سلام
میخواهم درباره موضوعی صحبت کنم که مدت زیادی ذهن من را درگیر کرده است. توجه:به شما پیشنهاد میکنم تا آخر این متن را بخوانید و اگر جایی از متن مخالفید از خواندن آن دست برندارید و موقتا از آن عبور کنید زیرا تا آخرین خط این متن نکاتی وجود دارد با سپاس.
موضوع درباره این است که خدا به زنان یکسری ویژگی هایی مثل زیبایی،احساسات،قدرت تکلم بالا،مهربان بودن،درک کردن احساسات طرف مقابل،تشخیص خوب رنگ ها و .... داده که نمیدانم کاربردشان در زندگی چی و چه هدفی دارند؟
برای مثال خدا به مردان قدرت زور بازو داده و کاربرد مفید آن در زندگی از اول خلقت تا الان این است که با استفاده از آن کار کنند و خرج زندگی را بدهند و همچنین از خانواده و جامعه خودشان دفاع کنند ولی برای زنان هنوز مشخص نشده این ویژگی هایی که دارند کجاها کاربرد مفید دارند و حتی اگر هم مشخص شده در آن اختلاف نظرهایی هست.
به همین دلیل تصمیم گرفتم درباره این موضوع تحقیق کنم که اینجا میخواهم نتیجه آن را به شما ارائه بدم.
با آزمون و خطای بسیار فهمیدم این ویژگی هایی که خدا به زن داده در زمینه فرهنگ کاربرد بیشتری دارند.بله در زمینه فرهنگ.
برای مثال تصور کنید فرزندی در خانواده یک رفتار و عادت اشتباهی دارد،در اینجا مادر مهربانی را تصور کنید که با احساسات بالایی که دارد ابتدا رفتار اشتباه او را ریشه یابی میکند یعنی او را درک میکند سپس با استفاده از قدرت تکلم و مناسب با احوالش و با مهربانی با او حرف میزند. معمولا پدرها قاطع برخورد میکنند و به این فرایند توجهی نمیکنند.
همچنین با استفاده از قدرت تکلم زن و صحبت کردن زیاد مادر با فرزندش میتوان حرف زدن را به فرزند آموخت،شاید به همین دلیل به زبان اصلی هر انسان،زبان مادری میگویند و جالب اینجاست که زبان هر جامعه هم جزو فرهنگ هر جامعه به حساب میاید.
اگر دقت کرده باشید اکثر اوقات زنان برای همسر و حتی فرزندان کوچک خودشان به سلیقه خودشان لباس انتخاب میکنند که قدرت تشخیص خوب رنگ ها و ترکیب کردن رنگها میتواند به کمک زن بیاید که نوع لباس پوشیدن هر خانواده و جامعه جزو فرهنگ هر جامعه به حساب میاید که زن نقش مهمی در این موضوع دارد.
همچنین با استفاده از این قدرت زن میتوان برای چیدن وسایل خانه و ترکیب کردن رنگ ها در خانه استفاده کرد که محیط هر خانه و شکل و شمایل آن جزو فرهنگ هر جامعه به حساب میاید.محیط خانه ها در فرهنگ های مختلف متفاوت است.
حالا اگر انسانی بخواهد کار فرهنگی انجام دهد ابتدا خودش باید فرهنگ را بیشتر از همه رعایت کند.
اگر دقت کرده باشید در جامعه،زنان بیشتر از مردان فرهنگ را در زمینه های مختلف رعایت میکنند،مثل رانندگی ،عفت کلام ،اخلاق و رفتار و....
نمیگویم همه مردان بی فرهنگ و همه زنان بافرهنگ هستن ولی باید اعتراف کنم که نسبت رعایت فرهنگ در زنان بیشتر از مردان است و این ویژگی زنان انگاری در ذات آنها قرار دارد،حتی این ویژگی زنان سوژه کلیپ های طنز فضای مجازی هم شده،فکر کنم شما هم به این کلیپ ها برخورد کردید مقایسه بین دختر و پسر ،برای مثال کلیپی دیدم که کمد دختر را نشان میدهد که همه لباسهای دختر اتو زده و مرتب هستن ولی بعدش کمد پسر را نشان میدهد که انگاری بمب داخلش منفجر شده،یا کلیپی خارجی دیگری دیدم توی یک مهمونی زن ها همه مودب داشتن با هم گفت وگو میکردن ولی تو مهمونی مردانه همه داشتن بازی میکردن از نوع وحشیانه،این نوع کلیپ ها تو مجازی زیاده،
خارج از طنزی که این کلیپ ها دارند ولی تا حالا به این ویژگی زنان دقت کردید و فکر کردید که چرا زنان به فرهنگ زیاد اهمیت میدهند.
انگاری خدا این ویژگی هایی که قبلا نام بردم را به زن داده تا با آن فرهنگ جامعه و خانواده را درست کند و همچنین خود زن را طوری آفریده که بیشتر از همه فرهنگ را رعایت کند تا الگویی برای فرزندان خود توی دوران کودکی باشد.
جالبه، همه چیز باهم هماهنگ است،تازه در ادامه از این هم جالب تر میشود.
اگر دقت کرده باشید مردم وقتی میخواهند از یک جامعه خوب صحبت کنند که آن جامعه مربوط به کشور های پیشرفته است معمولا اینطور میگویند:(خوش بحالشون هم اقتصاد خوبی دارند و هم آدم هاش بافرهنگ هستن)
دقت کردید،برای ساخت یک جامعه خوب باید حواسمان فقط به دو مسئله بود،یکی اقتصاد و یکی فرهنگ، زیرا در این دنیا برای داشتن یک زندگی خوب در کل باید دو نیاز اقتصاد و فرهنگ یا همان نیاز مادی و معنوی را برطرف کرد و نبود یکی از این نیازها در زندگی باعث اختلال در زندگی میشود ،حاکمان هر جامعه هم سعی میکنن برای ساخت یک جامعه خوب این مسئله اقتصاد و فرهنگ را در جامعه حل کنند.
البته خدا قبل از همه متوجه این موضوع شده و برای ساخت یک جامعه خوب بین زن و مرد تقسیم وظایف کرده یعنی به مرد زور بازو داده تا با استفاده از آن کار کند و اقتصاد خانواده و جامعه را حل کند و همچنین به زن یکسری صفت و ویژگی هایی که قبلا اشاره کردم داده تا با استفاده از آن فرهنگ خانواده و جامعه را حل کند.
در اسلام آمده وظیفه زن تربیت فرزند و شوهرداری است که یک جور کار فرهنگی به حساب میاید ولی بعضی ها تربیت فرزند را به اشتباه فقط تو پوشک عوض کردن بچه دیدن و شوهرداری را فقط تو پخت و پز و خانه داری،البته زن میتواند برای کمک به زندگی بهتر این کارهارا انجام دهد،حتی میتواند کار کند و کمک خرج زندگی باشد ولی آن چیزی که مهم است که هم زن و هم مرد باید بدانند این است که وظیفه اصلی زن چیز دیگری است و این وظایف برای زن اختیاری است و اجباری در آن نیست و انجام دادن این کارها توسط زن فقط برای بهتر شدن زندگی است و ما مردا نباید توقع انجام دادن همچین کارهایی توسط زن داشته باشیم و باید به آنها در این زمینه ها کمک کنیم.
یک جمله از امام خمینی دیدم که میفرمایند: (وظیفه زن انسان سازی است)
در اسلام گفته شده که زن و مرد با ازدواج عیب های همدیگر را میپوشانند و مکمل همدیگر هستن.یعنی مرد کار میکند تا نیازهای اقتصادی زنش را برطرف کند و زن هم سعی میکند مسئله های فرهنگی که مرد به دلیل مشغله های کاری نمیتواند بر این موضوع ها تمرکز کند برای او برطرف میکند.
زن و مرد چه بهتر است سطح علم و دانش مرتبط به وظیفشان را بالا ببرند تا وظایف خود را در زندگی بهتر انجام دهند.علم باید در زندگی کاربرد داشته باشد و نباید به گرفتن مدرک خلاصه بشود،اگر هم دقت کنید مردان بیشتر درباره اقتصاد گفتگو میکنند و زنان بیشتر درباره اخلاق و روانشناسی حرف میزنند.
