دیپلماسی ایرانی: حمله اسرائیل به نمایندگی سیاسی ایران در دمشق و شهادت تنی چند از فرماندهان سپاه اقدامی عریان در نشان دادن جسارت و عزم تل آویو با هدف کشاندن ماشه جنگ توسط ایران است.
اگرچه عدم واکنش در خور در قبال خباثت و جنایت تل آویو بسیار دشوار و تلخ کننده کام و موجب آزردگی خاطر است، اما حکمرانی بر پهنه ایران در زمانه ای حساس، ایجاب می کند در لحظات بحرانی و سرنوشت ساز نه از دریچه احساس، بلکه با دیده باز و عقلانیت تصمیم گیری کنیم.
ورود به جنگ آسان و خروج از آن سخت است. به نظر می رسد طرف اسرائیلی به امید کشاندن ایران و گسترش دامنه جنگ غزه بدین حمله دست یازیده تا محاسبات خود در همراه کردن آمریکا و... در حمله به ایران کامیاب شود.
در کنار تشریک مساعی غیر علنی امریکا با این حمله، به نظر می رسد درگیری اسرائیل و ایران فارغ از سودی که برای تل آویو دارد، برای روسیه نیز خالی از سود نباشد. آتش بس و عدم تحقق کامل اهداف اسرائیل در قبال بحران غزه می تواند مجددا توجه ها را متوجه جنگ روسیه علیه اوکراین کند. در حالی که روس ها در ماه های اخیر پیشروی خوبی در جبهه جنگ داشتند، تنفس حاصله از آتش بس و احتمال تدوام آن، می تواند نوار پیروزی های روسیه را قطع کند و مسیر اوکراین را برای مسکو باتلاقی کند.
عبور آسان پهپادها و موشک های اسرائیل از چتر امنیتی روسیه این سوال را ایجاد می کند که آیا تل آویو و مسکو در پیمانی نانوشته درصدد هستند با وارد کردن ایران به جنگ از یک سو تکلیف تل آویو در مواجه با آنچه شر با ایران إحساس می کند، روشن شود و از سوی دیگر فرصت درگیری تهران و تل آویو برای روسیه فضای حیاتی برای پیشروی در اوکراین ایجاد کند.
نکته مهم آن که درک معادلات و محاسبات بحران غزه بدون توجه به جنگ روسیه و اوکراین راهی به خطاست و می تواند ما را به سوی ساده سازی در تحلیل سوق دهد.
به نطر می رسد در اوج احساسات برانگیخته شده، گریز از دام دشمن، علی رغم فضای داخلی و نگاه بیرونی عین عقلانیت است. امروز برای ایران فصل جنگ نیست و فردا برای تلافی و انتقام دیر نیست. جنگ را می توان به زمان و مکانی موکول کرد که نتایج آن برد و منطبق بر کمترین هزینه باشد. ماشه را نه به تحریک بلکه به تحقیق و به موقع باید چکاند.
نکته آخر آن که با توجه به ضربات اسرائیل و با مد نظر قرار دادن مجموعه شرایط داخلی و خارجی به نظر می رسد تا دیر نشده است، باید برای تجدید نظر در بسیاری از سیاست ها به طور جدی اندیشید و گام های لازم را برای اصلاحات برداشت. پرداختن، اولویت قائل شدن و بازسازی عمق استراتژیک در داخل مهمترین گام در مسیر باز تعریفی سیاست ها می تواند باشد.
برگرفته ازنظر جناب دکترملکی کارشناس فرهیخته علوم سیاسی واستراتژیک