فرعونیان وقتی معجزات را دیدند، بنا بر حکایت قرآن گفتند: "فلناتینک بسحر مثله گفتند ما نیز نظیر آن را خواهیم آورد" (۱۷) و حال آنکه در پاسخ موسی گفتند: "ما چنین چیزی . در پدران گذشته خود ; سراغ نداشته، و از آنان نشنیده ایم".پس معلوم می شود مراد از"هذا این" در این جمله دعوت موسی است، نه معجزات وی، از این هم که بگذریم معجزات موسی معنا ندارد که بگویند: ما سابقه نظیر این را نداریم، چون سابقه نداشتن از امثال آن معجزات، رد دعوت آن نمی شود. حقایقی برای گفتن وجود دارد. این حقایق به شکلی غیر مستقیم در بطن ایات قران است اما واضح و روشن نیست و نیاز به تاویل و تبیین دارد. وقتی مردوم از معنی این آیات می پرسیدند پیامبران طبق نظر آیات میگفتند - زمان گفتن این حقایق هنوز فرا نرسیده است.وقتی زمان آن ( ظهور حضرت بها،الله) برسد آن وقت پی به معنی آیات خواهید برد و به جهل خود متعرف خواهید شد - اورده اند که مشرکان، بر ایات قران نظیر تاریک شدن خورشید، متلاشی شدن کوهها و ریزش ستارگان بر روی زمین و اتش گرفتن دریاها و نیم شدن ماه و بسیاری دیگر را ایراد می گرفتند و می گفتند محمد قومش را فریب می دهد چون امکان وقوع این امور وجود ندارد و امتناع عقلی دارد. در پا سخ انها آیاتی نازل شده مدل بر ای نکته که این ایات معانی روحانی دارد که زمان آن هنوز فرا نرسیده که روشن شوند بنابر این قابل فهم برای انها نیست نظیر این ایه که بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یاتهم تاویله (یونس ۳۹) واضح است که منظور از تاویل ایات فهم معانی ظاهری ان نیست که هر کس که با لغت عربی اشنا باشد یا تاریخ و فقه و اصول بداند بتواند ان را درک کند..و نکته مهم همین است که طبق آموزه های بهائی منظور از آدم روح خود انسان بوده است و منظور از حوا اشاره به نفس جسمانی او داشته است ...اصولآ کلمه معجزه کلمه معجزه به آن معني که ما از آن درک و فهم مي کنيم در قرآن نيامده است. در قرآن به جاي آن، کلمات: آيه و بيّنه بکار برده شده است. .هر کدام از ما به تنهائی معجزه همین خلقت هستیم آیه و نشانه و مثال آن توجه به آفرینش و توانا یی ها ی بالفطره وجود خودمان است.
ما هر چه از کمالات داریم مربوط به ان لحظاتیست که از خودمان بیرون امده دیگران را هم دیده ایم .
... ٭ هر کجا که پندار توست دوزخ است و هر کجا که تو نیستی بهشت است ، آنجا که تو یی تو ، نفس و تمایلات نفس و در نتیجه ظاهر سازی و ریا کاری با توست آنجا دوزخ است و آنجا که تو نیستی یعنی میدانی برای خود خواهی وجود ندارد بهشت است
حجابی میان بنده و خدا آسمان و زمین نیست
پنداشت و منیت ما حجاب است . ٭ .#ابوسعیدعبلخیر
٫
http://taiziz.car.blog/2021/07/07/%d8%a8%d9%87%d8%b4%d8%aa/
دویست سا ل پیش ا کتشا ف بشر هما ن چرخ و گا ری و تنها ا لکل بود تنها ما بین سال ظهور دو مظهر الهی سه اختراح مهم برق و تلفن و توربین بخا ر جها ن را با خود بلرزه اآورد .شکر و پید ایش سیب ز مینی و کشف پنی سلین تنها در افریقا ملیونها کود ک را از چنگا ل مرگ نجا ت د اد
.در زمان قاجار مردم قهوه مي خورده اند و آن زمان با چاي آشنايي نداشته اند.اصطلاحات قهوه قجري و قهوه خانه نيز حاكي از رواج نوشيدن قهوه در آن دوران است . ورود چاي به ايران در زمان قاجار توسط تجاري كه به فرنگ مسافرت داشتند صورت گرفت و بعدا كاشف السلطنه اولين بوته هاي چاي را به ايران وارد و در لاهيجان كشت داد .
حاج محمد موسي نيز كه براي كارهاي تجاري خود به روسيه رفت و آمد داشت با چاي در آن كشور آشنا شد و براي هريك از دختران خود (خاور سلطان، كوكب سلطان و مريم سلطان) يك سماور همراه قوري و چاي هديه آورد و در منزل خود به آنان روش چاي درست كردن را آموزش داد.
منبع :
يادگار قديم:
محمد میرزا، بعدها که در کاشت چای موفق شد، لقب کاشف السلطنه را گرفت و معروف شد به محمدمیرزا کاشف السلطنه چایکار . در میان مردم این افسانه رایج است که کاشف السلطنه چند تخم چای را در عصای خود مخفی کرد و به ایران آورد که از صحت آن کسی باخبر نیست. کاشف السلطنه متولد تربت حیدریه بود و در دارالفنون درس خواند و برای ادامه تحصیل به دانشگاه سوربن فرانسه رفت. به ایران که برگشت، ژنرال کنسول ایران در هند شد و در همانجا فکر کاشت چای در ایران، در ذهنش جوانه زد. کاشف السلطنه، اکنون پدر چای ایران نام گرفته و مقبره ای دارد در شهر لاهیجان که بر بالای یکی از تپه های مزارع چای این شهر، جای گرفته است
،،
زما نی که دین ا فیون جا معه بود ادیا ن عا لم مرده بودند از بعد مکا نی و زما نی ادیا ن عتیقه یهود .مسیح و اسلام نزدیک به 1260 سا ل گذ شته بود شکی نیست که ظهور مربی عا لم ا نسا نی درآ خرالزما ن هنگا میکه ظا هر میشود بزگترین وا قعه در تا ریخ ا نسا نی بشما ر میا ید . تعصبا ت مذهبی ونژادی و وطنی و عداوتها ی گونا گون که درجمیع جها ن بچشم می خورد بتدریج می با یستی از بین میر فت جبر تاریخ ایجا ب میکرد با ا نقلا با تی مثل انقلاب فرا نسه د گرگون شود ،
https://media.giphy.com/media/ZNiwNmQcCQK7iwkiOp/giphy.gif
.تمام القاب حضرت بها،الله در قرآن كريم برای روز قیامت آمده آیات بهشت ، و نظایر اینگونه روایات بسیار است ، که اگر بخواهى کتب حدیث را صفحه به صفحه ببینى ، خواهى دید که روایات بسیار زیادى از ائمه اهل بیت در تفسیر بسیارى از آیات آمده ، که یا فرموده اند: مربوط به قیامت است ، و یا فرموده اند: مربوط به رجعت است ، و یا آخوندها گفته اند: مربوط به ظهور مهدى است در حالی که حتی اسم مهدی و یا قائم در قرآن نیامده ولی بهرحال این اشاره ها به ظهور حضرت بها،الله است ولی جالبه راهی ندارند چون به خاطر وحدت و سنخیتى که در این سه معنا هست .
مجبورند بالاخره تصمیمشون را بگریند و مردم را پیرامون حقیقت روز قیامت آگاهی دهند ، که قرآن کریم درباره این روز عظیم چه فرموده ، لذا در باره این روایات دچار اختلاف شده اند، بعضى به کلى آنها را با اینکه صدها روایت است ، و شاید از پانصد روایت که در ابواب مختلف نقل شده تجاوز کند طرح کرده اند، و بعضى دیگر دست به تاءویل و توجیه آنها زده اند، با اینکه ظهور آنها روشن است ، و بلکه بعضى از آنها صریح در مفاد است ، و بعضى دیگر که حد متوسط و راه میانه را رفته اند تنها به نقل آنها اکتفا نموده ، از بحث پیرامون آنها خوددارى نموده اند.
قرآن از حرف اول الی آخر داستان های سمبلیک هست ' و آنها که نفهمیدن به گمراهی محض سرنگون خواهند شد
٫
http://taiziz.car.blog/2021/07/07/%d8%a8%d9%87%d8%b4%d8%aa/
،
،، براي نشان دادن ويژگي هاي قيامت كه مسلماً آثار تربيتي فوق العاده اي دارد از نامهاي گوناگون استفاده مي كند تا ترسيم دقيقي در مجموع آيات از آن روز عظيم و حوادث فوق العاده و تكان دهنده آن كرده باشد البته نام در اينجا به معني اسم خاص نيست بلكه نامهاي توصيفي را نيز شامل مي شود يعني عناويني هستند كه متكي بر اوصاف آن روز و ويژگي هاي زندگي در آن عالم است وجه الله ، جمال الله ، لقا،الله ، روح القدس ، نبا، عظیم ، ساعه٘ . در قرآن كريم حداقل از هفتاد نام قيامت اسم برده شده است كه در واقع از هفتاد دريچه مختلف به روز قيامت نگاه مي كند. اما از آنجا كه تفصيل همه اين نامها و اوصاف و ويژگيهاي قيامت در اين مختصر نمي گنجد ناچار به اجمال به آن ويژگيهاي بارز و مهم اشاره مي نمائيم:
1ـ آن روز روز قيام است، در قرآن كريم تعبير قيامت كه از ماده قيام است تكرار گرديده است آري آن روز روز قيام و بپا خاستن است: روز قيام حساب «آن روز كه حساب بر پا مي شود،[1] روز قيام ساعت (زمان) است «آنروز كه ساعت بر پا مي شود مجرمان نوميد مي گردند».[2]
روز قيام مردم «آنروز كه مردم در برابر رب العالمين قيام مي كنند»[3]، روز قيام فرشتگان «آنروز فرشته بزرگ خدا رو ح و فرشتگان ديگر قيام مي كنند»[4] و روز قيام گواهان «در آنروز كه گواهان قيام مي كنند».[5]
2ـ آن روز، روز حساب است، اين وصف بخاطر آن است كه تمام اعمال آدمي اعم از صغير و كبير جزئي و كلي، معنوي و مادي، جوارحي و جوانحي بدون استثناء در آن روز مورد محاسبه قرار مي گيرد، اين وصف در پنج آيه از قرآن آمده است از جمله اين آيه كه مي فرمايد: «روزي كه حساب بر پا مي شود».[6]
3ـ آن روز روز جزا است، اين نام و وصف در سيزده آيه قرآن آمده است كه از همه مشهورتر آيه 4 سوره حمد است كه مي فرمايد: «او مالك روز جزاست».
4ـ آن روز، روز اجتماع است، تمام اولين و آخرين و همه جن وانس و حتي ملائكه مقربين در آنجا جمع اند نه تنها خودشان كه اعمال آنها نيز تماماً در آنجا جمع آوري شده است و آماده عرضه به دادگاه عدل الهي است و همه آنها در قرآن كريم آمده و در اين باره مي فرمايد: «به خاطر آوريد كه همه شما را در آن روز "اجتماع" جمع آوري مي كنند».[7]
5ـ قيامت روز جدايي است، جدايي حق از باطل، جدايي صفوف مؤمنان و صالحان از كافران و مجرمان جدايي برادر از برادر و پدر و مادر از فرزند، جدايي سرنوشت خوبان و بدان، قرآن كريم مي فرمايد: «روز جدايي، ميعاد همگان است».[8]
6ـ قيامت روز خروج است، قرآن كريم مي فرمايد: «آن روز روزي است كه همه اموات زنده شده (و از قبرها) خارج مي شوند».[9] آري آن روز روز خارج شدن از مرگ به حيات و از عالم برزخ به عالم آخرت و از درون به برون و از پنهان به آشكار است.
7ـ قيامت روز بزرگ است، «واي بر كافران از مشاهده روز بزرگ»[10] توصيف آن روز به عظمت به خاطر امور مهمي است كه در آن روز بزرگ واقع مي شود.
8ـ قيامت روز حسرت و ندامت است، «آنها را از روز حسرت بترسان، روزي كه همه چيز پايان مي يابد و حكم نهايي صادر مي شود و اين در حالي است كه آنها (هنوز) در غفلتند و ايمان نمي آورند»[11] روز قيامت راستي روز اندوه و ندامت و حسرت شديد است، نه تنها براي بدكاران بلكه حتي براي نيكوكاران زيرا وقتي پاداشها را مي بينند تأسف مي خورند چرا بيشتر و بهتر كار نيك انجام نداده اند.
9ـ قيامت روز تغابن است، در آنروز غابن از مغبون آشكار مي گردد «روزي كه همه شما را در آن روز گرد آوري مي كنند آن روز روز تغابن است»[12]. آري در آن روز بدكاران از شكست و زيان خود و فريب و نيرنگ شيطان و از دست دادن سرمايه هاي عظيم با خبر مي شوند و اين است غبن حقيقي.
10ـ قيامت روز صدا زدن همديگر و ياري خواستن است، «اي قوم من بر شما از روزي كه مردم يكديگر را صدا مي زنند (و از هم ياري مي خواهند اما صدايشان به جايي نمي رسد) بيمناكم».[13]