فروشگاه اینترنتی کتاب 30بوک همراه با تخفیف دائمی
فلسفۀ چینی درمان مثبت اندیشی سمی؟
تا قرن نوزدهم مردم در جوامع سنتی زندگی میکردند و همیشه به آنان گفته میشد که چه کاری باید انجام بدهند. اولین بار اروپاییها در قرن نوزدهم کشف کردند که انسانها میتوانند منطقی بیندیشند و برای خودشان تصمیم بگیرند. وقتی بشر این حقیقت را درک کرد عصر مدرن آغاز شد.
برخی میندیشند که دنیای سنتی دیگر چیزی ندارد که به ما بیاموزد جز اینکه به پدیدهای نوستالژیک تبدیل شده است و مثلا میتوانیم به موزهای برویم و با دیدن یک مومیایی به وجد بیاییم و بگوییم چه جالب! تماشای اشیای سنتی لذتبخش است اما هرگز حاضر نیستیم به دنیای این اشیا بازگردیم.
اگر شما هم اینگونه فکر میکنید باید بگوییم که اسیر تصورات کلیشهای شدهاید. اگر فکر میکنید چیزی برای آموختن از گذشته و جوامع سنتی وجود ندارد مانند این است که بخش بزرگتر تاریخ بشر را دور ریخته باشید. نباید از نظر دور کنیم که ایدههای مدرن بر روی قرنها تفکر و اندیشۀ بشر جوامع سنتی ساخته شدهاند.
دو متخصصِ تاریخ و فلسفۀ شرق در پاسخ به همین پرسش که: «فلسفۀ چین باستان به چه درد انسان امروز میخورد؟» کتاب طریقت را نوشتند و به شرح نکاتی پرداختند که میشود برای داشتن یک زندگی سعادتمند و نیک از فیلسوفان چینی یاد گرفت.
آیا شباهتی بین دغدغههای انسان امروز و دیروز وجود دارد؟
در حقیقت مسائل انسانِ امروز بسیار شبیه مسائل انسانهای جوامع سنتی؛ از جمله چین باستان است. در آن دوره فیلسوفان چینی که شاید اسمشان را هم نشنیده باشید به مسائلی میپرداختند که شبیه مسائل امروز ماست.
محدودیت فقط معطوف به گذشته نیست. انسان مدرن باورهای زیادی برای خود ساخته است و علیرغم پیشرفتهای بسیار در نارضایتی و اضطراب غوطه میخورد.
امروزه ما در استرس و اضطرابِ عدم موفقیت دستوپا میزنیم چرا که به ما گفته شده است موفقیت نتیجۀ قطعی تلاش و خواست ماست اما شاهد هستیم که امکان صعود و پیشرفت اجتماعی افراد رو به کاهش است.
گرچه تکنولوژی و پزشکی به شدت پیشرفت کردهاند اما بحرانهای محیط زیستی و حقوق بشری بسیاری وجود دارند. آیا ما درگیر خوشبینیای هستیم که چند دهۀ دیگر از بین خواهد رفت؟ آیا نسلهای آتی ما را انسانهای عصر بیخیالی میخوانند؟ افرادی که فقط نظارهگر بحرانها بودند و توان واکنشی در خود نمیدیدند؟
آیا دو هزار سال پیش مثبتاندیشی در چین باستان شکست خورد؟
جالب است که برخی از متون باستانی چینی مثالهای مشابهی از همین عصر بیخیالی مدرن ما هستند و باورهای مرسوم دنیای امروزی غرب شباهتهای زیادی به باورهایی دارد که روزگاری در چین باستان شکل گرفتند. نکتۀ جالب آن است که این باورها در چین شکست خوردند و از پس آنها تفکرات دیگری شکل گرفت که مسیر بسیار متفاوتی را برای یک زندگی نیک پیشنهاد میکرد.
