ویرگول
ورودثبت نام
آلتین🥀
آلتین🥀پرنده ای که مرده بود ، به من پند داد ؛ پرواز را به خاطر بسپارم
آلتین🥀
آلتین🥀
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

سن من رو حدس بزنید

نسبت به تک تک متن هایی که نوشته ام حدس بزنید من چند سالمه و من آخرش بعد از ۱۰ تا کامنت می گم چند سالمه .

اینم الان به ذهنم رسید :

دو روز است که نمی تونم خوب نفس بکشم .

انگار روی قفسه سینم وزنه ای صد کیلو گرمی قرار داده اند .

منظم نفس می کشم ؛ ولی قفسه سینه ام درد می کنه .

چند نفس عمیق می کشم ؛ ولی این تفکر که شاید آن وزن به ۵۰ کیلو برسد خیال خامی بیش نیست .

نمی دونم میشه اسمش رو گذاشت بغض یا نه ؟

اشکی در چشمانم نیست .

وقتی خودم رو در آیینه نگاه می کنم نمی تونم باور کنم که این دختر منم .

نه لاغر نشده ام حتی زیر چشم هام ، هم گود نرفته است .

فقط آن دو چیز گردی که به رنگ قهوه ای در صورتم هست، سرده ، خشک ، غرور ازش می باره .

پایانی در سردیش نیست .

تمومی نداره ، حتی بگو یک اپسیلون نور و جرقه‌ ی امید .

لبام خط صاف .

شاید بتوانم لقب پوکر ترین آدم دنیا رو به خود بدهم .

درجمع دوستانم ، امروز یکی از دوست هام بهم گفت :

  • میشه نخندی ؟

با همون لبخندی که چسبش داشت از رو لبم کنده می شد و چشم های سردم گفتم : چرا؟!

جواب داد : معلومه این خنده نیست ، دختری که من می شناختم واقعا می خندید نه فقط خنده ی عصبی .

چشم هات داره زار می زنه و لب هات می خنده .

آره من تغییر کردم .

بد نشدم ، فقط دیگر نمی خندم .

دیگر درست نفس نمی کشم .

فقط زمانی آرومم که می نویسم .

زمانی ریتم نفس هایم خوبه که دارم می نویسم ؛ از خودم و خودت و ما .

پایان ....

شروع : ۲۳:۸

پایان : ۲۳:۱۶

بدون ویرایش

نفس
۷
۱۰
آلتین🥀
آلتین🥀
پرنده ای که مرده بود ، به من پند داد ؛ پرواز را به خاطر بسپارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید