در کشوری که ظواهر آن چیزی از بقیه ی دنیا کم که ندارد هیچ زیادی هم دارد
مسلمانانی سنت گرا که در ادعا همگی خود پیشوای دین و قرآن و سنت هستند و در عمل فرسنگها با قرآن فاصله دارند و افرادی به ظاهر متمدن که ظواهری از مدرنیته را به عاریه دارند اما اصل آن را نه فهمیده اند نه میخواهند بفهمند و مایل ها از حقوق بشر دورند
تضاد افکار دو دنیای موازی دور از هم و به غایت دورتر از آنچه هر کدام ادعا دارند
اساس دین اسلام چیست؟؟اخلاق و کجای اخلاق اجازه چپاول بیت المال و ظلم و غیره را می دهد؟؟
اساس مدرنیته چیست؟؟حقوق بشر و اخلاق و احترام به کرامت واخلاق انسانی کجای حقوق بشر و اخلاق انسانی اجازه لودگی و هرزگی و پرده دری می دهد؟؟
آیا بین اسلام اخلاق مدار و حقوق بشر اخلاق گرا تضادی هست؟؟؟؟
در تضادهای امروز مثل دیروز و مثل پریروز و مثل همیشه تاریخ این دیار درگیر قحط الرجال(نوابغ نه به ظاهر نخبگان این کشور جزو استثناها هستند و فرق است بین نابغه و نخبه) همواره دو گروه درگیرند و هر کدام بر مبنای تحلیل خود خود را حق و طرف مقابل را دشمنی میداند که باید از صفحه روزگار محو شود
یکی عملش نه شعارش یا روسری یا توسری
ویکی شعارش توپ و تانک و فشفشه ...باید گم بشه
یکی به زور می خواهد مردم را بهشتی کند
یکی به زور می خواهد خواسته هایش را تحمیل کند
گروهی پیرو روشی هستند که به زور حجاب از سر زنان برداشت وشعار رضا شاه روحت شاد می دهند
گروهی مرید روشی که به زور می خواهد حجاب بر سر زنان بگزارد و شعار هایی که نیازی به گفتن ندارد
این تضاد و این عدم درک و فهم یکدیگر دقیقا ریشه در فهم غلط ما دارد و این فهم غلط در گذر زمان شده مصیبتهای فرهنگی و این فرهنگ غلط ریشه تمام بدبختی های ما بوده و هست و خواهدبود
ریشه تمام بدبختی های این ملک در فرهنگ ضعیف و منحط فعلی و فرهنگ ضعیف در فهم غلط از موضوعات و فهم غلط ریشه در تعصب و تعصب ریشه در نبود تعقل و نبود تعقل ریشه در خودپسندی وخودخواهی و ریشه خودخواهی در منفعت طلبی است که به صراحت قرآن راه درمانی برای آن نیست و علت نامیدی امثال چو منی جهت اصلاح امور وبه تبع آن ناامیدی از آینده روشن دقیقا از همین حقیقت سرچشمه می گیرد
۱. «قُل انّى نُهيتُ ان اعبُدَ الَّذينَ تَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ قُل لا اتَّبِعُ اهواءَكُم قَد ضَلَلتُ اذًا وما انَا مِنَ المُهتَدين؛
بگو: من از پرستش كسانى كه غير از خدا مىخوانيد، نهى شدهام. بگو: من از هوا و هوسهاى شما، پیروی نمىكنم؛ اگر چنين كنم، گمراه شدهام؛ و از هدایتیافتگان نخواهم بود.»
۲. «فَان لَم يَستَجيبوا لَكَ فَاعلَم انَّما يَتَّبِعونَ اهواءَهُم ومَن اضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوهُ بِغَيرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ انَّ اللَّهَ لا يَهدِى القَومَ الظلِمين؛
اگر پيشنهاد تو را نپذيرند، بدان كه آنان تنها از هوسهاى خود پيروى مىكنند. و چه كسى گمراهتر است از آن كس كه پيروى هواى نفس خويش كرده و هيچ هدايت الهى را نپذيرفته؟! به يقين خداوند گروه ستمکاران را هدايت نمىكند.»
