ویرگول
ورودثبت نام
سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۳ دقیقه·۶ ماه پیش

این هم یک فیلم نیست!




آخرین جلسه فروید
Freud's Last Session

از مت براون، حداقل فیلم "مردی که بی نهایت را می شناخت" درباره یک نابغه ریاضیات هندی که به انگلیس می رود با شرکت "دِو پتل" را به خاطر داریم و چندین بار هم از تلویزیون پخش شده اما سومین فیلمش به نام "آخرین جلسه فروید" آشکارا یک فیلم نیست!
"آخرین جلسه فروید" نه درباره فروید است و نه درباره مثلا سی اس لوییس که به نام جک لوییس و استاد دانشگاه آکسفورد در فیلم حضور داشته و با فروید به مباحثه درباره خدا می پردازد.
در تاریخ سینما، نمایشنامه های بسیاری را به فیلم برگردانده که بسیاری از آنها در سینما، سر و شکل بهتری نسبت به صحنه تئاترشان داشته اند،
از معروفترین هایشان آثار شکسپیر است و فیلم های مهم متعددی براساس نمایشنامه های شکسپیر در تاریخ سینما جلوی دوربین رفته است
و از لارنس اولیویه و کوروساوا و کوزینتسف تا کنت برانا و رولند امریش هم پای آن بوده اند.
اما در فیلم "آخرین جلسه فروید" یک ظاهرا روانشناسی را می بینیم که از هلوکاست فرار کرده و چیزی از روانکاوی و روانشناسی ارائه نمی دهد، همچنان که دخترش "آنا" از روانشناسی کودک که فیلم مدعی است اصلا پایه گذار روانشناسی کودک بوده است!
کاراکترها به شدت تخت و نامفهوم بوده و حتی به سختی به حد یک تیپ هم می رسند.
جملات پرفسور لوییس بسیار کلیشه ای و آدم را به یاد مجادلات مدرسه ای می اندازد، همچنان که استدلالات نیم بند فروید که لق و پادرهواست و ذهن کسی را برنمی انگیزد.
وقایع بی خاصیت متعددی را در فیلم شاهدیم که حذف آنها هیچ ضرری به کلیت اثر نمی زند،
مثلا ماجرای فک و دندان فروید یا دختر و نوه اش را که از دست داده یا کنفرانس های آنا و یا جستجوی اضطراب آلودش برای داروی پدر و روانکاوی اش و اصلا آمدن لوییس به خانه فروید و ...
به نظرم تنها موضوعی که در فیلم مشخص است، توحش هیتلر و نازی های آلمان و ظلم آنها در حق یهودیان و ماجرای هلوکاست بوده و همجنس گرایی آنا و رابطه اش با دوروتی.
اصلا شاید ماجرای فروید و پروفسور لوییس (که به گونه ای تخیلی در این داستان ظاهرا واقعی قرار گرفته) بهانه ای برای طرح همین دو موضوع بوده که محور بسیاری از تولیدات امروز هالیوود به شمار آمده است!
شباهت فضای فیلم با فیلم "یک زندگی"، خصوصا فصل دهه 80 ماجرای نیکلاس ونتون، به گونه ای است که انگار هر دو فیلم یک جا سفارش داده شده اند، خصوصا که "آخرین جلسه فروید" از همان جایی شروع می شود (حمله آلمان به لهستان در ابتدای جنگ جهانی دوم) که در واقع داستان اصلی فیلم "یک زندگی" تمام شده.

وقتی در اوایل فیلم "آخرین جلسه فروید"، پروفسور لوییس به ایستگاه راه آهن لندن می رسد که بچه ها در حال سوار شدن به قطاری هستند تا آنها را به جای امن ببرد، انگار همان صحنه حضور نیکلاس وینتون جوان در ایستگاه راه آهن پراگ است و قطارهایی که بچه ها را به لندن می برد.
گویی لوییس منتظر همان قطار هفتم وینتون است که هرگز به لندن نرسید.

آخرین جلسه فرویدهلوکاستفیلمفرویدسی اس لوییس
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید