معرفینامه حافظه شخصی: دانلود رمان حافظه شخصی _ او به همان سرعتی که عاشقِ دختر شده بود، فارغ نیز شد؛ اما مگر چقدر امکان دارد قضیه فراتر از این گمان ساده باشد؟! حافظهی شخصی، «رها»یی را روایت میکند که روابط ناکامی را به خود دیده. باری فردی به او علاقهای نشان نداده و بار دیگر، شخصی دودِ هوا شده. اما روزمره و زندگی او را به سمت رابطهی شکست خوردهی پیشین سوق میدهند و روزگار بر مراد می چرخد. تا پیش از آنکه دود شدگان برگردند و با هراس، اظهار کنند که این ماجرا تنیده به ریسمان و گرههایی از ابهام است
سرش رو بلند کرد و بهم نزدیک شد. گوی توی دست من بود و زنجیرش بین انگشتان آریان اما نگاهمون قفل هم بود.
– گل داوودی با گلبرگهای میانی زرد… نماد عشق جاویدانه. حالا هم که داخل رزینه… جاودانتر از هر جاودانیه.
چشمام بیاراده به نم اشک نشست و دل بی دل شدهم بالاخره از آسمون افتاد زمین. کاش که امشب دیشب بود! کاش میتونستم معنای جاودان رو عملی نشونش بدم! عمیق و پر احساس نگاهش کردم و گوی رو دستم محکمتر گرفتم. خدایا… کاش دیشب بهم داده بود.
– اینجوری نگاهم نکن رها. برو داخل. من هنوز یه رانندگی دیگه تا خونمون دارم.
نفسم رو تک ضرب بیرون دادم و آهسته پیاده شدم. گوی جاودانم رو توی مشتم گرفته بودم و دلم در حال رقص با قاصدکها بود. دو قدم از ماشین دور شدم اما دلم راضی به رفتن نبود؛ نه با این گیرهی پر خاطره و نه با فهمیدن معنای اون فال مشترک، و نه قطعا با این گوی جاودان دوست داشتنی!