آیا فکر میکنید همیشه میتوانید به زندگی خود جهت بدهید؟ احتمالا از سخنرانان انگیزشی شنیدهاید که این خود ما هستیم که به زندگیمان جهت میدهیم. این افراد در کتابهایشان از شما خواستهاند که این امر را جدی بگیرید و دستورالعملهای آنها را در پیش بگیرید و اگر همه چیز را موبهمو با منطقی خللناپذیر انجام بدهید حتما میتوانید سکان زندگی خودتان را در دست بگیرید. تابهحال برایتان پیش آمده است که خودتان را بابت اینکه هنوز نتوانستهاید به زندگیتان جهت بدهید سرزنش کنید؟
آیا ما واقعا همانطوری هستیم که فکر میکنیم؟
آنگونه که زندگی میکنیم و جوری که فکر میکنیم تصمیم میگیریم واقعا همان چیزی نیست که در عمل اتفاق میفتد. واکنشهای ما هیچ ربطی به محاسبات منطقی ندارد و از روی هیجانات و غرایز انجام میگیرد.
فیلسوفان چینی با درک همین موضوع، راه حل را در صیقلدادن به غرایز و تربیت احساسات میدانستند. آنها عقیده داشتند که برای سعادتمندیْ انسان نیاز دارد تا بطور پیوسته خود را در مسیر رشد و پرورش به پیش ببرد تا در مواقع بحرانی بتواند واکشهای درست و اخلاقی از خود نشان بدهد.
بر همین اساس اینگونه گفتند: «هر رویارویی و تجربهای فر صتی است برای خلق فعالانۀ دنیایی تازه و بهتر.»
هر بحرانی فرصتی است برای رشد.
فقط سرگرم کشف حقیقت در درون خود نباشید
ما عموماً آنچه فکر میکنیم نیستیم و با چسباندن برخی از ویژگیها، خودمان را محدود میکنیم. شاید بگویید که بطور ذاتی شخصیتی عجول یا عصبی هستید. با انعطافناپذیر فرضکردن خود، بیدرنگ تواناییهایتان را محدود میکنید. شاید شما واقعا شخص عصبیای نباشید و فقط به خاطر الگوهای رفتاریی که با آنها روبرو بودهاید چنین شخصیتی یافتهاید. واقعیت این است که شما همانقدر که میتوانید دلرحم و بخشنده باشید ممکن است عصبی و خشمگین هم باشید.
فیلسوفان چینی عقیده داشتند که انسان باید بپذیرد که موجودی پیچیده و همواره در حال تغییر است.
آمادگیهای هیجانی ما با نگاهکردن به بیرون است که ارتقا مییابند نه با نگریستن به درون. وقتی از جهان کناره میگیرید و مراقبه میکنید یا به تعطیلات میروید این قابلیتها پرورش نمییابند بلکه در تعامل با جهان بیرون شکل میگیرند. ما همیشه میتوانیم فعالانه عمل کنیم و شخصیت بهتری از خودمان بسازیم.
طریقت در فلسفۀ چینی مسیری است که مدام در نتیجۀ انتخابها و اعمال و روابطمان پدید میآوریم. این مسیر را در هر لحظه از زندگیمان از نو میآفرینیم.
کتاب طریقت (آموزههای فیلسوفان چینی در باب زندگی نیک) تاریخ و فلسفۀ چین باستان را به زندگی امروز پیوند میدهد و مرهمی برای آسیبهای کتابهای انگیزشی، خودیاری، مثبت اندیشی سمی و ایدههای کسب موفقیت فوری است.
طریقت سومین عنوان از مجموعۀ پالتوییها نوشتۀ مایکل پیوئت و کریستین گراس-لو به تازگی با ترجمۀ حمیدرضا رفیعی در نشر مان کتاب منتشر شده است. میتوانید این کتاب را با تخفیف ویژه از سایت سیبوک خریداری کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین رمانهای جهان کدامند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب دکتر ژیواگو
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی کتاب شب پرستاره