تاریخ نگارش ۱۴۰۴/۰۴/۱۹
یک ایده در جهت افزایش مشارکت اجتماعی


ایده الزام انتخابات با آگاهی سازی ملی و ارتقاء سواد با آموزش رسانه ای در جهت حصول آگاهی ملی و در نتیجه افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی و به طبع افزایش مشارکت در انتخابات در جهت حصول خرد جمعی برای مدیریت جمعی جامعه برای رسیدن به هدف اصلی یعنی سعادت ملی و همگانی با تکیه بر منافع همگانی و جمعی و ملی
الزامی شدن انتخابات(افراد ۱۵تا ۱۸سال مشارکت اختیاری و افراد ۱۸سال و بالاتر الزام قانونی جهت پذیرش مسئولیت اجتماعی و عدم بی تفاوتی به آینده جامعه و کشور ) پرداخت جریمه یک تا ده دریکی(بهار آزادی)با توجه به دهک درآمدی افرادی که بدون عذر موجه از مشارکت مدنی خودداری کنند و تمام درآمد حاصله در شبکه تلویزیونی زیر (جهت آگاهی ملی )هزینه خواهد شد
ایجاد شبکه تلویزیونی «انتخاب» برای ارائه دیدگاههای احزاب سیاسی مختلف قانونی با اصل بی طرفی و عدالت رسانه ای برای تمام احزاب سیاسی قانونی در جهت تبیین دیدگاههای احزاب مختلف تا مردم بتوانند با آگاهی از بین احزاب اصلح ترین ها را برای حل مشکلات و مدیریت کلان ملی انتخاب کنند
میتواند تغییرات چشمگیری در فضای سیاسی جامعه ایجاد کند. در ادامه، تأثیرات کلی این ترکیب بر شرایط سیاسی جامعه را از چند زاویه بررسی میکنم:
✅ تأثیرات مثبت و فرصتها:
با الزامی بودن رأیدادن، افراد بیشتری در انتخابات (مشارکت مدنی با ابراز نظرخشونت پرهیز و افزایش حس مسئولیت پذیری اجتماعی)شرکت خواهند کرد. اگر در کنار آن، شبکه تلویزیونی «انتخاب» آگاهیبخشی مستمر و بیطرفانه داشته باشد، رأیدهی صرفاً عددی نخواهد بود، بلکه آگاهانه و مبتنی بر تحلیل و شناخت از احزاب خواهد شد.
وقتی احزاب میدانند که هر روز(در این شبکه باید به صورت روزانه و ممتد و با دعوت از تمام احزاب در تمامی برنامه ها به ارائه دیدگاه حزب شان بپردازند و اگر حزبشان بر سر قدرت است در مورد اقدامات شان روشنگری کنند) مقابل مردم هستند و نظراتشان تحلیل و نقد میشود، مجبور به ارائه برنامههای واقعی، شفاف و پاسخگو میشوند. در نتیجه سطح سیاستورزی خردمحور بر پایه منافع ملی و همگانی ارتقا مییابد.
این ترکیب میتواند فرهنگ سیاسی را از بیتفاوتی یا هیجانیبودن (مشکل حاد امروز جامعه ما)نجات دهد و بهسمت یک درک و فهم منطقی، انتقادی و مشارکتی هدایت کند.
وقتی همه احزاب فرصت برابر در یک رسانه ملی داشته باشند، عدالت رسانهای تقویت میشود و اثرگذاری گروههای ثروتمند یا خاص(در جهت منافع شخصی خودشان )تا حدی کاهش مییابد.(ومنافع ملی و همگانی را تقویت می کند)
⚠️ چالشها و تهدیدهای احتمالی:
اگر الزام به رأیدادن صرفاً یک فشار قانونی بدون آگاهی و آموزش سیاسی عمومی باشد ممکن است مردم بهصورت «فرمی» مشارکت کنند، بدون اینکه رأی آنها معنا یا آگاهی داشته باشد.(طرح ایجاد شبکه انتخاب تا حد زیادی این مشکل را حل خواهد کرد)
اگر شبکه «انتخاب» بیطرف نباشد یا توسط یک جریان خاص کنترل شود، این ابزار به ابزار القاء و پروپاگاندا تبدیل میشود و نه آگاهیبخشی.(الزام به بی طرفی و مشارکت همه احزاب با فرصت برابر این مشکل را هم تا حد زیادی مرتفع خواهد کرد )
مشارکت گسترده و حضور مستمر رسانهای ممکن است در جوامع دوقطبی یا بدون فرهنگ گفتوگوی سیاسی، به افزایش تنشهای اجتماعی و قطبیشدن فضای عمومی منجر شود.(وجود احزاب متنوع و افکار و دیدگاهی متفاوت با تکیه بر منافع ملی نه حزبی و گروهی خاص با تبیین یک قانون کاربردی برای احزاب و انتخابات با مشارکت برابر احزاب در شبکه تلویزیونی انتخاب میتواند این مسئله را هم تا حد زیادی مرتفع کند)
🧭 نتیجهگیری:
ترکیب این دو سیاست در حالت ایدهآل مشروط به عقلانیت و توجه به منافع ملی و همگانی میتواند موجب تحول مثبت و عمیق در سیاستورزی، مشارکت و فرهنگ سیاسی کشور شود، بهویژه اگر:
الزامی بودن انتخابات با آموزش، آگاهی و آزادی انتخاب همراه باشد؛
شبکه «انتخاب» بیطرف، حرفهای، و در دسترس همه گروهها باشد؛
نهادهای نظارتی قوی، شفافیت، عدالت رسانهای و پاسخگویی سیاسی را تضمین کنند.
در چنین حالتی، جامعه بهسمت دموکراسی واقعی، مشارکتی و عقلانی به سمت مشارکت خرد جمعی در جهت حصول منفعت جمعی و رسیدن به هدف غایی انسانی و تمدنی یعنی سعادت جمعی دنیوی و اخروی حرکت خواهد کرد چرا که فرمودهاند الدنیا مزرعة آلاخره