آدمی وقتی بزرگ می شود فکر می کند چرا دنیا پر از رنج است؟ چرا اکثریت از زندگی لذت نمی برند؟ چرا در این مدت محدود زندگی این همه گرفتاری و رنج؟
زندگی دنیا شطرنجی زیبا و سخت و در عین حال پیچیده است و این بازی شطرنج هرروز و هر لحظه و هر ثانیه در حال انجام است و همیشه دو نفر و یا دو گروه در گیر این بازی هستند و این داستان قدمتی به درازای تاریخ بشر دارد
هر گروه و طرفی خودش را به حق و طرف مقابل را ناحق می داند نمونه ا ش سیاستمداران که همیشه خودشان را حق و طرف مقابل را ناحق می دانند و طبق اصل رئال پولتیک به دنبال منافع ملی (منافع اقلیت حاکم) هستند
اما معیار و خط کش اندازه گیری حق و باطل چیه؟
دین یا قدرت یا ثروت یا شهرت یا شاید هم شهوت (نیاز های بشری ) و حرص و طمع و پست و مقام و منصب و جایگاه و کلاس اجتماعی
واقعا دقیقا معیار چیست ؟
زندگی زیباست ای زیبا پسند
گر باشی زیبا سیرت و دل پسند
زیبایی نه به آرایش و رنگ و روست
زیبایی به خوش قلبی و اخلاق نکو ست
انسان ترکیبی از خشم و شهوت و نیاز و ترس و طمع است آیا این احساسات عنان اختیار آدمی را در دست دارد؟ یا عقیده و جهانبینی ؟
همه ما اعمالی داریم و اعمال ما ریشه در اعتقادات ما دارد
دوستی میگفت عقیده افکار و افکار گفتار و گفتار اعمال و اعمال عادات و عادات سرنوشت آدمی را می سازد و ایا تقدیر(سرنوشت) ما چیزی جز باورهای ماست؟
عقیده چیست ؟
همان باوری که آدمی را به عمل وا می دارد وبا آن به همه چیز از آن دیدگاه برچسب خوب و بد می زند
جهانبینی های دنیا چیست؟ و کدام حق و کدام باطله؟
اومانیسم یا فمنیسم یا کاپیتالیسم یا سوسیالیسم یا یهودیت یا مسیحیت یا شاید هم بودایی یا برهمایی یا جین و سیک و........
یا شاید هم اسلام اما کدام اسلام حنفی یا شافعی یا مالکی یا حنبلی یا جعفری یا زیدی و یا .....
کدام مسیر مسیر درستی است؟
اومانیسم با نوای زیبایش گوشها را نواخته و دلها را تسخیر کرده اما کدام اومانیسم آن اومانیسم خودخواهانه که هر چی خواستم و گفتم حقه اینگونه که همه بر حق اند چون همه خودشان را ملاک حق میدانند و خواسته های خود را بر همه چیز مقدم می دارند اینطور که به اندازه میلیاردها انسان و میلیاردها خواسته مختلف آیا دنیا جای زیبا خواهد شد؟آیا اختلاف و جنگ و بدبختی و رنج و عذاب بشر پایان می یابد؟ جواب مشخص است قطعا نه
انسانگرایی اگر به معنایی دوری از خودخواهی و به معنای انسان دوستی و ایثار و از خودگذشتگی باشد چه؟
آیا تفسیر دین و حق پرستی صرفا نماز و روزه است؟ ایا ما همچنان در گیر ظواهر هستیم؟
هر جامعه ای متشکل است از افراد متنوع که این افراد به اقتضای شغلشان صنف و گروهی را تشکیل می دهند مثل صنف اطباء و صنف وکلا و صنف وزرا و صنف روحانیت و اصناف مختلف بازاری مثل بقال و کفاش و رنگرز و طباخ والی ماشاءالله که هر صنف خود به دو گروه تقسیم می شود گروه اول انسانهای اخلاق مدار و عادل گروه دوم انسانهای منفعت طلب و مزور خودخواه بخش درستکار و عادل هر صنف برای جامعه لازم و مفید است ولی باید فکری به حال انسانهای مزور و دورو و خودخواه و منفعت طلب هر قشر کرد بدون در نظر گرفتن نام و عنوان چرا که این گروه به خاطر هوای نفس و خودخواهی و طمع و زیاده خواهی و منافع خودشان جامعه را به جنگل تبدیل خواهند کرد و جنگل جای مناسبی برای زندگی انسان و پرورش انسانهای اخلاق مدار نیست
این همه مسلمان که نماز و روزه ای از انها فوت نشده و همیشه صف اول نماز جماعت هستند چرا دین شان انها را از ظلم و شقاوت نجات نمی دهد؟ در حالی که
تْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ «45»
آنچه را از كتاب (آسمانى قرآن) به تو وحى شده تلاوت كن و نماز را بهپادار، كه همانا نماز (انسان را) از فحشا و منكر باز مىدارد و البتّه ياد خدا بزرگتر است و خداوند آنچه را انجام مىدهيد مىداند.
این زاهدان که جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند ان کار دیگر می کنند
نمونه اش کلیپ هایی که از خلوت بعضی افراد تا به امروز انتشار یافته است
اصل داستان منیت ادمی است که ایا حاضر است دست از زیاده خواهی و ظلم بدارد؟
در آیه 23 سوره جاثیة می خوانیم: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ»؛ (آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده (منظور خواست های نفسانی و اعم از شهوت و پست و مقام و منصب و غیره در یک کلام خودخواهی بشر)و خداوند او را با آگاهى [بر این که خودش هم می داند که لیاقت و شایسته هدایت نیست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است(بخاطر منیت و خودخواهی حق را نمی بیند چون حق دقیقا نقطه مقابل خودخواهی و منفعت طلبی است)؟! با این حال، غیر از خدا چه کسى مى تواند او را هدایت کند؟!(تذکر و نقد و هشدار فایده ای ندارد چرا که یاسین به گوش خر نمی اید بکار) آیا متذکّر نمى شوید؟(انسانهای فرهیخته باید با امکاناتی که دارند به جنگ خودخواهی و خودپرستی بشریت بروند)
راز هستی عشق است خدا عاشق ما بود که مارا آفرید و بعد از گناه آدم و فرزندانش آنان را بخشید این طرف سفید شطرنج هستی و رازش عشق و بخشش و ایثار است این است راه نجات و کیمیای سعادت و حزب الله
و طرف شر هستی شیطان و شیطان چه کرد خودپسندی کرد و گفت من بهترم به خاطر داشته هایش مغرور شد(شیطان سرامد و رئیس تمام فرشتگان بود) و بعد بخاطر حسادت آدم را گول زد و کینه ورزید و به دنبال برتری بود واین است راه بدبختی و رنج و زحمت بشر در طول تاریخ و حزب الشیطان
ایا بهتر نیست دست از ظاهر بینی برداریم؟ چرا این قوم در درک و فهم مسایل عاجزند؟
قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا (واقعا چرا؟)
امام صادق (علیه السلام)
وَ قَالَ فِي كَلاَمٍ لَهُ لاَ تَنْظُرُوا إِلَى كَثْرَةِ صَلاَتِهِمْ وَ صِيَامِهِمْ فَإِنَّمَا هُوَ شَيْءٌ اِعْتَادُوهُ فَإِنْ تَرَكُوهُ اِسْتَوْحَشُوا وَ لَكِنِ اُنْظُرُوا إِلَى صِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ.
امام صادق عليه السّلام فرمود:به زياد نماز خواندن و روزه گرفتن آنها نگاه نكنيد،زيرا بدان عادت كرده اند،و اگر آن را ترك كنند هراسناك شوند،بلكه به راستگويى و امانتدارى آنها بنگريد.
انسان اگر خودپسندی کند و فقط منافع خود را ببیند قطعا به خاطر خواسته های خودش دروغ میگوید تا منافعش به خطر نیفتد و در امانت خیانت می کند تا بی بهره نماند و خلف وعده می کند تا متضرر نشود
این گونه حق را ضایع می کند و خشم دیگری را به جان می خرد و مظلوم برای حقش می جنگد و جنگ و دعوا و اعصاب خوردی و گرفتاری و الباقی ماجرا که همه ما هر روز آنرا تماما حس می کنیم
اگر انسان طرف حق باشد حداقل کارش این است که راست می گوید هرچند به ضررش باشد امانت را نگه می دارد هرچند منتفع نشود و خیانت در عهد و پیمان نمی کند هر چند برایش هزینه داشته باشد چون همانطور که برای خودش حقی قایل است برای طرف مقابلش هم حقی قایل است
کمالش عشق(راز هستی) ایثار است اگر ایثار باشد آدمی هر لحظه از زندگی لذت می برد و لذت می دهد البته در حد متعادل زیرا خوبی که از حد بگذرد نادان(حقه بازان منفعت طلب و خودخواه که باید این اهریمنان دو پا در کالبد و نقش آدمی به فوریت شناسایی و معدوم گردند) خیال بد برد
اگر آدم( با ایثار و نوع دوستی که اصل و اساس هستی است) لذت ببرد و لذت بدهد اگر شاد باشد و عامل شادی دیگری اگر ببخشد و بخشنده باشد تک تک ثانیه های زندگیش پر از لذت می شود و از زندگیش راضی خواهد بود و وقت رفتن (مردن عاقبت همه ماست)فارغ از هر دیدگاهی افسوس نخواهد خورد و ترس از مرگ دقیقا بخاطر افسوس ها ست و اگر بخاطر آنکه بهترین کار دنیا را در طول عمر انجام داده یعنی عشق ورزیده (منظورم عشق به معنای انسان دوستی و ایثار و از خود گذشتگی است)افسوس نخواهد خورد وقتی افسوسی بخاطر کوتاهی نکردن در عشق ورزی نداشته باشد نمیترسد
علت ترس افسوس کارهای خوب نکرده و کارهای بد انجام شده است و علت ترک کار خوب و انجام کار بد قطعا منیت و خودخواهی است و این دقیقا عامل ترس و نارضایتی از زندگی و اختلافات و جنگها و عامل بدیها و بدبختی بشر در طول تاریخ بشریت در این دنیا بوده و هست و خواهد بود
آیا روزی آدمی دست از منفعت طلبی (منظورم منفعت طلبی بی حد و حصر و پا گذاشتن بر اصول اخلاقی است که باعث تضیع حقوق دیگران می شود والا حب ذات و منفعت طلبی متعادل و معقول که به معنای مطالبه وحق خواهی مسئولانه است کار قابل قبولی و پذیرش است) بر خواهد داشت؟
آیا ریشه مشکلات کشور و عقب افتادگی و ناکامی ما ایرانیان چیزی جز خودخواهی و منفعت طلبی شخصی و اولویت منافع شخصی بر منافع جمعی و ملی است؟؟؟
خلاصه مطلب
انالله(مبدا)وانا الیه راجعون(مقصد) ومن یهاجر فی سبیل الله(مسیر زندگی وحرکت به سوی کمال مطلق)یجد فی الارض مراغما کثیرا وسعة( راه سعادت و گشایش در زندگی آدمها)ومن یخرج من بیته مهاجرت الی الله ورسوله(ترک خود پرستی و منفعت طلبی راه سلوک به سعادت)ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله و کان الله غفورا رحیما(اگر در این مسیر بمیرد پاداشش با خداست وخداوند بخشنده مهربان است)