می گفتند اگر جمهوری افلاطون هرگز تحقق نیافت و اتوپیای غرب را تنها در فیلم ها و کارتون ها می توان یافت اما مدینه النبی در تاریخ اسلام و در همان صدر این تاریخ ، در زمان حیات پیامبر عظیم الشان دین خاتم عملی شد،
چنانچه حتی در دایره المعارف بریتانیکا، اولین قانون اساسی بشریت، همان قانونی است که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه وضع و برقرار کردند.
پس از آن گفتند این تنها در دوران حضرت رسول عملی بود و پس از آن، 4 سال و 9 ماه حکومت امیرالمومنین حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) اغلب به جنگ با قاسطین و ناکثین و مارقین گذشت و 6 ماه حاکمیت حضرت #امام_حسن_مجتبی (علیه السلام) نیز در ادامه همان دشمنی ها و مخالفت های معاویه و اعوان و انصارش و تنها گذاردن امام حتی از سوی نزدیکترین یارانش، فرجام روشنی نداشت.
گفتند اسلام و حکومت و جامعه اسلامی، هیچگاه تحقق نیافته و نخواهد یافت.
برای اثبات حرفشان حتی 10 قرن حاکمیت تمدن اسلامی بر زندگی و علم و هنر سرزمین های مختلف را از لابلای کتب تاریخی خارج ساخته و سانسور کردند.
گفتند و شاهد آوردند که حتی با برپایی حکومت جمهوری اسلامی نیز نه تنها آن جامعه اسلامی مطلوب و به اصطلاح مدینه فاضله محقق نشده بلکه حتی پیشرفتی نیز در مملکت حاصل نگردیده و بازهم چشم برروی بسیاری از واقعیات بستند.
اما چند سالی است که بیخ گوشمان، اتفاقی شگرف روی می دهد. اتفاقی که بر اثر تکرار چند ساله دیگر نمی توان عنوان "اتفاق" را برآن نهاد.
یک راهپیمایی 20-30 میلیونی در طول حدود 2-3 هفته و در مسیری به طول 80 کیلومتر که بعضا از سوی برخی شرکت کنندگان در این راهپیمایی طولانی تر شده و به شهرهای محل سکونتشان یا مرزهای کشورهای همسایه توسعه یافته و به صدها کیلومتر هم می رسد.
این یک راهپیمایی ساده چند ساعته نیست که عده ای برای مدت کوتاهی در کنار یکدیگر قرار گیرند وشعاری سرداده یا پلاکاردی دست بگیرند و سپس قطعنامه ای صادر کرده و بعد هم بروند پی کار خود.
راهپیمایی بزرگ اربعین در واقع یک جامعه اسلامی است که با هدفی مشخص در طی مدتی بالغ بر 2 تا 3 هفته شکل می گیرد. جمعیتی در حال حرکت که تمامی خصوصیات یک جامعه را دارد. گروهی عظیم در کنار هم زندگی می کنند، اجتماع تشکیل می دهند، راه می روند، استراحت می کنند، کار می کنند، کاسبی دارند، زمان خورد و خوراک دارند و ساعت خواب. وقت نماز و دعا و زیارت و ... دارند و گعده های بحث و سخن و صحبت. مهمانی می روند و مهمانی می دهند، نذر می کنند و نذر می دهند. شعار می دهند و عزاداری می کنند و...
اگرچه همه این کارها و اعمال در حال حرکت صورت می گیرد اما در این جامعه اسلامی در حال حرکت، کسی سر دیگری کلاه نمی گذارد، اختلاس و دزدی و رشوه خواری وجود ندارد. کسی پا برشانه کس دیگری نمی گذارد تا بالا رود. کسی برای منافعش دروغ نمی گوید، غیبت نمی کند، حق برادر دینی خود را نمی خورد. توی صف نمی زند، کم کاری نمی کند، کم فروشی و گران فروشی ندارد، عصبی نمی شوند، اضطراب مال دنیا ندارند. با کینه و خشم به هم نگاه نمی کنند، به مال و اموال دیگران چشم ندارند، بخل و حسد نمی ورزند ، کبر و غرور ندارند و ...
