ویرگول
ورودثبت نام
سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۵ دقیقه·۴ ماه پیش

آنکه غربال در دست دارد، از پس کاروان می آید


وقتی در غروب 8 شهریور 1360، خبر شهادت رییس_جمهوری محمد علی رجایی و نخست وزیر دکتر محمد جواد باهنر، در شهر پیچید، در کنار بهت و حیرت، غم سنگینی بر دل مردم نشست که فراتر از فقدان رییس جمهوری و نخست وزیر محبوبشان بود.
همین دو ماه قبلش بود که رییس دیوان عالی کشور، دکتر بهشتی و جمعی از وزیران کابینه و نمایندگان مجلس و دیگر یاران انقلابی به شهادت رسیده بودند تا حدی که برای از حد نصاب نیفتادن مجلس و رسمیت بخشیدن به آن، مجروحین حادثه 7 تیر روی تخت های بیمارستان به مجلس رفتند و اعلام حضور نمودند.
روزهای غریبی بود؛ شاید نسل امروز باور نکند ولی در آن روزها که نه اینترنتی بود و نه سایت های خبری و شبکه های مجازی و .... و تنها 2 روزنامه عصرگاهی، دو شبکه محدود تلویزیونی و دو سه شبکه رادیویی ، اخبار را منعکس می کردند، اغلب خبرها با مشاهدات حضوری و دهان به دهان منتقل می گردید.
روزهایی بود که ارتش بعث و مزدوران صدام، هزاران کیلومتر از خاک ایران را تصرف کرده بودند، شهرهایی مانند نفت‌شهر، قصرشیرین، مهران، سومار، فكه، بستان، خرمشهر، هویزه، موسیان، نوسود و بیش از 3000 روستا در اشغال بود، همه سلاح های پیشرفته دنیا به سوی صدام و نیروهایش سرازیر بود و 23 کشور جهان برای او می جنگیدند.
روزهایی بود که صدام با موشک های 12 متری اسکاد که از شوروی گرفته بود، کوچه های دزفول را هدف می گرفت و با سوپر اتانداردهای فرانسوی، شهرها و مدارس و بیمارستان ها و ... (درست مثل امروز غزه) را پی در پی بمباران می کرد و هزاران شهید و مجروح برجای می گذارد.
روزهایی بود که تروریست های داعشی آن زمان یعنی گروهک مجاهدین خلق، در کوچه ها و خیابان های شهر با ماشین های مملو از سلاح و بمب و گلوله، جولان می دادند و مردم را به رگبار می بستند تا جو رعب و وحشت بر جامعه حاکم باشد.
هر روز خون شخصیت های انقلاب و جهادگران و رزمندگان و ... را در کوچه های شهر به زمین می ریختند، هر کس که ریش داشت و عکس امام و انقلابیون بر مغازه اش نصب کرده و مسجدی و هیئتی بود، هدف قرار می گرفت.
روزهایی بود که حتی امکان صدور یک قطره نفت نداشتیم، در سیلوهای غذایی تا یک هفته بیشتر آذوقه موجود نبود، با زدن نیروگاههای برق، بعضی مناطق کشور روزانه تا 9 ساعت به خاموشی فرو می رفتند، ارزاق کم بود و مردم همان ارزاق کم را برای جبهه ها می فرستادند....

روزهایی بود که به جز دو سه کشور دوست و معدودی از سازمان ها و جبهه های آزادیبخش، هیچیک از کشورها و سازمان های بین المللی و روسای جمهوری و نخست وزیران و امیران و پادشاهان ممالک دیگر، حتی پیام تسلیتی نمی فرستادند و طبعا در مراسم بزرگداشت رییس جمهوری و نخست وزیر شهید نیز حضور نداشتند. چنانچه حتی هفت سال بعد برای مراسم رحلت امام حاضر نشدند!
در آن روز محمود کریمی علویجه که مراسم خاکسپاری امام را گزارش می کرد، دردمندانه و اشک ریزان فریاد می زد:
" آنکه غربال دارد از پس کاروان می آید، نه این روسیاهان پلشت تاریخ ..."
و چنین هم شد...
همین ها که امروز ادعای مبارزه با تروریسم دارند هیچگاه عملیات دهشتناک تروریستی مجاهدین خلق را محکوم نکردند، بلکه آنها را اسکان دادند، حمایت کردند و امکانات مالی و نظامی در اختیارشان گذاردند، چنان که همچنان همین رویه را دنیال می کنند.
در آن روزهای سخت، اگرچه رزمندگان ارتش و سپاه با کمترین امکانات، مقاومت می کردند، اما هنوز هیچ چشم انداز روشنی بر ای جنگ وجود نداشت، هنوز هیچ عملیات پیروزمندانه موثر و گستره ای انجام نگرفته بود، خرمشهر در اشغال بود و آبادان در محاصره و اهواز نیز در حال محاصره شدن قرار داشت.
در چنین شرایطی که ناگهان نیروهای انقلابی و سیاسی کشور نیز مورد هجوم حداکثری قرار گرفته بودند، مردم برای ریاست جمهوری بعدی به سراغ آیت الله خامنه ای رفتند که در آن روزها، تازه از بستر جراحت شدبد ناشی از ترور ششم تیرماه، برخاسته بوده و بسیار ضعیف و رنجور به نظر می رسیدند اما حکم امام و سایر یاران و درخواست مردم را پذیرفتند و حدود 40 روز بعد با بالاترین درصد آراء تاریخ انتخابات ایران یعنی قریب 96 درصد مردم به ریاست جمهوری رسیدند.

اما امروز شهادت رییس جمهوری و همراهانش را حتی دشمنان ایران و انقلاب نیز تسلیت گفته، بعضی کشورها عزای عمومی اعلام کرده و برخی با پرچم های نیمه افراشته به همدردی برخاسته اند.
در مجامع بین المللی برای فقدان رییس جمهوری، سکوت اعلام نمودند و قطعا جمع کثیری از سران کشورها یا نمایندگانشان در مراسم ایشان شرکت خواهند داشت.
اعمال همزمان دیپلماسی سیاسی (ارتباط فعال با کشورهای مختلف) و نظامی (حمله گسترده موشکی/پهپادی به اسراییل) باعث شد که به اصطلاح گوشی دست بسیاری از کشورهای ریز و درشت بیاید که به قول معروف "کُت تن کیست؟ "
چنانچه در آن ساعات امید و ناامیدی جستجوی هلیکوپتر مفقود شده، حتی دشمنان دیروز ایران نیز برای حضور در عملیات امداد، اعلام آمادگی نموده بودند.
چنانچه کشورهای اروپایی نیز به یاری آمدند و همسایه ها که بیش از همیشه در میدان بودند. همسایه هایی که با سیاست های درست تنش زدایی، امروزه همگی در کنار ایران هستند.
و این سیاست ها حتی دشمنی های میان آنها را از بین برده؛ سفر آخر رییس جمهوری به مرز مشترک ایران و آذربایجان برای افتتاح سد "خداآفرین" یکی از همین تلاش ها برای خاتمه دادن خصومت میان همسایگان بود.
امروزه دیگر ذره ای خاک کشور در اشغال هیچ احدی نیست، آوازه قدرت ایران در اقصی نقاط جهان پیچیده و حتی اسراییل و آمریکا از درگیری رو در رو با ایران سخت پرهیز کرده و بعد از هر اتفاقی با قسم و آیه اعلام می کنند که "ما نبودیم!"
امروزه علیرغم همه تحریم ها اما نفت صادر می شود، مانند دیگر صادرات و با وجود حضور ناوهای آمریکایی بیخ گوش مان، برخلاف آن روزها دیگر حتی فکر تعرض به احدی از آحاد کشور را به ذهنشان خطور نمی کند.
امروزه اگرچه شرایط اقتصادی دشواری را پشت سر می گذاریم ولی زیرساخت ها در حال رشد هستند و با وجود تحریم های به قول آنها فلج کننده، اتفاقات خجسته ای در همین زیرساخت ها در راه است.
سپری شدن زمان، این تحولات را نشان خواهد داد چنانچه پیش از آن نیز نمایان ساخت، حتی اگر دلقکان روسیاه، بیست و چهارساعته، بر طبل رسوایی خود بکوبند. چرا که :
"آنکه غربال در دست دارد، از پس کاروان می آید. نه این روسیاهان پلشت تاریخ"

رجاییباهنررییسیریاست جمهوریامام خمینی
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید