چه شد که انسان بعد از قرن ها به این فکر افتاد که از نسل «میمون» است؟
#خدا وقتی بشارت خلقت انسان را اعلام می کند، #ملائکه گویی اعتراض می کنند: «آیا می خواهی موجودی خونخوار و فاسد را خلق کنی» (أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء)
شاید این اولین اشاره به حیوانیت انسان بود.
خدا اعتراض آن ها را نفی نمی کند بلکه نمایشی را آغاز می کند تا آن ها را به جنبه های دیگر مخلوق خود راهنمایی کند.
«من چیزی می دانم که شما نمی دانید»(انی اعلم ما لاتعلمون)
خدا #اسماء را به انسان می آموزد و از سوی دیگر به ملائکه نیز عرضه می کند. سپس از ملائکه سوال می کند ولی آن ها توان پاسخ ندارند و اظهار عجز می کند: «ما علمی نداریم مگر آنچه تو به ما آموختی» (قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَعِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا)
حال نوبت به انسان می رسد.
«ای آدم تو خبر بده از اسمائی که آموختی» (قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ)
انسان به خوبی آموخته خود را در عالم منعکس می کند و خداوند به این توانایی او به خود می بالد و می گوید: «گفتم که من به غیب آسمان ها و زمین علم دارم» (أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ)
همه ملائکه با دیدن اسماء به #سجده می افتند و مرز میان آدم و پروردگارشان را تشخیص نمی دهند.
آدمی که تا دیروز شبیه میمون بود امروز مسجود ملائکه گردید و تنها کسی که خدا را در انسان ندید #شیطان بود. او آدم را چیزی بیشتر از خاک نمی دید پس سجده نکرد.
شیطان اصرار دارد که انسان از نسل بوزینه هاست و توانست این را به انسان ها القا کند.
#بقره_آیات_30_تا_38_را_بخوانید
تنها رازی که باقی می ماند این است که آن اسماء چیست؟