فقط کافیه قلم دردستم ویک صفحه مقابلم باشه.چشمهام دراون صفحه هررنگی باشه هرشکلی باشه هرجنسی باشه مهم نیست، اشکالی رو میبینه و دستهام با کمک قلم و رنگ اونهارو بیرون میکشه.واین میشه که اثر من خلق میشه
در خرداد ماه سال ۱۳۹۵ دلم گرفته بود و همینطوری نشسته بودم کاغذی رو خط خطی میکردم تو هپروت بودم و نمیدونستم چی کار میکنم که یک لحظه به خودم اومدم دیدم چه کردم؟! سریع مدادرنگیهام و آوردم و شروع کردم با رنگ اونهارو بیرون آوردن.دیدم مداد رنگی تنهایی جواب نمیده.گواش، رنگ روغن ها، ماژیک و روان نویس ها یواش یواش کنارم جمع شدن و اثری خلق شد که درمقابل نگاهم داشت میدرخشید.درهمون حال خدارو باتموم وجودم حس کردم، اشکهام یکریز از چشمهام سرازیر میشد و نمیتونستم جلوشون و بگیرم. دلم مثل چشمه فوران میکرد. دستهام میلرزید و خیس عرق بودم.حال عجیبی داشتم.نگاهم از روی اثرم کنار نمیرفت حدود دو ساعت فقط نگاه کردم و اشک ریختم.اشک هیجان بود.اشک خلقت بود.اشک رسیدن به خدا بود.چون من باتمام وجودم دراون لحظه خدارو دیدم.واین اثر بعداز مدتی به ثبت ملی رسید والان مدتهاست به خاطر برخی شرایط دست به قلم نبردم و چقدر دلتنگم.دعام کنید دوباره بیدارشم و ادامه بدم.
دوستتون دارم
ترنم
#سبک نقاشی جدید
#سبک پارادوکس
#نقاشی
#هنر