۳. «بَلِ اتَّبَعَ الَّذينَ ظَلَموا اهواءَهُم بِغَيرِ عِلمٍ فَمَن يَهدى مَن اضَلَّ اللَّهُ وما لَهُم مِن نصِرين؛
ولى ستمكاران بدون علم و آگاهى، از هوا و هوسهاى خود پيروى كردند. پس چه كسى مىتواند آنان را كه خدا گمراه كرده است هدايت كند؟! و براى آنها هيچ ياورى نخواهد بود.»(چگونه هیچ یاوری نخواهد بود؟به مرور تزویر آشکار شده و حنای مزوران منفعت طلب رنگی نخواهد داشت)
داستان ما ایرانی جماعت داستانی است بس عجیب و شگرف
به قول معروف
خوابیده گر بتوان به بانگی بیدار کرد
خواب زده را به طبل و پتک نتوان بیدار کرد
واین درد درمان ندارد مگر روزی خدا به این ملت رحم کند
با تغییر ظواهر و پاک کردن صورت مسئله و مشکلات این دردها الی ابد لاینحل خواهد ماند شکی ندارم
حال که سالهای طولانی از زندگی و فرهنگی شایسته انسانی عقب هستیم عمر و جوانی و آرزوهای ما جوان(آنانی که میخواهند درست و انسانی زندگی کنند و اهل سوءاستفاده از شرایط نیستند) بر باد رفت شما دو جماعت سنت گرا و مدرن گرا هم با اصرار بر اشتباهات به جهت حفظ حداکثری منافع شخصی روز به روز ایران و ایرانی را بدبخت تر از دیروز کنید
(تمامی حکومتها هم پهلوی هم جمهوری اسلامی هم دستاوردهای خوبی داشته اند هم اشتباهاتی باید منصف باشیم و حب و بغض افراطی نشانه عقلانیت نیست و بهترین عمل حد اعتدال است)
یک جمله زیبا جایی به چشمم خورد که میگوید آدمی را اگر سخن حق بیدار نکند هیچ چیز دیگری او را بیدار نخواهد کرد
این بیت یک حقیقتی بزرگ بود که حاصل مغز و زبان انسانهای بزرگی بود که ما ملت مرده پرست بعد از دست دادنشان راز سخنشان را دریافتیم که
سال سالی چند سال
هر سال میگیم دریغ از پارسال
بشر امروز بلاخص ایرانی امروزی همواره در عذابی نامرئی ودر فرار از چیزهای مختلفی بسر میبرد و این موجود به دنبال یک گم گشته است که به این باور رسیده که چیزی کم است و جایی از کار میلنگد و گم گشته ای دارد که در پی یافتن اوست
هر کس قبل از زن ومرد بودن وقبل از مسلمان یا مسیحی یا یهودی و....بودن وقبل از مادر وپدر وفرزند بودن وقبل از دکتر و رئیس و مدیر و مهندس و ....بودن باید اول آدم بود
انسانیت گم گشته امروز و دیروز ماست تا زمانی که ندانیم دنبال چه هستیم چگونه می توانیم آنرا پیدا کنیم؟؟؟
و ملاک انسانیت ترک خودخواهی و منفعت طلبی و داشتن ایثار و نوع دوستی است
آیا ظریف پذیرش این حقیقت بزرگ را داریم؟؟؟؟
آینده ایران وایرانی در گرو دادن جواب صادقانه به این پرسش در ظاهر ساده و در عمل بسیار سخت خواهد بود
آیا حاضریم بخاطر منافع جمعی از بعضی از منافع شخصی صرف نظر کنیم ؟؟؟؟
آیا با وجود کمی تعمق و تدبر در این سوال پیش بینی آینده کار سختی خواهد بود؟؟؟؟
آیا آینده پیش رو روشن تر یا تیره و تار تر از قبل خواهد بود؟؟؟؟