ویرگول
ورودثبت نام
Reza zarei
Reza zarei
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

نقد ساختاری کنکور

این نقاشی من رو یاد اضطراب جنون آمیز دانش آموز نسبت  به زندگی میندازه
این نقاشی من رو یاد اضطراب جنون آمیز دانش آموز نسبت به زندگی میندازه


کنکور یکی از مهمترین مشکلات نوجوانان و جوانان هست که به دلایل مختلفی تبدیل به مانعی برای استعداد پروری و پیشرفت در کشور ما شده است .

اغلب برای نقد کنکور سعی شده است که به فساد سیستماتیک آموزش و پرورش و تبعیض طبقاتی موجود در کنکور و مسائل سهمیه های اقشار مختلف پرداخته شود . اما به نظرم موضوعی که بیشتر از همه از آن مورد غفلت واقع شده و شاید مهم ترین دلیل ناکارآمد بودن کنکور هم می‌توان قلمداد کرد پدیده ای است که من اسمش را فرایند روبات سازی دانش آموز میدانم . می‌توان این فرایند را وابسته به کنکور دانست و منوط به ویژگی های ذاتی آن دانست. یعنی به عبارتی ساختار کنکور ساختاری روانپریشانه،آشفته گرایانه و حتی فلج کننده است و می‌توان دلیل آن را هم در همین قضیه ربات شدن دانش آموز ربط داد . در این فرایندی که همه ما آن را تجربه کردیم دانش آموز مجبور است در بهترین حالت در دوران کنکور ۷ الی ۸ ساعت به صورت طوطی وار و ربات وار و کورکورانه مطالب علمی دروس مختلف را حفظ و حل کند و به جای درک مسائل علمی به دنبال پیدا کردن تکنیک ها و فنون تست زنی باشد .

میشل فوکو در یکی از مصاحبه هایش مفهومی به نام اروتیک سازی دانش را معرفی کرد ،منظور او این بود که علم را لذتبخش و شادآور و به قول یکی از دوستان همچون یک تکه شرینی کنیم کاری که بزرگانی چون آیزاک آسیموف و ارتور سی کلارک انجام دادند. به عنوان مثال یادم هست سر حل یک مسئله در جبر و معادله آن را به نظم های الهیاتی و همچنین زیبایی نظم موجود در آن مسئله ربط دادم آن مسئله را همچون یک جاندار و خودم را یک زیست شناس فرض کردم و تجزیه تحلیل های مسئله را هم کالبد شکافی و پردازش اطلاعات فرض کردم و به دنبال آن پس از حل مسئله فکر کردم که این فرایند حل مسئله چقدر شبیه سیر و سلوک صوفی است که پس از ممارست ها به یک لذت ناب خارق العاده می‌رسد. نکته ای به نظر مهم هست ذکر کنم شباهت مفهوم آشنایی زدایی شوکولفسکی در هنر با علم هست زیرا اگر ما پدیده ای را ادراک میکنیم اگر بتوانیم آن را احساس کنیم در حقیقت می‌شود این مفهوم را با علم هم نزدیک دانست

هدفم از آوردن نسبت علم آموزی و لذت‌بخشی آن این بود که بگویم کنکور ساختاری ندارد که بتوان با آن کودکان و نوجوانان بتوانند آزادانه انواع دانش ها را تجربه کنند و اساسا به خاطر تکرار بیش از حد مطالب و هدف گذاشتن علم به عنوان پیدا کردن یک شغل
صرفا لذت بردن و پیدا کردن استعداد ها و ما مشاهده می‌کنیم که در اینجا علم به صورتی صرفا تکنیکی و بسته بندی شده است و دانش آموزان با یادگیری تکنیک بدون احساس و ادراک زیبایی علم فقط به دنبال موفقیت در آزمونی برای کسب شغل هستند .

در نهایت کنکور به نوعی دانش آموز را اخته می‌کند و او را به طور کامل استعداد و آرزو های دانش آموز را سلاخی میکند.




دانش آموزکنکورافسردگیآشفته‌گی
من هر آنجایم که که درد آنجاست زیرا که من بر هر دانه ی اشک مصلوب شده ام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید