دانلود رمان جنگل نفرین شده _ جنگل نفرین شده روایتگر دختریست که کنجکاویاش او و دوستانش را به سمت جنگلی میکشاند که بوی ناگواریهایش مشام همه را پر کرده. او بخاطر آن جنگلِ کذایی با افرادی آشنا میشود که شغلشان ناجی بودن جان این دخترانِ در تله افتاده است و میخواهند آنها را از این میدانِ مرگ دور کنند؛ اما غافل از آنکه آیلا، دختر این داستان منتخب اجنهها است و مسئولیتی بر گردن دارد… .
حامد و آرسن یه اتاق رفتن من و مهسا و رها و ترانه یه اتاق؛ مهسا و رها رو تخت خوابیدن و من و ترانه رو زمین جا انداختیم.
سنگینی نگاهی رو روی خودم احساس میکردم ولی هرجا رو نگاه میکردم، کسی نبود. همه هم خواب بودن.
با شک و ترس به اطراف نگاه کردم. هیچکس نبود. با ترس زیر پتو مخفی شدم. با احساس دستی لای موهام چشمام رو محکم رو هم فشردم که باز نشه و با موجود ترسناکی رو به رو نشه.
یهو دسته رفت و دیگه احساس کردم هیچکس پیشم نیست. از زیر پتو بیرون اومدم و نفس عمیقی کشیدم.
یهو در باز و بسته شد و صداش در اومد. لبم رو گاز گرفتم. از ترس میخواستم سکته کنم.
– چی شدی تو آیلا؟
برگشتم سمت صدا، مهسا بود.
– خوابم نمیبره، حس میکنم یکی غیر از ما تو اتاقه.
نگاه عمیقی بهم کرد، بعد گفت:
– منظورت چیه؟ دانلود رمان ترسناک جنگل نفرین شده
– در گوشم هم یکی از اجنهها میگفت میکشمت…من، خیلی میترسم.
خونسرد بهم خیره شد. با تعجب گفتم:
– مهسا! چته؟
خونسرد گفت:
– مگه نگفتم به کسی نگو؟!
سکتهای نگاهش کردم. دستش رو به سمتم دراز کرد. دستش بیش از حد دراز شده بود. جیغی کشیدم.