نئوآئیسم (newatheism )مکتبی پرطرفدار و تقریبا نوپایی است که طرفداران خاص خود را در سراسر جهان دارد و میتوان یکی از دلایل افزایش روزشمار آتیسم در جهان را همین جنبش فکری دانست.
مهمترین اشخاص این مکتب را میتوان ریچارد داوکنیز،کریستوفر هیچنز،سم هریس،دنیل دنت برشمرد که از تاثیرگذارترین چهره ها در حوزه تقابل خداباوری نوین و خداناباوری نوین هستندت.
نکته حائز اهمیت این است که از میان این اشخاص داوکینز مشهور ترین شخص در شکاکیت نسبت به دیانت و خدا است ،داوکینز با استفاده از داده های زیست شناختی بدنبال ارائه مدلی علمی برای خداناباوری است در حقیقت او همچون هیوم و راسل و جی ال مکی نیست که به دنبال نقد فلسفی خدا باشد بلکه او به دنبال نقد خدا از طریق علم و خصوصا داروینیسم است و معتقد است فرگشت متضاد فرضیه طراحی هوشمند است
شخص بعدی کریستوفر هیچنز است نویسنده و روزنامه نگاری زبر دست و سخنرانی پرشور،کسی که هنگام صحبت کردن تماشاچیان را مشتاق و کنجکاو میکند او به دیدگاه افراطی اش نسبت به ادیان مشهور است و اغلب با دیدی همراه با تحقیر و تمسخر نسبت به ادیان و خدا نگاه میکند دیدی که همیشه باعث مشکل و انتقادات برای او شده است او خود را خدا ستیز میداند و در واقع در تقابل و ستیز با خدا و مضر دانستن آن است
شخص بعدی سم هریس است او فیلسوف و عصب پژوه است و کتاب مشهور او پایان ایمان نام دارد که علم را قدیسه و مذهب را شیطانی معرفی میکند،صورتبندی عجیبی که جای جای کتاب ها و سخنرانی هایش اشاره میکند
نکته جالب از او این است که او خداناباوری معنوی گرا است و به مفاهیم بودیستی علاقه مند است حتی یک اپلیکیشن به نام مدیتیشن با سم هریس نیز منتشر کرده است .
و شخص آخر دنیل دنت فیلسوف علم است و بیشتر گرایش به حوزه روانشناسی تکاملی،فلسفه زیست شناسی ،فلسفه ذهن تمرکز دارد . دنت در خصوص ادیان دیدی فرگشتی دارد و به دنبال تبیین ادیان از طریق نظریه داروین است . به طور خلاصه و ختصر او نیز همچون سران دیگر مکتب دین را ویروسی و سمی میداند
از میان کتب اشاره شده میتوان گفت که پندا خدا مهمترین کتاب در حوزه بیخدایی معاصر با گرایشی علمگرایانه است . به غیر از این چهار شخص نظریه پرداز، لارنس کراوس ،ایان حرصی علی،آرمین نوابی،ویکتور استنگر،مایکل شرمر،ریکی جویس،بیل ماز، میشل انفره را میتوان از چهره های دیگر در حوزه های مختلف علم ،روزنامهنگاری،فلسفه دانست که در انجمن ها و سازمان های مختلف به سخنرانی در خصوص مفاهیم این جنبش میپردازند.
شاخصه های فکری چهار سوارکار را میتوان دین ستیزی ،علمگرایی،توسل به نظریه فرگشت در نقد دین ،فلسفه گریزی یا دانش اندک نسبت به فلسفه ،توهین و تحقیر عقاید مذهبی با طنز،ویروس و سمی دانستن مذهب و همچنین ناکارآمد دانستن مذهب ، اتخاذ دیدی بسیار منفی نسبت به ادیان،ربط حوادث تروریستی گروهک ها به ادیان،داشتن دیدی برترانگارانه نسبت به افراد مذهبی و .. .دانست که در جای جای کتب و نوشته ها و سخنرانی ها و جستار ها و پادکست های آنها میشود اشاره کرد . اما اگر از دیدی منصفانه نگاه کنیم یکی از دستاورد ها این مکتب برخاستن نوابغ الهیاتی همچون ویلیام لین کریگ و جان لینوکس و آلوین پلاتینگا در پاسخ به این افراد هست ،البته از دیگر نکات مثبت این مکتب حساسیت و وسواس پیدا کرن بیشتر نسبت به مسائل مذهبی میتوان دانست .
اگر بخواهم نقد هایم را به این مکتب وارد کنم میتوان به صورت گزیده گفت:
در نهایت خواستم یکسری از ایرادات و مشکلات این مکتب را نشان دهم ،زیرا این مکتب با چنین ویژگی هایی فکری بسیار باب و محبوب شده و حتی دچار تقدس سازی و شخصیت پرستی نیز شده است .
در نهایت از کسانی که این مقاله را مطالعه کردند متشکرم و خواهشمندم خطاهای متعدد من را هم بر من ببخشایند