو کامیونیتی، پلتفرمی است برای به اشتراکگذاری تجربهها و دسترسی به شبکههای حمایتی برای مواجههی بهتر با چالشهای جهانی که سرشار از نوسان و افت و خیز مداوم، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام است.
مهارتهای تفکر خلاق
انگار بعضیها همیشه ایدههای جدید میدهند و خلاقانه فکر میکنند و بعضی دیگر برای دادن حتی یک ایده باید بسیار تقلا کنند.
صرف نظر از اینکه شما خودتان را فرد خلاقی تصور میکنید یا نه، میتوانید بعضی مهارتها و تکنیکها را یاد بگیرید که به شما این توانایی را میدهد به نیمکرهی راست مغزتان فشار بیاورید و دید جدیدی برای نوآوری، حل مسئله و مدیریت تغییر پیدا کنید.
ممکن است گاهی اوقات در نگاه اول تکنیکهای تفکر خلاق به نظر کمی مسخره بیایند اما در پس بیشتر آنها اصول عملی قرار دارد. بهتر است با ذهن باز به سمتشان بروید؛ آن وقت خواهید دید از نتیجهی به دست آمده شگفت زده خواهید شد.
با همراهی فاطمه سلیمانی یکی از همراهان بیستتاسی یکی از مقالههای www.skillsyouneed.com را تنظیم کردهایم که اطلاعاتی پیرامون تعدادی از تکنیکهای موجود در اختیارتان قرار میدهد.
طوفان فکری:
بهترین راه داشتن ایدهی خوب داشتن بیشمار ایده است. لینوس پالینگ، برندهی دو جایزهی نوبل، شیمیدان، بیوشیمیست و فعال صلح
طوفان فکری تمرینی است برای جمع کردن افراد دور هم و ارائهی ایدههای جدید. بین همه توافق شده است قوانین طوفان فکری حداقل در مراحل ابتدایی شامل موارد زیر باشد:
- هرکس حرفی برای گفتن داشته باشد
- همهی ایدهها به یک اندازه با ارزش باشند
- هیچ انتقادی برنظر دیگر اعضا وارد نشود
حداقل دو راه متفاوت برای برپایی جلسات طوفان فکری وجود دارد:
- هرکس یک ایدهی اولیه را دنبال میکند، هربار چیزی به آن اضافه میکند و ایدههای جدیدی به وجود میآیند تاجایی که آن ایده به سرانجام برسد. آن وقت گروه به ایدهی جدید دیگری میپردازد و همین روند را پیش میگیرد.
- اعضا به ایده پردازیهای آزادانه و غیرمرتبط تشویق میشوند و پس از آن ایدهها دستهبندی و موضوعبندی میشوند.
همچنین توافق شده است پس از اختصاص دادن زمانی برای طوفان فکری، باید زمانی را برای بررسی ایدهها درنظرگرفت که در این بازه سوالات پرسیده میشوند و انتقادات وارد میشوند.
این کار به ایدههای اولیه امکان میدهد با جزئیات بیشتری وارسی شوند و برای بررسیهای بعدی انتخاب شده یا کنار گذاشته شوند.
همچنین بسیاری از مردم از این روش استفاده میکنند تا ایده ها را براساس موضوع دستهبندی کنند. بدین ترتیب شناسایی آنها راحتتر میشود چرا که اغلب بسیاری از ایدهها به هم مرتبط هستند.
اصل کلی که در پشت پردهی طوفان فکری وجود دارد همان نکتهی لینوس پالینگ است که:
بیشتر ایده ها چنگی به دل نمیزنند. بنابراین برای داشتن یک ایده ی خوب باید بیشمار ایده ساخت و پس از آن ایده های غیرعملی و نامناسب را جدا کرد.
اما مشکل اینجاست که هیچ فرمول علمی برای تعداد ایدههای مورد نیاز برای ساخت یک ایدهی قابل قبول وجود ندارد و یا حتی هیچ ضمانتی نیست که آیا میتوانید دست آخر ایدهی خوبی پیدا کنید یا نه.
یک نکته حائز اهمیت است: زمان زیادی را برای بارش ذهنی صرف کنید و حتی زمانی هم که فکر میکنید ایدهی قابل قبول را پیدا کردید بازهم دست از شناسایی بقیه ایدهها برندارید چرا که به ندرت اولین ایده بهترین ایده است.
