فریلنسری سخت است، درآمد کمی دارد، هر تازهکاری فریلنسر شده، قیمتهای پایین پیشنهاد میدهند بازار را خراب میکنند، انتظار زیادی دارند، کارفرما پول نمیدهد ....... از این دست جملات زیاد شنیده میشود. اکثر این جملات را از زبان افرادی میشنوید که تا به حال فریلنسرهایی با درآمد خوب که همیشه کار دارند و از زندگی خود راضی هستند را ندیدهاند و حاضر نیستند برای بهتر شدن قدمی بردارند.
در طرف کارفرمایان هم گلایه و شکایت زیاد است. کارفرماها و مدیرانی هم که این حرفها را میزنند هنوز فریلنسر خوب ندیدهاند یا به هر دلیلی مشکل از خودشان است.
این نصیحت ساده را خیلی استفاده میکنیم: «خودت رو جای اون بذار....» تصور بودن در جایگاه دیگری خیلی به درک مشکلات و اختلافات کمک میکند و از آن بهتر، تجربۀ بودن در جایگاه دیگری به شکل واقعی است.
خوشبختانه در سالهای گذشته در جایگاه فریلنسر بودن، مدیریت یا کارفرمای فریلنسرها بودن و کارمندی را تجربه کردم و مشکلات موجود را از هر دو زاویه دیدم.
در این مطلب دو راز از این تجربه را برای شما تعریف میکنم. رازهایی که اگر هر فیلنسری بداند و به آن عمل کند از ۹۰ درصد بقیه برتر خواهد بود.
اوایل شروع کار فریلنسری خیلی جذاب بود. چون بدون بیرون رفتن از اتاق خواب هم میتوانستم کار کنم و درآمد داشته باشم. همان موقع متوجه رقابتی بودن بازار کارهای فریلنسری شدم و سعی کردم با بهتر کردن کیفیت کار هم کارفرماها را از دست ندهم و مهمتر این که رزومۀ خوبی جمع کنم.
اولین کارهایم ترجمه بود. ترجمه از انگلیسی به فارسی. خیلی حرفهای نبودم اما چون علاقه به یادگیری زبان داشتم، همپوشانی دو هدف کار و یادگیری باعث میشد سختیها را احساس نکنم.
سر وقت بودن یا به قول فرنگیها on time بودن یک ویژگی مثبت ذاتی من بود. نمیتوانم بگویم یک بار هم نشد کاری را به موقع تحویل ندهم؛ چرا خیلی پیش آمد اما هیچکدام عمدی، از روی تنبلی، بیخیالی و ... نبود.
در فریلنسری مخصوصاً اگر دانشجو باشید، کار دوم باشد و از همه بدتر در خانهای کار کنید که اطرافیان درکی از فریلنسینگ و دورکاری ندارند خیلی پیش میآید.
راز اول بهتر بودن از ۹۰ درصد فریلنسرها همین خوش قول بودن است. من چون خودم از اول این ویژگی را داشتم فکر نمیکردم یک مزیت رقابتی باشد چون انتظار داشتم بقیه هم موضوع به این سادگی را درک کنند ولی در واقعیت اینطور نیست؛ آمار دقیقی ندارم اما میتوانم تخمین بزنم ۹۰ درصد فریلنسرها خوش قول نیستند و کارفرما را دق میدهند.
خوش قول باشید.
چون راز دومی را که میخواهم بگویم نمیدانند کار به جایی میرسد که کارفرما قید ادامۀ کار با فریلنسر را میزند. همین داستان چندبار تکرار شود کارفرما کلاً قید کار دادن به فریلنسر را میزند و تصمیم میگیرد کارمند حضوری استخدام کند یا برود سراغ شرکتها و تیمهایی که چند فریلنسر را دور هم جمع کردهاند و هرکدام بدقولی کند به سرعت دیگری جایگزینش میشود.
همین که کار را به موقع تحویل دهید، پیامها را زود جواب دهید، اگر ایرادی گرفته شد در زمان منطقی برطرف کنید از ۹۰ درصد فریلنسرها بهتر خواهید بود.
راز دوم هم بیربط نیست.
کار من طوری پیش رفت که فریلنسر بودنم و همزمان کار دادن به فریلنسرهای دیگر در هم گره خورد. تجربۀ جالب و سازندهای است.
