ویرگول
ورودثبت نام
20njvan(intp)
20njvan(intp)INTP در یک خط:(جواب هوش مصنوعی) تحلیل گری دارای تفکر مستقل، منطقی و خلاق که همیشه در جستجوی درک عمیق مفاهیم و ایده‌های نو است. 20njvan2016@gmail.com
20njvan(intp)
20njvan(intp)
خواندن ۱۳ دقیقه·۲ ماه پیش

ایران یعنی ریشه جهان

تاریخ نگارش ۱۴۰۴/۰۶/۳۱

...
...
...
...
...
...

مقاله:

آیا زرتشت و ابراهیم یک نفر بوده‌اند؟

بررسی نظریه وحدت شخصیتی در بستر تاریخی، قرآنی و زبانی با رویکرد تبلیغ در دو محیط

مقدمه

تاریخ ادیان مملو از شخصیت‌هایی است که در برهه‌های زمانی مختلف، پیام‌های الهی و اخلاقی را به اقوام خود رسانده‌اند. دو تن از بزرگ‌ترین چهره‌های پیامبری در ادیان شناخته‌شده، زرتشت در ایران باستان و ابراهیم در ادیان ابراهیمی هستند. با وجود تفاوت‌های ظاهری در آموزه‌ها، مکان ظهور، نام‌ها و منابع، شباهت‌های مفهومی، تاریخی، زبانی و ساختاریِ فراوانی بین این دو شخصیت وجود دارد که می‌تواند این فرضیه را تقویت کند که:

«زرتشت و ابراهیم، دو نام برای یک شخصیت توحیدیِ واحد در دو بستر فرهنگی متفاوت بوده‌اند.»

این مقاله با تکیه بر:

  • تحلیل‌های قرآنی

  • داده‌های تاریخی

  • مباحث زبانی

  • و نظریه «تبلیغ در دو محیط» (الهام‌گرفته از سیره پیامبر اسلام)

به بررسی عمیق این احتمال می‌پردازد.

...نص واضح  کلمه«لابیه» نیاز به تفسیر ندارد...
...نص واضح کلمه«لابیه» نیاز به تفسیر ندارد...
...ابراهیم با اقوام مختلف و عقاید مختلفی برخورد میکند...
...ابراهیم با اقوام مختلف و عقاید مختلفی برخورد میکند...
...
...
....ستیزه و مخالفت قوم ابراهیم با او در حالی که در آن زمان «ستیزه» نه اسحاق و یعقوب و بنی اسرائیلی بوده نه اسماعیل و اعرابی (ترتیب آیات نشان می‌دهد این آیه ۸۰ است و در آیه ۸۵ خدا به او اسحاق و یعقوب و..را می دهد و بعداً اقوام بعدی شکل می‌گیرند)پس قوم او چه کسانی بوده اند؟؟؟اگر زرتشت و ابراهیم را یک نفر بدانیم دلایلی برای آن موجود است حتی اگر هم آنها را یک نفر ندانیم به احتمال زیاد آذر ایرانی بوده و از مذهب زرتشت گمراه شده و ابراهیم مصلح دین زرتشت بوده که برای اصلاح دین زرتشت که از مسیر اصلی منحرف شده است امده و خود ابراهیم در بین این افراد زاده شده و رشد کرده است...
....ستیزه و مخالفت قوم ابراهیم با او در حالی که در آن زمان «ستیزه» نه اسحاق و یعقوب و بنی اسرائیلی بوده نه اسماعیل و اعرابی (ترتیب آیات نشان می‌دهد این آیه ۸۰ است و در آیه ۸۵ خدا به او اسحاق و یعقوب و..را می دهد و بعداً اقوام بعدی شکل می‌گیرند)پس قوم او چه کسانی بوده اند؟؟؟اگر زرتشت و ابراهیم را یک نفر بدانیم دلایلی برای آن موجود است حتی اگر هم آنها را یک نفر ندانیم به احتمال زیاد آذر ایرانی بوده و از مذهب زرتشت گمراه شده و ابراهیم مصلح دین زرتشت بوده که برای اصلاح دین زرتشت که از مسیر اصلی منحرف شده است امده و خود ابراهیم در بین این افراد زاده شده و رشد کرده است...
...
...

