✅ یک جعبه خالی را در خانه یا روی میزتان تصور کنید. فرض کنید کالایی خریدهاید، خودش را مصرف کردهاید اما جعبه مقوایی محکم و خوبی دارد و دلتان نمیآید آنرا دور بیندازید. شما وسوسه میشوید وسایلی را داخل آن قرار دهید و جعبه را حفظ کنید.
✅ وسایل را که داخل جعبه گذاشتید، شأن و هویت پیدا میکند و به خودتان میقبولانید که وجودش لازم است. شما بدون جعبه هم زندگی میکردید ولی حالا جعبه هست و جای شما را گاه تنگ میکند.
✅ نظامهای سیاسی، اداری و حکمرانی هم با «مسأله جعبه خالی» دست به گریبان هستند. آنها زمانی برای کاری، یک کارگروه، دفتر یا معاونت و اداره تشکیل دادهاند. عین آدمی که کالایی را سفارش داده و دریافت کرده باشد. این تشکیلات مثل جعبهای (به قول اداریها، باکس) در ساختار اداری جا میگیرند.
کارشان که تمام میشود (کالا که مصرف میشود)، جعبه خالی باقی میماند.
✅ منافعی به این جعبهها گره میخورند (عین علاقه شما به جعبهتان). جعبه را نگه میدارند و برای آنکه شأن و هویت پیدا کند، «اصحاب جعبه» - افراد داخل جعبه یا کسانی که از جعبه نفع میبرند - کار تراشیدن برای جعبهشان را شروع میکنند.
✅ اصحاب جعبه گرفتن بودجه، وضع قوانین، گرفتن اختیارات نظارتی و شاید مهمتر از همه «مسألهسازی برای جعبه» را آغاز میکنند. هر جعبه در ساختار نظام سیاسی و اداری باید مسئول رسیدگی به مسألهای باشد و اگر مسألهای در واقعیت نیست، باید آنرا ساخت. اول مسألهای بود و برای حل آن جعبه ساختند، مسأله پایان یافت اما جعبه باقی ماند تا مسأله بسازد و به حیات خود ادامه دهد.
✅ موجودات زنده در فرایند تکاملی از طریق تطبیق با شرایط، اندامهای اضافی و بیکارکرد خود را حذف کردهاند (جعبههای اضافی را دور ریختهاند.)
✅ نظامهای سیاسی و اداری هم با معضل بزرگ حذف کردن جعبههای اضافی مواجه هستند. نگه داشتن جعبههای اضافی، ظرفیت تطبیق با شرایط جدید، چابکی و الزامات حکمرانی نوآورانه را به شدت کاهش میدهد.
✅ یک راه برای بهبود این است که بیندیشید چند جعبه اضافی در ساختار سازمانیتان وجود دارد، هر جعبه چقدر منابع هدر میدهد، اصحاب جعبه چه کسانی هستند، چه منافعی دارند و چگونه برای دیگران دردسر درست میکنند. جعبههای اضافی را که حذف کنید، جا برای جعبههای ضروری باز میشود.
منبع:محمد فاضلی