معرفی کتاب خلاف زمان: جستاری درباره حسرت و نوستالژی

نوستالژی
نوستالژی

کتاب خلاف زمان اثری فلسفی دربارهٔ زمان، خاطره و فراموشی اثر دیه‌گو گاروچو استاد دانشگاه، فیلسوف و جستارنویس مشهور اسپانیایی است. او در این کتاب نگاهی به مفهوم مُدرن نوستالژی انداخته و آن را با مفاهیمی همچون زمان، خاطره و فراموشی ترکیب کرده است.

او در این جستار شما را به سفری هیجان‌انگیز از یونان باستان می‌برد تا به خیابان‌های مُدرن امروزی می‌رسد و در این خلال ادراک انسان از مان، پیوند خاطره و اسطوره و تاریخ، معنای حسرت، وجوه سیاسی و اجتماعی یادآوری و فراموشی را بررسی کرده است و سیر تحول نوستالژی، آرمان‌شهر و مدرن شهر را به شما نشان می‌دهد.

درباره کتاب خلاف زمان

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا انسان‌ها به گذشته علاقه دارند؟ چرا با وجودی‌که در گذشته زندگی نکرده‌اند آن دوران را رویایی‌تر می‌بینند و در رسانه‌های اجتماعی هر روزه ویدئوهای مختلفی در باب یادآوری گذشته می‌گذارند؟ چرا خاطرات گذشته، چه شیرین و چه تلخ، تا این حد بر زندگی ما سایه می‌افکنند؟ گاروچو در این کتاب، به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد و نشان می‌دهد که حسرت گذشته نوعی بازی مغز و حافظه است و این‌که این حسرت چگونه می‌تواند به نوعی «محکومیت حافظه»تبدیل شود و ما را از زندگی در لحظه بازدارد.

کتاب خلاف زمان اثر دیه‌گو گاروچو
کتاب خلاف زمان اثر دیه‌گو گاروچو

حسرت، احساسی پیچیده و چند لایه است که از دیرباز در تار و پود وجود انسان ریشه دوانده است. این احساس، ترکیبی غریب از غم و اندوه، شیرینی و تلخی، و امید و ناامیدی است که در مواجهه با فقدان و غیاب، در وجود انسان شکل می‌گیرد. در کتاب خلاف زمان، دیه گو گاروچو، به بررسی عمیق و فلسفی این احساس پرداخته، مفهوم آن را در نوستالژی بررسی کرده و ابعاد مختلف آن را از منظر تاریخی، فرهنگی، و روانشناختی مورد کنکاش قرار داده است.

او با بررسی آثار ادبی و هنری، و همچنین با تکیه بر تجربیات شخصی، تصویری روشن و تأمل‌برانگیز از حسرت و تأثیرات آن بر زندگی انسان ارائه می‌دهد. گاروچو در کتاب خلاف زمان نشان می‌دهد آرمان‌شهری که بر پایهٔ نوستالژی بنا شده رو به آینده‌ ندارد؛ گاهی حتی رو به گذشته هم ندارد و در واقع، تکرار همین چیزی است که اکنون داریم. او می‌کوشد دریچه‌ای برایمان بگشاید تا خاطره، اسطوره، فراموشی، گذشته و تاریخ را از منظری جدید ببینیم.

در بخشی از کتاب خلاف زمان می‌خوانید:

«بد نیست از همین اول راه هشدار بدهم که این جستار در پی زنده کردن امید به آینده نیست. شاید کاملاً برعکس. گرچه در پیِ ناامید کردن هم نیست. لازم نیست کسی برای حس ناامیدی بهانه بتراشد، چون کافی است چشم باز کنید و واقعیت را ببینید تا مأیوس و دلسرد شوید. متضاد امید لزوماً ناامیدی نیست، بلکه حس وارونگی و آشفتگیِ زمانه‌ای است که ما در آن امید می‌بندیم و امیدوارانه رفتار می‌کنیم. شاید حالت دیگری هم ممکن باشد. شاید ما نیستیم که باید منتظر آینده باشیم، بلکه گذشته است که چشم به ما دوخته و منتظر ماست. یکی از بهترین و درست‌ترین شیوه‌های فهم و تفسیرِ نوستالژی، به تعبیر اسوِتلانا بویم، این است که نوستالژی را در حکمِ آرمان‌شهر پس‌نگرانه ببینیم. در میراث ارسطو نکتهٔ جالب دیگری هم هست که به موضوع بحث‌مان بی‌ربط نیست. ارسطو بر ارتباط بی‌همتای انسان و زمان‌آگاهی یا ـ اگر این تعبیر را بیشتر می‌پسندید ـ ارتباط بی‌همتای سرشت انسانی ما و شیوه‌مان برای درک گذرِ زمان تأکید می‌کند.»

دیه‌گو گاروچو
دیه‌گو گاروچو

درباره نویسندهٔ کتاب خلافِ زمان

دیه‌گو گاروچو متولد ۱۹۸۴ استاد دانشگاه، فیلسوف و جستارنویس شاخص اسپانیا است. او در دانشگاه‌های مادرید و سوربن تحصیل کرده و مدتی برای پژوهش در دانشگاه‌های ام‌آی‌تی، بوستون و جانز هاپیکنز آمریکا حضور داشته است. گاروچو در زمینه‌‌ٔ فلسفه‌ٔ اخلاق و فلسفه‌ٔ سیاسی تخصص دارد و در دانشکده‌ها و مؤسسات مختلفی به تدریس این رشته‌ها مشغول است. از او تابه‌حال مقالات متعددی در ژورنال‌های علمی و فلسفی منتشر شده است و خلاف زمان اولین کتاب مستقل این نویسنده است.

گاروچو در کتاب خلاف زمان به مفاهیم مهمی همچون حافظه، هویت، زمان و رابطهٔ انسان با گذشته و نوستالژی پرداخته است. سبک نوشتاری او در کتاب خلاف زمان، علمی و در عین حال قابل فهم برای عموم خوانندگان است. گاروچو با کمک مثال‌های ملموس و اشاره به آثار ادبی و هنری، مفاهیم فلسفی را به زبانی روان و شیوا بیان می‌کند.