بخش اول: شواهد قرآنی و زبان‌شناختی

۱. اشاره قرآن به «آذر» پدر ابراهیم

قرآن کریم در سوره مریم می‌گوید:

«إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ...»
(مریم: ۴۱)

🔹 آذر در زبان فارسی باستان به معنای آتش است و در دین زرتشتی، عنصر مقدس و نماد نور و راستی است.
اینکه قرآن پدر ابراهیم را «آذر» نامیده، و نه «تارح» (نام او در تورات)، نکته‌ای شگفت‌انگیز است که پیوند فرهنگی ابراهیم با سرزمین‌های شرقی مانند ایران را آشکار می‌کند.

۲. لقب بودن نام ابراهیم و زرتشت

در کتاب مقدس یهودیان آمده است:

«نام او ابرام بود، و خداوند او را ابراهیم نامید»
(پیدایش ۱۷:۵)

«ابرام» = پدر بلندمرتبه
«ابراهیم» = پدر امت‌ها یا پدر مردم

همچنین در مورد زرتشت، منابع زبان‌شناسی بیان می‌کنند که «زَرَثوشتر» یا «زرتوشترا» ممکن است خود لقب باشد، نه نام اصلی، به معنای:

  • دارای شتر درخشان یا

  • کسی که روشنایی را می‌آورد.

هر دو نام (ابراهیم و زرتشت) نمادین هستند و می‌توانند شخصی واحد را در بسترهای زبانی متفاوت معرفی کرده باشند.

بخش دوم: پیوند تاریخی، جغرافیایی و زبانی

۱. تقارب زمانی و مکانی

  • زرتشت طبق بیشتر پژوهش‌ها در حدود ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ پیش از میلاد زندگی کرده است.

  • تاریخ‌گذاری ابراهیم در سنت یهودی نیز حدود ۱۸۰۰ پیش از میلاد است.

  • مناطق مورد اشاره در زندگی ابراهیم شامل اور، بابل، کنعان، مصر و مکه است؛ مناطقی که با فلات ایران و مرزهای فرهنگی آن در تماس بوده‌اند.

چنین تقارنی، امکان اشتراک فرهنگی یا حتی یکی بودن شخصیت را تقویت می‌کند.

۲. تسلط بر چند زبان

اگر فرض را بر یکی بودن بگذاریم، این فرد احتمالاً به زبان‌های:

  • اوستایی (فارسی باستان)

  • اکدی یا آرامی

  • عبری یا سامی کهن

مسلط بوده، و در هر بستر فرهنگی، نام، پیام و قالب بیانش دچار تحول شده است.

مثال بارز برای این مورد حضرت سلمان فارسی است که هم به زبان فارسی و هم عربی و... مسلط بوده است و این از نظر تاریخی قابل اثبات است .

بررسی احتمالی یکی بودن زرتشت و ابراهیم

بخش سوم: تفاوت آموزه‌ها یا تحول پیام؟

۱. شباهت در آموزه‌های توحیدی

هر دو شخصیت پیام توحید، اخلاق، مبارزه با ظلم و دعوت به فطرت انسانی را تبلیغ کرده‌اند:

  • زرتشت: «راه راستی، پاکی، راستی گفتار، کردار و پندار»

  • ابراهیم: «حنفیت» یعنی بازگشت به فطرت و پرستش خدای یکتا

در قرآن، ابراهیم چنین توصیف شده:

«إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِيفًا ۖ وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»
(نحل: ۱۲۰)

و زرتشت نیز آموزه‌هایی مبتنی بر انتخاب بین راه «اهورامزدا» و «اهریمن» ارائه داد، که از نظر برخی، نماد اختیار اخلاقی انسان بین خیر و شر است، نه دوگانگی متافیزیکی.

