یک عدد من·۱ ماه پیشگرگان جاناسترآباد یا گرگان صدایش کنی ! فرقی به حالش نمی کند ! به هر حال برمی گردد و لبخند می زند ، می گوید : جانم ؟ با کوچه هایم کاری داشتی ؟
یک عدد من·۱ ماه پیشمیبوسمت یک روز در میدان آزادیمیبوسمت یک روز در میدان آزادیمیبوسمت وقتی که تهران دست ما افتادمیبوسمت وقتی صدای تیرها خوابیدمیبوسمت وقتی سلاح از دستها افتادمیبوسمت…
یک عدد من·۱ ماه پیشدر شرایط جنگی ، با خود صلح کنید :)شناسنامه ها و مدارک را جمع کرده اید ، مقداری پول نقد و کیفی که نامش را گذاشته ایم کیف نجات اضطراری ! بماند که هیچ وقت درک نکردم چند قوطی کن…
یک عدد من·۶ سال پیشویرگول یادآور وبلاگستان فارسی در دهه 60مدت هاست ویرگول را به عنوان مجله ای خواندنی از دور تماشا می کنم ، بارها بعد از خواندن متن خواسته ام کامنتی ، لایکی ، شصتی ، پایی را نثار نو…