در این طرف داستان چون خودم فریلنسری را تجربه کرده بودم پس خیلی چیزها را که فریلنسرها فکر میکنند کارفرما نمیداند را میدانستم. خلاصه که هیچ وقت سعی نکنید جلوی کسی که اصلاً نمیشناسید زرنگ بازی دربیاورید.
این قضیۀ بدقولی را چون از قبل متوجه شده بودم از همان ابتدا هم در انتخاب فریلنسرها وسواس زیادی در این مورد داشتم و هم با تاکیدات مکرر اما دوستانه به همه یادآوری میکردم. میگویم دوستانه چون دیدهام بعضی کارفرماها یا کارمندانی که مسئول ارتباط و نظارت بر کار هستند یا افرادی که تیمهای فریلنسری را میچرخانند چه رفتارهای زشت و منزجر کنندهای دارند.
حفظ رابطۀ اخلاقی و دوستانه حتی باعث شد از میان همین فریلنسرها دوستانی پیدا کنم که یک بار هم همدیگر را ندیدهایم ولی ارتباطمان مثل دوستان صمیمی چندین ساله است.
بعضیها هم سوءاستفاده میکردند که خب طبیعی است و نتیجه خوبی ندارد.
عمل کردن به راز دوم از راز اول هم سادهتر است. راز دوم را در یک جمله میگویم اما نکاتی دارد که باید بدانید.
کارفرما را در جریان روند انجام کار قرار دهید.
ساده است نه؟
همین را خیلی از فریلنسرها نمیدانند یا به آن عمل نمیکنند. پس ادامۀ توضیحاتم را بخوانید تا نکات این راز به شما بگویم.
وقتی کارمندی هر روز صبح سر کارش حاضر میشود و در طول روز کارفرما یا مدیر او را در حال انجام کار میبیند مطمئن میشود که کارهای سپرد شده در حال انجام هستند. نتیجۀ کارها هم با یک صحبت ساده یا گزارش روزانۀ روتین به اطلاع مدیر میرسد.
اما در فریلنسری متفاوت است. در حالت ایدئال تسک تعریف شده را فریلنسر در ترلو یا هر ابزار دیگری به عنوان در حال انجام مشخص میکند. مدیران هم معمولاً یک تاریخ انجام برای کارها مشخص کردهاند.
اگر زمان توافق شده برای انجام کار طولانی در حد چند روز، یک هفته، یک ماه و ... است پس از همان ابتدا مراحل انجام کار را تقسیمبندی کنید. هر مرحله از کار که انجام شد به مدیر یا کارفرما اطلاع دهید تا در جریان کار باشد.
این مشکل در کارهای بزرگ مثل طراحی سایت، سئو، ساخت کلیپ، ترجمۀ کتاب و ... بیشتر احساس میشود. به همین دلیل قبل از این که کارفرما مجبور شود برای اطلاع از روند کار هر روز از فریلنسر بپرسد کار به کجا رسید؟ خود فریلنسر چارچوبی برای گزارش دادن داشته باشد و جزئیات انجام کار یا مشکلات را زودتر اطلاع دهد.
کار وقتی بیخ پیدا میکند که ددلاین میرسد و کار انجام نشده است. در این حالت نباید انتظار داشته باشید کارفرما عذر و بهانهای را قبول کند. یک گزارش ساده در حد پیام فرستادن و اطلاع دادن میتواند جلوی خیلی از مشکلات را بگیرد.
بعضی وقتها همین که بگویید «الان در حال انجام کار شما هستم» اطمینان خاطر و اعتماد زیادی در دل کارفرما ایجاد میکند.
یادم هست با فریلنسری کار میکردم که تمام جزئیات انجام کار را و حتی جزئیات زندگی خودش در حد امشب تولد دعوتم، امروز با مامانم دعوام شد و ... را به من میگفت تا در جریان باشم. البته نیازی به این همه گزارش دادن از زندگی خصوصی نیست، همین که میگفت کار را فردا صبح تحویل میدهد، من هم برای چک کردن و انجام کارهای مربوط به خودم یک زمان مشخص تعیین میکردم.
با عمل به این دو راز در ظاهر ساده میتوانید از ۹۰ درصد فریلنسرها بهتر باشید. بهتر بودن هم مساوی است با درآمد بیشتر، رد نشدن رزومه یا پیشنهاد برای پروژهها و زندگی شادتر.
فریلسنر هستید یا کارفرما و مدیر فریلنسرها؟ رازهای شما چیست؟