۲. اختلافات ظاهری = بسترهای فرهنگی

تفاوت در آیین‌ها (مثل جایگاه آتش در زرتشتی‌گری یا قربانی در سنت ابراهیمی) را می‌توان ناشی از تفاوت فرهنگی، جغرافیایی و زبانی دانست، نه تفاوت در جوهره ایمان یعنی شخص پیام آور با توجه به ظرفیت مردم و جغرافیای موجود در ظاهر آیین ها متفاوتی ارائه داده است ولی اصل و اصول یکی بوده است

بخش چهارم: جایگاه مجوس در قرآن

در قرآن، مجوس(زرتشتیان) در ردیف پیروان ادیان الهی آمده‌اند:

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا... إِلَىٰ اللَّهِ مَرْجِعُهُمْ»
(حج: ۱۷)

این نکته نشان می‌دهد که دین مجوس (زرتشتی) نیز دارای منشأ وحیانی تلقی شده و خداوند در قرآن از آنان همچون یهود و نصاری یاد می‌کند.
این هم‌ردیفی مجوس با دیگر ادیان الهی، دلیلی قرآنی بر اشتراک در ریشه‌ی الهی است.

بخش پنجم: نظریه «تبلیغ در دو محیط»

۱. الگوی پیامبر اسلام: از مکه به مدینه

پیامبر اسلام ابتدا در مکه با مقاومت شدید روبرو شد، اما پس از هجرت به مدینه، فضای پذیرش فراهم شد و دین تثبیت یافت.

این الگو را می‌توان به زرتشت نیز نسبت داد:

  • مرحله اول: تبلیغ اولیه درغرب ایران یا مناطق هم‌جوار با مقاومت و تحریف و تبلیغ ناقص.

  • مرحله دوم: مهاجرت یا بازنویسی پیام در میان‌رودان یا کنعان که به شخصیت جدیدی با نام ابراهیم انجامیده.(ابراهیم و زرتشت هر دو لقب هستند نه اسم)

این نظریه می‌تواند به سادگی:

  • ابهام‌های تاریخی درباره هر دو شخصیت

  • اختلافات متنی

  • تفاوت در جایگاه و نمادها

را توجیه و معضل های مختلف را به راحتی حل کند.

بخش ششم: آیا نام زرتشت = ابراهیم؟

با فرض تحول زبانی بین اوستایی ← آرامی ← عبری ← عربی، ممکن است نام اصلی پیامبر توحیدی دچار تغییر شده باشد:

  • زَرَت‌اُشترا ← زَرَوشتر ← ابرا-شتر ← ابرام ← ابراهیم

  • یا القاب نمادین مانند:

    • «درخشان»، «پدر مردم»، «آتش»، «نور» و...

این تغییرات می‌تواند همان‌گونه باشد که یسوع ← عیسی یا یونا ← یونس شد.

بخش هفتم: نقدها و پاسخ‌ها

نقدها و پاسخ های این نظریه

نقد :تفاوت در آموزه‌ها پاسخ :تفاوت فرهنگی در زمان ابلاغ پیام در دو محیط متفاوت ، نه تضاد در پیام اصلی(بگونه ای که به تصریح قرآن هر دو ادیان توحیدی بودند جالب آنکه قرآن از دین مجوس و یهود و صائبین «پیروان حضرت یحیی» و مسیح و اسلام و شرک نام میبرد اما نام دقیق دین ابراهیم مشخص نیست بلکه اوراق حنیف یعنی یکتا پرست میخواند در حالی که همه پیامبران حنیف و یکتا پرست بودند)

نقد :نبود سند مستقیم پاسخ : در تاریخ کهن و نداشتن خط رسمی کاملا طبیعی است .(سند و مکتوبات مستندی از دین زرتشت و ابراهیم موجود نیست بلکه آنچه بعنوان مذهب زرتشت است بیشتر برداشت موبدان ساسانی از آثار بجامانده از قبل از تدوین اوستا بوده است)