ممکن است سوالی در ذهن شما بوجود بیاد و با خود بگویید یعنی زن نمیتواند درس بخواند و پزشک یا معلم یا هر چیز دیگری بشود.
در جواب میگویم:بله چرا که نه اگر دختری احساس کند در زمینه ای استعداد دارد و در آینده میتواند برای جامعه مفید باشد من میگویم حتما تمام تلاش خود را بکار بگیرد برای پرورش استعداد هایش تلاش کند.
ولی حرف من چیز دیگری است،برای اینکه بهتر متوجه بشوید پسر را مثال میزنم،نگاه کنید پسر وقتی نوجوان است برای آینده خود یکسری آرزوهایی دارد مثلا یک پسر دوست دارد مهندس شود دیگری خلبان آن یکی فوتبالیست و...، پسر هم تمام سعی خود را میکند که به آرزوهایش برسد حالا اگر به آرزویش رسید خب آفرین بهش، ولی اگر به هر دلیلی به آرزویش نرسید میرود جای دیگری کار میکند مثلا تاکسی اینترنتی یا بنا یا کارگر یا مغازه دار یا ...... یعنی میخواهم این را به شما بگویم که پسر اگر به آرزوی خودش نرسید میداند بعدش چه کاری باید انجام دهد زیرا وظیفه اصلی و پیشفرض خودش را کار کردن و پول درآوردن و بعد تشکیل خانواده تعریف کرده و زور بازو هم به کمک او آمده است،حالا اگر توانست از محلی پول دربیاورد که آرزویش را داشت حتما انجام میدهد ولی اگر نتوانست به آرزویش برسد از جایی دیگر مثل تاکسی اینترنتی یا غیره درمیاورد که متاسفانه در ایران تعداد کسانی که رشته ای که خواندن با کاری کا آلان دارن ارتباطی ندارد، زیاده.
حالا درباره دختر مشخص نشده که اگر دختری به هر دلیلی موفق نشد به آرزویش برسد باید چه کاری انجام دهد، اختلاف نظر در این مورد زیاده عده ای میگویند برود در خانه کار کند ،عده ای هم میگویند برود بیرون از خانه کار کند،بعضی میگیند برود فلان جا، بعضی ها میگیوند برود بهمان جا کار کند و....
یکی از نتایج این تحقیق کشف همین موضوع بود که اگر دختری به آرزویش نرسید باید چه کار کند؟ جواب را سعی کردم از خدا بگیرم یعنی تفکر درباره ویژگی هایی که خدا به زن داده، به معنی دیگر کشف وظیفه ای که خدا برعهده زن گذاشته نه وظیفه هایی که جامعه ها توی دوران مختلف برای زن درست کردند.
وظیفه ای که خدا به عهده زن گذاشته مانند مرد در تمام دوران قابل اجرا است و مربوط به یک دوره خاصی نیست زیرا ابزار های مورد نیاز برای انجام دادن آن وظیفه را مانند مرد به زن داده .
زیرا وقتی گروهی این اعتقاد را دارند و میگویند(الان دوره ای است که زنان میتوانند کار کنند و برای خود هدفی انتخاب کنند)، وقتی این را میشنوم این سوال برای من ایجاد میشود که یعنی زنان دوره های قبل هیچ هدفی برای زندگی خود نداشتن،به معنی دیگر یعنی خدا برای خلقت زن هیچ برنامه و هدفی نداشت و جامعه زنان مجبور بودند منتظر همچین دوره ای که الان داریم باشند تا برای خودشان هدف درست کنند.
این مسئله من را آزار میداد و نمیتوانستم قبول کنم که خدا هیچ هدف و برنامه ای برای خلقت زنان نداشته.
به آخر تحقیق رسیدیم خلاصه چیزی که میخواستم به شما بگم این بود:
خوشحال میشوم درباره متنی که نوشتم نظر بدهید.