
براساس اسناد و روایت سردمداران رژیم شاه، روابط شخصی اشرف با برخی به اصطلاح هنرمندان، بازیگران و فیلمسازان، قابل تامل بوده است. علاقه اشرف پهلوی به برخی از آنها در حدی بوده که حتی از خویش نیز مایه میگذاشت. از جمله این افراد در عرصه به اصطلاح هنر ایران داریوش اقبالی، بهروز_وثوقی و مسعود _کیمیایی بودند.

پرویز_ثابتی، مدیر کل اداره سوم ساواک در کتابی که به عنوان مصاحبه با وی و به نام «در دامگه حادثه» انتشار یافت، به عشق میان اشرف و برخی از این افراد مانند داریوش اقبالی اشاره کرده تا آن حد که به هنگام بازداشت داریوش، اشرف شخصا با ثابتی تماس گرفته و برای آزادی وی بیش از ده دقیقه پشت تلفن، گریه کرده
اما به دلیل دستور مجدد شاه پس از کسب تکلیف دوم، داریوش اقبالی (به دلیل اعتیاد شدید و حمل و نگهداری مواد مخدر) همچنان در زندان باقی ماند.


اما علاقه اشرف به بهروز وثوقی اساسا باعث ارتقاء وی از یک هنرپیشه دست چندم به بازیگر نقشهای اول و به اصطلاح جوان اول آن دوران گردید. (که در پست قبلی آمد)

.... و بالاخره مسعود کیمیایی، نفر سوم مورد علاقه اشرف پهلوی بود که پرویز ثابتی درباره حساسیت اشرف نسبت به کیمیایی در همان کتاب گفته:
"... یک شب والاحضرت اشرف به من تلفن زد که این مسعود کیمیایی را برای چه گرفته اید؟ گفتم ما مسعود کیمیایی را نگرفتهایم. پرسید از کجا میدانی که نگرفته اید؟ گفتم برای اینکه روالی داریم و آن، این است که آدمهای معروف را اگر بخواهند بازداشت کنند، قبلا به من میگویند و اطلاع میدهند که میخواهیم فلانی را دستگیر کنیم یا اگر تصادفی چنین کسی را بگیرند، فوری به من میگویند. به همین دلیل میگویم نگرفته اند. باز اگر میخواهید من تحقیق میکنم و به شما خبر میدهم. فرستادم شهربانی و ژاندارمری و زندانها پرسیدند و همه گفتند: چنین فردی در زندان نیست! عاقبت، همکاران ما رفته بودند خانه کیمیایی که بپرسند چی شده؟ در آنجا زن کیمیایی گفته بود که بله! مسعود صبح خانه بود و با هم جر و بحث داشتیم و قهر کرد و رفت و هنوز نیامده! و الان ساعت حدود 10 شب است و بهروز وثوقی هم چند بار تلفن زده و گفتم از او خبری ندارم و نمیدانم کجاست؟ موضوع را به من گفتند و من به اشرف تلفن زدم و گفتم: عرض کردم که نگرفته ایم و ایشان با زنش دعوایش شده و از خانه رفته و نیامده و بهروز وثوقی که این گزارش را به شما داده، ناصحیح است! گفت: بهروز وثوقی به من نگفته است. گفتم تحقیقات ما نشان میدهد که بهروز وثوقی این خبر را به شما داده است..."
بعد التحریر: مسعود کیمیایی، نفر سوم مورد علاقه اشرف پهلوی بود که تقریبا همه فیلمهای خود را درون دربار شاه، یا موسسات وابسته به آن ساخت. او که با فیلم «ضربت» ساموئل خاچیکیان، فقط جمله یک پاسبان در صحنه (که باید می گفت "برید عقب!") را بیان کرد، به عالم سینما وارد شد!! در فیلم «خداحافظ تهران» همین کارگردان نیز از سوی برادراناخوان(ازعوامل تبلیغاتی شاه) به عنوان دستیار به خاچیکیان تحمیل شد و بالاخره کار فیلمسازی اش را با همین اخوانها شروع کرد و با استودیوهای تحت پوشش شرکت سینمایی اشرف پهلوی و شوهر دومش مهدی بوشهری پور موسوم به "شرکت گسترش صنایع سینمای ایران" (فیتیشی)، مانند «آریانا فیلم» (برای فیلم «قیصر») و «سازمان سینمایی پیام» (برای فیلم «رضا موتوری») کارش را ادامه داد. 3 فیلم «بلوچ» و «خاک» و «گوزنها» را برای تهیه کننده درباری /بهایی مهدی میثاقیه و با کمک دستگاههای امنیتی شاه ساخت و فیلم روشنفکرانه اش یعنی «غزل» را هم برای «تل فیلم» تلویزیون شاهنشاهی جلوی دوربین برد و «داش آکل» را برای برادران رشیدیان و «سینما تئاتر رکس» آنها که از پیشانی سفیدترین جاسوسان انگلیس بودند، کارگردانی کرد. در آخر هم برای فیلم به اصطلاح انقلابی اش («سفر سنگ») از مهرداد پهلبد (شوهر شمس پهلوی) پول گرفت!
بعدِ بعد التحریر: بهروز وثوقی با فیلم «صد کیلو داماد»، بازی در فیلمها را شروع کرد و با فیلمهای ضعیف و سخیفی همچون «گل گمشده»، «فرشته ای در خانه من»، «دختر ولگرد»، «لذت گناه»، «دزد بانک» و «عروس دریا» و ... ادامه داد و اوج کارهایش دو فیلم ناموفق از ساموئل خاچیکیان یعنی «خداحافظ تهران» و «من هم گریه کردم» بود تا اینکه هنگام کار در همان فیلم «خداحافظ تهران» ، توسط برادران اخوان (تهیه کنندگان فیلم) برای اولین فیلم مسعود کیمیایی یعنی «بیگانه بیا» در نظر گرفته شد و در دومین فیلمش به نام «قیصر» نیز به عنوان نقش اول حضور پیدا کرد. باد کردن بهروز وثوقی از این پس توسط استودیوهای وابسته به اشرف پهلوی انجام گردید و توسط خود اشرف به دلیل علاقه زیاد به وی پی گرفته شد.ابتدا عباس شباویز و «آریانا فیلم» و سپس علی عباسی در «سازمان سینمایی پیام» (از دیگر استودیوهای وابسته به اشرف)، همچنین برادران رشیدیان در موسسه «سینما تئاتر رکس»، مهدی میثاقیه در استودیوی خودش و بهمن فرمان آرا به عنوان مدیر تولید «شرکت گسترش صنایع سینمایی ایران» و ...از جمله افراد درباری و وابسته به اشرف پهلوی بودند که بهروز وثوقی را برای رساندن به جایگاه یک هنرپیشه معروف، حمایت کردند و مجلات و روزنامههای وابسته نیز این رشد بادکنکی(که فردی را از یک بازیگر دست چندم فیلمفارسیهای سخیف به چهره یک هنرپیشه به اصطلاح صاحب سبک تبدیل نماید) را پوشش دادند