نقد:تفاوت در سنت دینی پاسخ : مثل تفاوت اسلام مدینه و مکه

نقد : ضعف اسناد زبانی پاسخ: قابل جبران با بازسازی تطبیقی نام‌ها و نشانه ها

جمع‌بندی نهایی

بر اساس:

  • آیه قرآنی درباره آزر بعنوان پدر ابراهیم

  • اشاره به مجوس به عنوان دین الهی

  • نام‌های نمادین و لقب بودن آن‌ نام ها

  • تشابه‌های زبانی، جغرافیایی، زمانی

  • نظریه تبلیغ در دو محیط

  • الگوی مهاجرت پیامبر اسلام

  • عدم دین مشخصی برای ابراهیم جز یکتا پرستی در حالی که همه پیامبران یکتاپرست بودند

  • نبود منبع متقنی از دین ابراهیم و زرتشت

می‌توان فرضیه‌ای قابل دفاع مطرح کرد که:

زرتشت و ابراهیم ممکن است یک شخصیت توحیدی بوده‌اند که پیام خود را در دو بستر متفاوت، با دو نام متفاوت، و قالب‌های زبانی و فرهنگی متحول تبلیغ کرده‌اند.

پیشنهاد پژوهشی

برای بررسی بیشتر این نظریه، نیاز به مطالعات میان‌رشته‌ای در حوزه‌های زیر وجود دارد:

  • زبان‌شناسی تطبیقی (اوستایی، آرامی، عبری، عربی)

  • تاریخ ادیان باستان

  • تحلیل متنی قرآن و اوستا

  • باستان‌شناسی و بررسی منابع سومری و ایلامی

حسن ختام

اثبات قطعی یکی بودن زرتشت و ابراهیم در قالب علمی و تاریخی چالش‌های بزرگی دارد، اما بر اساس مجموعه‌ای از شواهد و تحلیل‌های زیر می‌توان دلیل‌های قوی و مستدل برای این فرضیه ارائه داد که نشان می‌دهد این دو شخصیت ممکن است در واقع یک نفر بوده‌اند یا حداقل از یک منبع واحد الهام گرفته‌اند.

اثبات احتمالی یکی بودن زرتشت و ابراهیم بر اساس شواهد:

1. شواهد قرآنی و اسمی

قرآن در سوره مریم (آیه 41) می‌گوید:

«... إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ ...»

یعنی پدر ابراهیم «آذر» نام دارد که یک نام ایرانی و معنایش «آتش» است، نماد مقدس دین زرتشت. این ارتباط نشان‌دهنده ریشه ایرانی ابراهیم است و پیوند او با دین زرتشت را اثبات می‌کند.

نام ابراهیم و زرتشت هر دو احتمالاً لقب یا نام نمادین بوده‌اند، نه نام‌های شخصی ثابت، که در فرهنگ‌های مختلف به یک شخصیت واحد داده شده‌اند.

2. تقارن تاریخی و جغرافیایی

زرتشت و ابراهیم هر دو در دوره‌ای تقریباً مشابه (حدود ۱۸۰۰-۱۲۰۰ پیش از میلاد) زندگی کرده‌اند.

منطقه جغرافیایی فعالیت‌شان (فلات ایران و مناطق همجوار مانند میان‌رودان، کنعان) با هم همپوشانی دارد.

این همپوشانی زمانی و مکانی احتمال وجود یک شخصیت واحد را افزایش می‌دهد.

3. شباهت آموزه‌های توحیدی و اخلاقی

هر دو شخصیت پیام توحید (پرستش خدای یگانه)، اخلاق، مبارزه با ظلم و دعوت به فطرت انسانی را دارند.

آموزه‌های زرتشت و ابراهیم هرچند در قالب‌های فرهنگی متفاوت ارائه شده، اما در اصل و پیام بنیادین مشابه هستند همچنین شاید به علت عدم استقبال(همان اتفاق عدم پذیرش اسلام در مکه و سپس پذیرش در مدینه از زرتشت(لقب آن پیامبر) در ایران پیام و تبلیغات او ناقص مانده و به مرور بر اساس ظن و گمان مردم و دستکاری روحانیان و سیاسیون(همان طور که در برخی احادیث آمده که ازدواج با محارم در دین مجوس یا همان زرتشتی حرام بوده اما بر اثر اتفاقی سیاسی مجاز گشته است) گسترش یافته که باعث تفاوت بین دو دین زرتشتی و تبلیغات ابراهیم شده است و زرتشت با مهاجرت به بین النهرین با لقب ابراهیم (ابراهیم مثل زرتشت لقب است نه نام) به تبلیغ پرداخته است که در آنجا موفق‌تر بوده است هرچند که همانطور از دین زرتشتی منبع متقنی وجود ندارد از دین ابراهیم هم منبع متقنی وجود ندارد چرا که دین یهود از موسی و مسیحیت از عیسی و اسلام از محمد(ص) بعنوان پیامبر اصلی و بنیانگذار نام میبرند)

4. نظریه تبلیغ در دو محیط

همانطور که پیامبر اسلام در مکه با مقاومت مواجه شد و سپس در مدینه به موفقیت رسید، این شخصیت توحیدی نیز ممکن است ابتدا در ایران (زرتشت) تبلیغ کرد اما موفقیت چندانی نداشت و پس از مهاجرت یا انتقال پیام، در مناطق دیگر (ابراهیم) با پذیرش بیشتر روبرو شده است.

این نظریه تفاوت‌ها در متون، باورها و آداب را قابل توجیه می‌کند.(چرا که با وجود فرهنگ و جغرافیای و به زبان هر قوم تبلیغ شده است و در زمان عدم پذیرش در ایران تبلیغ ناقص مانده و با ظن و گمان مردمان در هم آمیخته و با مهاجرت به مکانی دیگر با تبلیغ کاملتر با زبان و هماهنگی با فرهنگ متفاوت باعث ایجاد تفاوتهای ظاهری شده است هرچند که در اصل و اصول تقریبا شبیه به هم هستند)

5. تسلط زبانی و تحول نام‌ها

احتمالا این شخصیت به چند زبان (اوستایی، آرامی، عبری، عربی) مسلط بوده و در هر زبان نامی متناسب با فرهنگ محلی گرفته است. نمونه بارز برای این مورد حضرت سلمان که به چند زبان مسلط بوده است

نامهایی مثل «زرتشت» (شتر درخشان)، «ابرام» (پدر بزرگ)، «ابراهیم» (پدر امت‌ها) می‌توانند القاب یک فرد واحد باشند که در طول زمان دچار تغییر و تحول شده‌اند.

مثال تاریخی برای این ایده سلمان فارسی است.

نام اصلی سلمان فارسی، به روایت مشهور تاریخی، روزبه (یا «روزبه بن یفُخُشَن» یا «روزبه بن خاقان») بوده است. او از مردم ایران (احتمالاً از ناحیه فارس، یا تیسفون در نزدیکی مدائن) بود و در خانواده‌ای زرتشتی به دنیا آمد. اما او در جست‌وجوی حقیقت، به دین‌های مختلفی روی آورد تا در نهایت به اسلام گروید.

علت تغییر نام از «روزبه» به «سلمان»:

زمانی که او اسلام آورد و به پیامبر اسلام پیوست، پیامبر (ص) او را «سلمان» نامید. علت این تغییر چند جنبه دارد

1. رسم عربی‌سازی اسامی: در زمان صدر اسلام، رایج بود که تازه‌مسلمانان غیرعرب، به‌ویژه موالی (غیرعرب‌هایی که به اسلام می‌پیوستند)، اسامی عربی می‌گرفتند. این هم از نظر فرهنگی رایج بود و هم نوعی ادغام در جامعه مسلمانان را نشان می‌داد.

