تنها راه حل مشکلات فی مابین زنان و مردان پذیرش این واقعیت است که نیاز جنسی مردان را باید اولا به عنوان یک حق برای مرد پذیرفت و دوما نباید به هیچ توجیهی وسیله ای برای کاسبی زنان باشد چرا که این کار مهر و محبت را به کینه و دشمنی تبدیل میکند و هر گروه با ابزار سازی از توانایی هایش باعث گسترش نزاع و اختلاف و به مرور فروپاشی خانواده و جامعه و در نهایت نابودی آن جامعه و کشور و انقراض نسل بشرحداقل در آن جغرافیا خواهد شد
ناز روش زنان و نیاز خواست مردان به خواست طبع بشری و جبر طبیعی و یک واقعیت عینی است اما اگر ناز بجای عشوه گری عاشقانه تبدیل به تزویر و ریا و نیرنگی شود برای آنکه بر خلاف حق ، مردان را غارت کنند آن جامعه در مسیر توحش و نابودی خواهد بود و رندان اهل دل فقط می توانند این نکات ریز را دریابند
(قواعد و سبک زندگی سنت و مدرنیته در این باب روشن است هرکس باید یکی از این دو نوع سبک زندگی رابر اساس خواست خودش برگزیند و وقتی برگزید خوب و بدو منافع و مضرات آن را مسئولانه بپذیرد نه آنکه هر دم بازی جدیدی برای منفعت طلبی درآورد)
این رشته سر دراز دارد
خاتون حقه را چون راز دارد
در بلاهت زبانی بس دراز دارد
مرد بی نوا فقط خواهش رفع نیاز دارد
درک مطلب چنان سخت است
دست خاتون به دعا بسی بلند است
که خدایا شر این نر ز سر من وا کن
مردی بهتر ز این نصیب من کن
مرد بی چاره در پی رفع خواهش
لعنت کند خود را هر دم کند نکوهش
کین خریت چه بود که زمن سر زد
سر این اژدها را چگونه می توان زد
دیو سیرتی به غایت زشتی
بد خلقی با خلقی بدان پلشتی
گره در ابرو و در دست گره در مشت
به تمام اسلوب ادب کرده است پشت
هردو بی صبر وبی قرارند
هردو در فکر چاره وفرارند
این ساز هرگز نشود کوک
تا بی پرده سخن گفته نشود رک
فربد مخواه این گره شود باز
تا وقتی دلبر نخواهد رها کند ناز
........................................
نازنین رها کن ناز تا یابی محبت را
دریاب نیاز عاشقان درویش را
رها کن خصلت منفعت طلبی را
بجوی مرام انسان دوستی را
محبت نه دام بهر منفعت است
محبت رسم سرای انسانیت است