موضوعی ساده که گاهاً احمقانه به نظر میرسد
اما بسیار تأثیر گذار
کوچینگ گونههای متنوعی دارد اما در همه موارد، هدف آن کمک به شما برای رسیدن به بهترینِ خود در مقام رهبر، مدیر یا یک شخص است. تجربه کوچینگ، چیزی شبیه به ترکیبی از درمانگری، بحثهای جلسات هیأت مدیره و آموزشهای تیم های المپیک است. در کوچینگ، تمرکز بر روی پیشرفت شما است، همانطوری که شما آن را تعریف کردهاید، تعریفی که معمولاً به تدریج تکمیل میشود. لازم نیست که یک کوچ، نقش بازیکن خط حمله را بازی کند تا مفید به نظر برسد (همانند پیت کارول که هرگز بازیکن فوتبال خوبی نبود) بلکه همین قدر که با دنیای شما آشنا باشد، کفایت میکند.
مدیرعامل پیشین گوگل، اریک اشمیت میگوید، بهترین توصیهای که همیشه به همه کرده است داشتن یک کوچ است. بیل گیتس هم با تأکید بسیاری میگوید که هر فردی باید کوچ داشته باشد. فرد ویلسون، سرمایهگذار خطرپذیر هم، از کوچینگ و بویژه برای مدیرعاملان تازه کار دفاع میکند. طرفداری ما را در اینجا ببخشید زیرا بسیار به این موضوع علاقهمندیم و مزایای مثبت شراکت در کوچینگ را به خوبی درک کردهایم.
یکی از بنیانگذاران شرکت های بزرگ در دنیا در خاطرات خود درباره کوچینگ می گوید: “زمانی که در حال ساخت اولین شرکتم بودم، متوجه شدم که بزرگترین محدودیت در رشد شرکتم، رشد شخصی من به عنوان پایهگذار و مدیرعامل است. بنابراین یک کوچ استخدام کردم. طی ماهها، ده کوچ مرا برای برنامههای توسعه استراتژیک، حیات بخشیدن به ارزشهای شرکت، کار از طریق موقعیتهای بین فردی پراسترس یاری کردند و من در بسیار قاطعتر و مصممتر شدم که ارزشش برای من غیرقابل وصف است”.
اگر شما هم به کوچینگ فکر میکنید در ادامه ۱۲ تأثیر آن را که ممکن است به درک شما از کوچینگ کمک نماید، آورده ایم:
منبع : وبلاگ حامین مؤسسه تخصصی کوچینگ مدیران
کپی و استفاده از این مطلب با ذکر منبع بلامانع است