نیمکره ی راست مغزتان را به کار بگیرید
درطول سالیان متمادی تحقیقات زیادی دربارهی اینکه دو نیمکرهی مغز متفاوت از یکدیگر عمل میکنند انجام شده است.
نیمکرهی چپ مغز روی منطق و نظم تمرکز دارد.
نیمکرهی راست مغز بیشتر روی جنبههای خلاقیت و نوآوری تمرکز دارد.
هرچند این نگاهی دوراندیشانه است اما به نظر بدیهی میآید انجام فعالیتهای فیزیکی که قسمت خلاق ذهنتان را به کار میگیرد میتواند به شما در متفاوت فکر کردن کمک کند.
یک راه نسبتا ساده برای به کارگیری قسمت خلاق ذهن، نقاشی کشیدن یا ساختن چیزی در سه وجه است یا مثلا ساختن کاردستی با اشیا دورریختنی یا استفاده از بادکنکها و یا استیکی نوتها.
این فعالیتها را میتوان به منظور کمک به روند فکر کردن خود یا دیگران به صورت تکی یا گروهی انجام داد.
توانایی نقاشی کشیدن پیش نیاز فعالیت بالا نیست. این فقط یک تمرین است و لزومی ندارد در آخر، طرحتان چیز مشخصی از آب دربیاید. این نکتهی مهمی است.
مهارتهایی که بااستفاده از تکنیک نقاشی به تفکر خلاق کمک میکنند:
نقشهی ذهنی:
تکنیکی است که در اصل توسط تونی بوزان طراحی شده و تاکنون بسیار از این تکنیک اقتباس شده است
نقشهی ذهنی درواقع کلماتی هستند که با خط و خطوط یا پیکانهایی به یکدیگر متصل شدهاند. این کار روش خوبی برای نشان دادن حجم زیادی از اطلاعات بهم پیوسته، به صورت فشرده است و بسیاری از مردم هم از این روش برای برنامه ریزی سخنرانیها و یادداشتهایشان در جلسات استفاده میکنند. معمولا نقشهی ذهنی با لغتی در راس آغار میشود و ایدهها و محتواهای مریوط به آن لغت با شاخههایی به لغت اصلی مرتبط میشوند.
تصاویر محتوادار:
نسخهی دیداری نقشه ذهنی است. در این روش هم شما طرح یک موقعیت را میکشید اما این بار باید تا جای ممکن از کلمات و حروف استفاده نکنید. نه اینکه قدغن باشد اما قدرت تفکرتان خلاقتر خواهد شد اگر فقط روی طرحها تمرکز کنید.
تصاویر محتوادار آدم را تشویق به استفاده از رنگها و نمادها میکند: درست همان چیزهایی که به تصویرهایتان کمک میکنند تا برای شما زنده شوند و موقعیت را برای شما به شیوهی متفاوتی نشان دهند.
روبهرو شدن با آینده:
تمرین جالبی است. خصوصا برای مواقعی که میخواهید تغییری ایجاد کنید میتوانید گروهی آن را انجام دهید:
- دیواری را تا جایی که امکان دارد با برگههای بزرگ کاغذ بپوشانید
- از گروه بخواهید از یک گوشه شروع کنند و موقعیت فعلی را همانطور که هست نقاشی کنند. استفاده از کلمات ممنوع است. تمامی برگه باید تصویر باشد، اما افراد میتوانند توضیح دهند مشغول کشیدن چه چیزی هستند.
- سپس از گروه بخواهید به گوشهی مقابل بروند و تصویر موقعیت ایدهآل در آینده را روی آن بکشند. دوباره هم استفاده از کلمات ممنوع است
- پس از آن “پل” نیم دایرهای بین قسمت حال و آینده بکشید و از گروه بخواهید چیزهای مورد نیاز برای گذر از یک گوشه به گوشهی دیگر را بکشند.
این قسمت، قسمت اصلی است چون به گروه کمک میکند تا احتیاجاتشان را بررسی کنند. ایدهی پشت پردهی این تکنیک این است که دیدن تصاویر کار را برای “پل زدن” بین قسمتهای خالی حال و آیندهی موردنظر راحتتر میکند.
راه دیگر رام کردن قسمت خلاق ذهن درست کردن چیزی است، چیزی شبیه بادکنک یا جعبههای مقوایی بزرگ و کوچک قدیمی؛ و یا حتی لِگو! بسیاری از مردم هم براین باورند کار با پازل راه خوبی برای به دست آوردن تفکر خلاق است.
فعل انجام دادن کاری با دستانتان و درگیر کردن ذهنتان با سوالات هندسه فضایی به ناخودآگاهتان اجازه میدهد در مشکلات سخت به کار بیفتند.
نقش بازی کردن
“نقش بازی کردن که فقط از نوع مشتری و خریدار” یا “راه رفتن دور اتاقی و حیوانی را جابجا کردن” نیست. البته این را هم بگوییم اغلب اینجور بازیها، درست یا غلط، نوعی هدر دادن زمان به نظر میرسند.
نقش بازی کردن ایدههای اساسیتر و قویتری را هم پوشش میدهد. مثل کاری که وبسایت Olivier Mythodrama انجام میدهد: از نمایشنامههای شکسپیر راهکارهای رهبری و مدیریت استخراج میکند. حتی فهمیده است استفاده از هنری پنجم بعنوان کتاب درسی هم ایدههای جالبی را به جریان میاندازد
نقش بازی کردن به درد صورت فلکی کسب و کار هم میخورد
صورت فلکی کسب و کار تکنیکی است که از خانواده درمانی نشات گرفته و به گروه امکان میدهد روابط متقابل را با استفاده از بازیگران یا اعضای گروه کشف کنند، تا بتوانند از این طریق سمبل افراد خاصی باشند.
برای شروع یک نفر بقیهی افراد را در اتاقی جمع میکند تا هرکس سعی کند از دیدگاه خودش مسئله را نشان دهد. در نوبت بعد هریک از افراد گروه شروع به حرکت میکند تا جایی که فکر کند در بهترین جایگاه ایستاده است. البته هربار که شخصی حرکت میکند برموقعیت بقیه افراد که بعدا قرار است جابجا شوند اثر میگذارد. زمانی کار به آخر میرسد که هرکس نسبت به جایگاهش در گروه احساس راحتی کند. این حالت شکل گروه و پویاییهای آن را نشان میدهد.
این تکنیک قدرتمندی است که میتواند هیجانات را برانگیزد بنابراین برای راحتی کار، بهتر است با شخص آموزش دیدهای انجام شود. حتی افراد اینکارهای که اجرای تمرینهای نقش بازی کردن را برعهده میگیرند و افرادی که این تمرین را بارها انجام داده اند، اغلب از نتایجش شگفتزده میشوند.
چیزی در تظاهرکردن به شخص دیگری و احساسات او را هدایت کردن وجود دارد که به طرز معجزه آسایی انسان را آزاد میکند و میتواند منجر به تفکر خلاقانه شود.
پیشنهاد میکنیم سخنرانی تد تیم براون درباره خلاقیت و بازی را ببینید.
پیام اصلی
وقتی به مهارتهای تفکر خلاق دست پیدا کردید دو نکتهی کلیدی را فراموش نکنید:
نکتهی اول: متوقف نشوید
حتی زمانی که فکر میکنید به سطح قابل قبولی رسیدید بازهم پیش بروید. به اولین راه حل بسنده نکنید. درعوض تاجایی که زمان مجال میدهد به دنبال کشف ایدههای دیگر باشید و یا حتی ایده های خودتان را تغییر دهید. آنقدر تغییر دهید تا به سرحد حماقت برسند. ببینید کجا خواهد بود
همانطور که اسکار لوانت میگوید: بین نبوغ و جنون خط باریکی است. سعی کنید از آن عبور کنید اما به خودتان این امکان را بدهید که دوباره به نبوغ برگردید.
نکته ی دوم هم تقریبا مرتبط با نکتهی اول است: با جریان حرکت کنید
بعضی مواقع مفیدترین نتایج تمرینهای تفکر خلاق، غیرمنتظرهترین آنهاست. بنابراین ایدهها را بخاطر اینکه همان موقع به نظر مناسب نمیآیند سرکوب نکنید. اجازه دهید کمی پیش بروند و فقط نظارهگر باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دربارهی کار
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا باید در زندگی فقط دنبال خوشحالی بود؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
شش راه برای این که حس بهتری نسبت به شغلت داشته باشی!