بعد کلی تجربه و سختی کشیدنام و پوکر بودنم که دلیل گذشته ناخوشم بود:(
روزی که تو رول عاشق فرشته کوچولویی شدم.عاشق کسی که نه من اونو میشناختم نه اون
کسی که دوست داشتنی بود برای همه بلکه برای من وجود خاصی داشت هرروز با اذیت کردنش هرروز باهاش دعوا کردن اینا برای این نبود که ازش خوشم نمیومد.
بلکه برعکسه اون بود که کسی متوجه ان نمشد کم کم به مرور زمان فهمیدم فرشته کوچولوی من عاشقع خودش عاشقه کسی همچون یک شیطان
اون طرف رو همچون ابی لطیفی میدید که براش مقدس میبوده و حتی براش نگران و دلگیر میشدع که الوده نشه اما اون شیطان خودش شخص مورد نظر رو که دوست میداشت رو کنارش داشت
جز منع خون اشام و فرشته کوچولویی که به عشقمون نرسیدیم ولی کم کم حسم داشت از درونم زوزه میکشید طوری فریاد میزد که حتی اطراف دورم هم فهمیدن جز اون,
من این فریاد رو طوری خفه کردم که صداش حتی به مغزم هم نرسه ولی این مغز نبود این قلبم بود که داد میزد چیزی که هوش از سر میبره
با این حال درون خودم ریختم و نگهش داشتم عشقی که هیچ وقت پایان خوبی نداشت ,با این وجود کنار نکشیدم ازش
موندم,بلکه فقط موندنم نبود حمایت کردنام حتی با اذیت کردنام و لقب هایی که من روش میزاشتم
مشکلاتی که براش ایجاد میشد دست به چونه نشستم تا ته گوش کردم موقعه هایی که افسوس میخورد از کسی که ولش کرده و با احساساتش بازی شده بازم کنارش بودم
درکش سخته ولی این عشق من بهش بود لبخنداش ,کتکاش ,اذیت کردناش ,کیوت بودنش همه چیزش برام مفهوم خاصی داشت که فقط کسی که کنارشه میتونه هر قسمت از وجود اونو حس کنه و درک کنه
با اینکه این فرشته کوچولو احساسات درونشو به زور بیان میکنه و بیشتر اشتیاقش به هدفش و اطلاعات درمورد چیز های جالب و جدید و پیشرفت و کتاب خوندن و خیلی مطالب دیگه و...
کلا بگم فرشتمون زیاد اشتیاقی به عشق نشون نمیداد این به این نبود که هیچی ازش نمدونه یا میترسه نه طرفی رو دوست میداشت که هنو درونه قلبش یادش زنده بود,
اما اون طرف من بودم یا یکی دیگه؟
نمدونم/;اصلا من کسی بودم که اون میخواست؟ ایا منو قبول میکنه ؟مشخصه/ "نه" من اون فرد مورد خاصش نبودم .
ولی همین که منو به عنوان دوست بپذیره و بزاره در کنار سختی هاش واهدافش بهش کمک کنم همین باعث خوشنودی و حاله خوب من میشه,
عشق من از نفرت به او شروع شد,عشقی که هرچقدر محاسبش کنی منطقی توش وجود نداره ,همش دلخور احساسات و حس هایی که درونمون پنهون شده و با وجود افراد خاصی که کنارمونند ظاهر میشه
خیلی کار ها کردم که به فرشته کوچولویی که رومخش بودم بفهمونم عشق من توی دنیای رول نیز ریل است.هنوزم حسم ثابته*-*
خنده*
خب کدوم ادمی عشق تو فضای مجازی رو باور داره ,
وجود داره ولی دست یافتن بهش دشوار و باور کردنش مشکل,
با این وجود من قبول دارم ولی بازم احساساتمو کنترل میکنم در برابر هر کسی که برام عزیز تا دوست .. ,نمخوام بگم مغرورم نه ,
اعتماد کردن به دنیایی که توش گرفتار و از نظر روحی اسیب میبینیم با اینکه هیچ چیزش واقعی نیس وفقط طبق نقش اون شخصیت هامون رول میریم ,حتی ازخودع واقعیمون هم فراموش میشیم "سخته" دمو
منم عاشق این دنیای مجازی ای که بعضی ازافراد داخلش همراهم بودن مخصوصا با کارای دیوانه بارشون,هنتای بودنشون,دلگرمی دادناشون, وابسته شدم:)
#FAKE_LOVE
@klein_6o6