2. احترام و نزدیکی به پیامبر: پیامبر اسلام علاقه زیادی به سلمان داشت و او را «از اهل‌بیت ما» خواند. بنابراین، نام عربی جدید نوعی احترام و تأیید اجتماعی هم به همراه داشت.

3. معنای مثبت نام «سلمان»: واژه «سَلمان» در عربی از ریشه «سَلِم» می‌آید و به معنی «سالم، رستگار، صلح‌جو» است؛ که برای فردی که از گمراهی به اسلام آمده، معنای زیبایی دارد.

زبان سلمان فارسی:

زبان مادری او فارسی میانه (پهلوی) یا یکی از گویش‌های ایرانی رایج در آن زمان (احتمالاً پهلوی جنوبی یا پارسی میانه) بود.

او در جریان سفرهایش برای یافتن حقیقت، زبان‌های دیگری مانند سریانی، عبری و عربی را هم آموخت.

در زمان زندگی‌اش در عربستان، به خوبی به عربی مسلط بود و نقش مهمی در انتقال مفاهیم میان فرهنگ ایرانی و عربی ایفا کرد.

جمع‌بندی:

نام اصلی: روزبه

نام پس از اسلام آوردن: سلمان (که بعدها با لقب «فارسی» یا «سلمان الفارسی» مشهور شد)

علت تغییر نام: رسم عربی‌سازی، نزدیکی به پیامبر، معنای مثبت نام

زبان: فارسی میانه (مادری) + عربی و دیگر زبان‌های دینی منطقه

6. قرآن و جایگاه مجوس

قرآن مجوس را در ردیف ادیان توحیدی معرفی کرده است که این نشان‌دهنده ارتباط عمیق میان دین زرتشت و ادیان ابراهیمی است.

این به معنای اشتراک منبع وحیانی و هدف الهی است.

نتیجه‌گیری پایانی

  • با توجه به:

  • اشاره قرآنی به نام ایرانی پدر ابراهیم (آزر)

  • تقارن تاریخی و مکانی

  • شباهت‌های فلسفی و آموزشی

  • الگوی تبلیغ پیامبر اسلام در دو محیط مختلف

  • تغییر احتمالی نام‌ها بر اساس زبان و فرهنگ

  • پذیرش مجوس به عنوان دین توحیدی در قرآن

  • امکان تسلط به چند زبان مثل سلمان فارسی

می‌توان با اطمینان معقول گفت که زرتشت و ابراهیم احتمالاً یک شخصیت واحد بوده‌اند یا حداقل از منبع وحیانی مشترکی برخاسته‌اند که پیام‌شان در قالب‌های فرهنگی و زبانی مختلف متحول شده است.

آیا اعراب و یهود طبق اینکه هر دو فرزندان ابراهیم هستند و ابراهیم فرزند آذر است

و اینکه قرآن گفته افراد را به نام پدرانشان بخوانید، ایرانی هستند؟

۱. نسب ابراهیم و پدرش آذر

در قرآن آمده است:

سوره مریم، آیات 41-42:

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

«و در کتاب، ابراهیم را یاد کن که او مردی راستگو و پیامبر بود، هنگامی که به پدرش آذر گفت: آیا برای خود خدایانی اختیار کرده‌ای؟ همانا من تو و قوم تو را در گمراهی آشکار می‌بینم.»

آذر نام پدری ایرانی و به معنی «آتش» است که نماد دین زرتشتی به شمار می‌رود.

۲. نسب فرزندان ابراهیم

قرآن تصریح می‌کند که:

یهودیان از نسل اسحاق و سپس یعقوب (بنی اسرائیل) هستند.

اعراب، به ویژه عرب‌های شمالی (بنی اسماعیل)، از نسل اسماعیل پسر ابراهیم‌اند.

مثلاً:

سوره بقره، آیه 124:

وَإِذِ ٱبْتَلَىٰٓ إِبْرَٰهِيمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَٰتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

«و هنگامی که پروردگار ابراهیم او را به برخی فرمان‌ها آزمود و او آن‌ها را به انجام رساند، گفت: من تو را پیشوای مردم قرار دادم.»

همچنین در سوره صافات، آیه 112:

وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَٰقَ نَبِيًّا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ

«و به او (ابراهیم) بشارت دادیم که اسحاق پیامبری از صالحان است.»

و اسماعیل هم پیامبر است (سوره مریم، آیه 54).

۳. دستور قرآن برای خواندن افراد به نام پدرانشان

سوره احزاب، آیه 5:

إِنَّمَا ٱلْمُؤْمِنُونَ ٱلَّذِينَ آمَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَإِذَا كَانُواْ مَعَهُۥ عَلَىٰٓ أَمْرٍۢ جَمِيعًۭا لَّمْ يَتَفَرَّقُواْ حَتَّىٰ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِۦٓ أَمۡرَهُمۡۗ وَإِنَّ ٱلَّذِينَ ٱنۢتَشَرُواْ مِنكۡ فِيٓ إِصۡلَٰحِ ٱلۡمَدِينَةِ لَهُمۡ خَوْفٌۭ وَشُقۡقَةٌۭ وَإِنۡ يَصۡبِرُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَا يَضُرُّواْكُمۡ شَيۡـًۭٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعۡمَلُونَ بَصِيرٌۭ

ترجمه دقیق این آیه شاید مستقیم به نسب نپردازد، اما در سنت اسلامی و قرآنی، نسب‌ها معمولاً از طریق پدر معرفی می‌شوند و افراد به نام پدرانشان شناخته می‌شوند (مثلاً بنی اسرائیل ،محمد بن عبدالله ،علی بن ابی طالب ،حسن بن علی و.......).

۴. نتیجه‌گیری درباره ایرانی بودن اعراب و یهود

از آنجا که ابراهیم پسر آذر بوده که نامی ایرانی و مرتبط با فرهنگ ایران باستان است،

و اعراب و یهود هر دو از نسل ابراهیم هستند،

بنابراین از نظر ریشه نسبی و تاریخی، می‌توان گفت که آنان وابسته به اجداد و نیاکان ایرانی بوده‌اند.

اما:

هویت قومی و ملی کنونی اعراب و یهود، به دلیل مهاجرت‌ها، تغییر زبان و فرهنگ در طی هزاران سال، از هویت ایرانی جدا شده است.

به عبارت دیگر، آن‌ها فرزندان نسبی ابراهیم (و به تبع آذر و ایرانی) هستند، ولی هویت مستقل قومی و فرهنگی متفاوتی به علت مهاجرتهای طولانی در گذر زمانی طولانی پیدا کرده اند.(بنا بر آیات تورات قوم یهود هنوز هم در تبعید است )

۵. تأکید بر وحدت اصل و تفاوت شاخه‌ها

از منظر دینی و تاریخی، این نسب مشترک می‌تواند پایه‌ای برای همبستگی و شناخت مشترک فرهنگی و دینی میان ایرانیان، یهودیان و اعراب باشد؛ در حالی که تنوع و تفاوت‌های ایجاد شده فرهنگی و قومی در گذر زمان نیز به رسمیت شناخته شده‌اند.

...
...

این آگاهی میتواند مسیری برای صلح جامع و پایدار در قلب جهان یعنی خاورمیانه ایجاد کند

(شاید پیمان آزر بجای پیمان ابراهیم بتواند راه حل مشکل خاورمیانه باشد«وقتی سبب، دین و عقاید عامل اختلاف است شاید نسب راهکار مصالحه باشد»)

...
...

ادیان ابراهیمیایران باستانتفاوت فرهنگیزبان فارسیزرتشت
۲
۰
20njvan(intp)
20njvan(intp)
INTP در یک خط:(جواب هوش مصنوعی) تحلیل گری دارای تفکر مستقل، منطقی و خلاق که همیشه در جستجوی درک عمیق مفاهیم و ایده‌های نو است. 20njvan2016@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید