ای بسا معنی که از نامحرمیهای زبان با همه شوخی مقیم پرده های راز ماند
یکی از شاعرانی که از نظر من به او و اشعارش کم لطفی شده اشعار بیدل دهلوی است .بیدل شاعری فرهنگی و بین المللی است در آسیای مرکزی که در تاجیکستان ،ایران ، افغانستان و هند طرفداران خاص خودش را دارد .طوری که مقام او در افغانستان به اندازه یک قدیسه بالا میرود،نکته جالب توجه این که همانطور ما برای حافظ شخصیتی قدیسی قائل هستیم ، مردم افغانستان نیز بیدل را با لقب حضرت صدا میزنند و مجالس 《بیدل خوانی》برگزار میکنند.
هنر بیدل را میتوان همچون هنر مجسمه سازی دانست.مجسمه سازی همچون میکل آنژ از خشت خام مجسمه ای همچون مجسمه حضرت داوود میسازد و بیدل نیز از دنیای کلمات فراتر میرود و از کلمات و خیالش مجسمه هایی رنگارنگ میسازد،او با کلمات خیالش را برای مخاطب مجسم میکند و انواع و اقسام استعارات و تشبیهات و تجرید ها و برجسته سازی ها را در شعرش به وجود می آورد ،هرچند همین پیچیده گویی بلای جان او شده و میتوان کم مخاطب بودنش در ایران را به این خاطر نسبت داد .
بیدل دهلوی را به قول شفیعی کدکنی می توان نماد و تجسم سبک هندی دانست طوری که به افراطی تری حد ممکنه اشعار او اغراق شده و تجرید شده و استفاده شده از تضاد و پارادوکس است. در این حوزه میتوان او را بالاتر از صائب تبریزی و حزین لاهیجی دانست . به عنوان مثال نگاهی به این بیت بیندازیم
خشکی مغز شعور جوهر فطرت گداخت
منشی این دفتریم نال قلم در بغل
آقای کدکنی در کتاب شاعر آینه ها این مسئله را تصریح میکنند که کلید فهم بیدل و آسانترین راه برای دانستن مفاهیم نغز بیدل دریچه مصراع است و سپس مرتبط دانستن و بررسی فهم منطقی میان هم. در خصوص نقد و بررسی این بیت آقای سلجوقی در کتاب نقد بیدل چنین میگویند:((نیچه نیز بر این عقیده بود که شعور خشک مغز فلسفه ، جوهر گرانبهای فطرت و قریحه و تخیل یونان را از بین میبرد.و آن حس زنده و تخیل سیالی که در هومر و سوفوکلیس بود بارها ارزنده تر بود از این خشک مغزی های افلاطونی و ارسطویی. که این مردم بجز نال خالی میان قلم دیگر چیزی در بغل ندارند)). از این قسم ربط های مصراع ها بهم در جای جای اشعار بیدل دیده میشود . راه شناخت بیدل را میتوان در شناخت فرهنگ شعر سبک هند دید و مطالعه شاعران زمان بیدل و مطالعه اشعار طالب آملی و صائب تبریزی و حزین لاهیجی دانست.
یکی از نکاتی که در میان پژوهشگران و مخاطبان بیدل جالب است اینکه می توانددیدگاه هایی نزدیک به علم را از او استنباط کرد را دید . به عنوان مثال در بیت
هیچ شکلی بیهیولا قابل صورت نشد
آدمی هم پیش از آن کادم شود بوزینه بود
که در مصرع دوم اشاره ای به نظریه داروین دارد. البته لازم به ذکر است اینکه ما بیاییم از شاعرانمان مفاهیم علمی استنباط کنیم حماقتی بیش نیست اما این مصرع نشان دهنده وجود چنین طرز فکری در جامعه مسلمانان بوده است . همانطور که ابوریحان بیرونی هم به این مسئله اشاره کرده است .در هر صورت به قولی میتوان گفت بیدل از علمای خودش دور نبوده به طوری که یری بچکا تیز در مقاله بیدل و بیدلگرایان او را یک شخصیتی ریا ستیز و همچنین شخصیتی دانسته که مقابل ملایان و شیادان زمانه خویش ایستاده و اغلب شخصیتی علمی داشته است. به عنوان مثال یکی از زیباترین شرح هایی که از ابیات بیدل ارائه داده شده ، در کتاب نقد بیدل سلجوقی است که دکتر کدکنی نیز به آن اشاره کرده است .
در فکر خودم معنی او چهره گشا شد
خورشید برون ریختم از ذره شکافی
استاد سلجوقی در این بیت در ابتدا اشاره به عرفانی و خودشناسی مصرع اول اشاره میکنند و در خصوص مصرع دوم به نظریه نسبیت انیشتین ربط میدهند(البته بعید میدانم به ربطی داشته باشند این دو)و در نهایت به این نکته متذکر میشوند که بیدل نکته ای علمی و عقلی را به مبحثی معنوی مرتبط ساخته است .
عناصر اصلی تشکیل دهنده شعر بیدل را میتوان کلمه پردازی ، آئینه نگاری،خیال سیال دانست از نظر من این روحیات و ویژگی ها سبک هندی در بیدل تجلی پیدا کرده و شعر او همچون شیشه های کلیسا ها و مساجد رنگارنگ است به قول خود او طاووس جلوه زار تو آئینه خانه است.
و در نهایت در جهت حسن ختام چند کتاب مفید را خواستم برای شناخت بیشتر و بهتر بیدل معرفی کنم:
شاعر آینه ها شفیعی کدکنی :اما کتاب آخر شاید بتوان بهترین کتاب برای شروع و بررسی و آشنایی با فضای فکری بیدل دانست ،کتابی که ابیات بیدل را سبک شناسانه تحلیل میکند،زندگی نامه او را وصف میکند،به اهمیت بیدل در افغانستان و ماورالنهر گریز میزند و مقاله ای از یری بچکا را ترجمه میکنند و در نهایت گزیده ای غزل های زیبا و رباعی های زیبا بیدل را به مخاطب نشان میدهند .
و همچنین لازم به ذکر است برای آشنایی بیشتر با بیدل میتوان با محمد کاظم کاظمی و کتب او و سخنرانی ها و درسگفتار های او آشنا شد.
در نهایت از مطالعه این نوشتار کمال سپاس را از شما دارم.