و در مقابل، همه انگار برروی ابرها پرواز می کنند، به یکدیگر کمک می کنند تا همه بتوانند در این جامعه اسلامی به یک صورت زندگی کرده و حرکت کنند. حتی آنکه پایی برای راه رفتن ندارد با کمک دیگران حرکت می کنند. میزبانان به اصرار و التماس و حتی گاهی با زور، میهمانان خود را بر سر سفره می برند، محل استراحت در اختیارشان می گذارند، با ماساژ دست و پایشان، سعی در رفع خستگی شان دارند، کفش هایشان را واکس می زنند، هرآنچه دارند و ندارند در طبق اخلاص گذارده و در مقابل میهمانان می گیرند و اگر میهمان در حال حرکت، به دلائلی غذا و خوراکی تعارفی را برندارد، به شدت ناراحت می شوند. چراکه برکت دنیا و آخرتشان را از پذیرایی و قبول و رضایت میهمانانی می دانند که در واقع زائر مرقد مطهر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) هستند.
چه میزبانانی که همه دار و ندار یکساله شان را به صورت غذا و خوردنی و آشامیدنی بر سر سفره میهمانانشان یعنی همان زائران حرم حسینی می آورند. چه میزبانانی که برای آوردن میهمان بر سر سفره و خانه و زندگی شان، زار زده و التماس می کنند. چه میزبانانی که به دلیل اینکه شبی نتوانستند میهمانی از زمره زائران حسینی را پذیرایی کنند، بر سر و سینه می کوبند.
در کدام جامعه عدالت گرا و انسانی، چنین صحنه ها و رفتار و اخلاقی می توان سراغ گرفت؟ در کدام قصه و داستان رویایی می توان چنین ماجراهایی را تصور کرد؟ در کدام چشم انداز و اتوپیای غربی، چنین بهشتی را می شود، ولو به مخیله خود راه داد؟
این در حالی است که در راهپیمایی یاد شده هم به هیچوجه شرایط آسایش و راحتی فراهم نیست. یک راهپیمایی سخت و دشوار 80 کیلیومتری و زندگی در شرایط بیابان و صحرا و دشت و در زیر چادرهایی که میان سرما و باد و باران برپا شده اند و تحمل شلوغی های متعدد در هنگام خروج از مرز و رسیدن به نجف و سپس در راه کربلا و اغلب نرسیدن به خود حرمین شریفین و سپس تراکم جمعیت برای بازگشت و ورود به کشور از طریق 2 یا 3 مدخل و ... همه و همه، شرایط سختی بسیار دشوارتر از آن ترافیک سنگین بوجود می آورد (که از قضا تحمل ترافیک سنگین، تنها در بخش بسیار کوچک و در همان آغاز حرکت و در مبادی ورودی و خروجی مرزی اتفاق می افتد که ترافیک های شهری در قبالش، اندکی بیش نیستند) اما برخوردها و رفتارها در تمام این شرایط سخت و دشوار، کوچکترین نشانی از ناراحتی و نارضایتی نداشته بلکه برعکس همچنان با تحمل این سختی ها، لبخند بر لب و شکرگزار و هیجان زده از توفیقی که برای زیارت کربلا از طریق راهپیمایی فوق نصیب شده است، اخلاق و رفتاری انسانی و اسلامی بر هر یک از زائران و راهپیمایان حاکم می گرداند که با عقل مادی و حسابگر به هیچوجه قابل درک و هضم نیست.
از طرف دیگر در حالی که برای یک مراسم و برنامه چند ده نفره و محدود دو سه ساعته، روزها و ساعت ها، تدارک و برنامه ریزی و لجستیک و سرمایه و پول و حمایت لازم است و باز هم پس از همه این تدارکات و برنامه ریزی ها، کمبودها و نقائص و به هم ریختگی های بسیاری در اجرای برنامه و مراسم فوق پیش می آید اما در چنین همایش حدودا یکماهه با حضور 20 تا 25 میلیون نفر جمعیت و در وسعتی بیش از 100 کیلیومتر بدون کمک هیچ دولت و حکومتی، تنها با همت و حضور و جوشش مردمی و مراکز و چادرهایی که تحت عنوان موکب در طول مسیر برپا می شود، حتی ذره ای هم کاستی و کمبود و نقص پیش نمی آید.
این ویژگی هایی است که در هیچ محاسبه رسانه های بسته امروز ارزیابی نشده و به شدت سانسور می شود، چراکه همه این واقعیت ها از جمله همان قدرت نرم اسلام و شیعه است که اگر به گوش همه برسد، بسیاری را جذب آیین و راه سید الشهداء علیه اسلام می کند و در آن صورت دیگر سرمایه داران و جهانخواران در هیچ کجا روی آسایش و آرامش را نخواهند دید. و اینک که یک نشریه غربی روایتگر این میدان عظیم ایثار و فداکاری و جهاد است، آن را با معیارهایی که در غرب رایج است، می سنجد و نمی تواند فراتر از مثلا رکوردهای گینس برود. او می نویسد:
اما همه این غیر ممکن ها در راهپیمایی بزرگ اربعین، فقط در زیر سایه و نام حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) ممکن می شود. جامعه اسلامی ایده آل شکل می گیرد و لشکر عظیمی به میدان می آید که بی هراس از امثال داعش و تروریست های تکفیری، گویی سپاه صاحب الزمان است که به آقا و مولای خویش آماده گی خود را نشان داده و اعلام می کند که برای ظهور حضرت حجت (علیه السلام)، حاضر و پا به رکاب است.
آیا این همان مدینه فاضله و یا حداقل نشانی از آن نیست؟ آیا این واقعیت عظیم، اثبات نمی کند که ساختن چنان مدینه ای حتی در وضعیت تمدن سرکش و افسارگسیخته امروز نیز شدنی است، تنها کافی است که آن فضای دینی و اسلامی و آغشته به حب و مهر اهل بیت (علیهم السلام) و به خصوص حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) برقرار شود، آنگاه آدم ها خود در مسیر انسانیت و رضای الهی قرار می گیرند.
این نشان می دهد که اگر چنان فضایی براساس تفکر و اندیشه و ایمان دینی و اسلامی برقرار شود، قطعا آن جامعه اسلامی منتظر شکل خواهد گرفت.
این نشان می دهد، در واقع آنچه امروز این مردم را به سوی بی اخلاقی ها و رفتارهای ناپسند و سبک زندگی غیر اسلامی و غیر انسانی سوق می دهد، همان فرهنگ مهاجم و مادی غرب است که از طرق رسانه ها و برخورد و مواجهه مستقیم، جامعه را تحت تاثیر قرار داده و می دهد. مصداق همان تئوری های فرانسیس فوکویاما (که گفت برای پیروزی بر ایرانی ها، باید فرهنگ معنوی و شهادت طلبانه آنها را به فرهنگ مادی گرایانه و مصرف زده بدل کنیم) و بنیامین نتانیاهو (که حمله با تلویزیون و سریال هایی که زرق و برق و مصرف گرایی و رفاه زدگی و روابط بی بند و بارانه و اختلاط جنسی و ... را تبلیغ می کند، تنها راه غلبه بر جامعه ایران معرفی کرد)است.
و راهپیمایی اربعین دقیقا مخالف و متضاد تئوری های فوق نشان می دهد. این باطل شدن همان تئوری است که با محوریت سکولاریسم و جدایی دین از عرصه های مختلف زندگی تبلیغ می شود و آن را باعث پیشرفت و بهبود زندگی بشر قلمداد می کنند.
راهپیمایی اربعین و مناسک و آیین های دینی مانند آن، نشان می دهد که دین و حضور بلاواسطه اش در لحظه لحظه زندگی مردم آنها را به سوی پیشرفت در دنیا و رستگاری در آخرت می برد و جامعه ای ایده آل برایشان برپا خواهد ساخت. آنچه در طول تاریخ تمدن اسلامی هم نشان داد که علیرغم حکومت های جور و ظلم و دولت های بی لیاقت، این جامعه اسلامی می تواند استعدادها را شکوفا کرده و علم و هنر را در هر گوشه اش به عرش اعلا برساند.
حالا راهپیمایی اربعین ، گوشه هایی از آن جامعه انسانی را نشان می دهد، آن هم در روزگاری که فرهنگ غرب با اصل "حرص خوب است" و "انسان گرگ انسان است" بر جوامع مختلف حاکم شده و هر روزن امیدی از یک اجتماع انسانی را بر بشریت بسته است. از همین روست که این جامعه بزرگ اسلامی و انسانی در رسانه های نظام سلطه به شدت سانسور می شود.