مرز سبز
Green Border
بحران پناهجویی که در یک دهه اخیر بیش از پیش گریبان کشورهای به اصطلاح جهان سوم از یک سوی و کشورهای اروپایی را از سوی دیگر گرفته، پس از ایجاد ماجراهای تروریستی همچون داعش و بوکوحرام و القاعده و ... صورت های بسیار خشنی به خود گرفت. ماجراهایی که بنا به اعتراف سران غرب، اغلب توسط خود غربی ها ایجاد شد و توسعه یافت.
اگنیشکا هالند، فیلمساز معروف لهستانی (که از او فیلم های قابل تاملی مانند "اروپا، اروپا" و "کسوف کامل" و "آقای جونز"را به خاطر داریم) سعی کرده برخی ابعاد نادیده و ناگفته این بحران را به تصویر بکشد، آنچه اساسا با روایت شبه پریانی امثال کن لوچ (در فیلم "بلوط پیر") متفاوت است.
هالند با تصاویری واقع نمایانه مهاجرت ناگزیر خانواده ای سوری و یک معلم افغان را در کادر خود قرار داده که پس از مسافرتی هوایی به بلاروس، برای ورود به لهستان، با یکدیگر همراه شده و در بسیاری از سختی ها و رنج های بعد از آن، با یکدیگرند.
اگنیشکا هالند برای روایت صحیح تر، از آن سوی ماجرا نیز غافل نمانده و یکی از سربازان مرزی لهستان که در مقابل ورود پناهجویان به لهستان می ایستند را نیز به همراه همسر باردارش در کادر دوربین خود می گیرد.
فیلمساز با تصاویر سیاه و سفید، دوربین پرتلاطم روی دست که به نظرم حتی در نماهای ثابت هم روی سه پایه قرار نگرفته و تدوین متناسب با آن، خشونت فضا را به خوبی القاء نموده، خشونتی که خصوصا در بخش های مرز بلاروس و لهستان تا حد هولناکی پیش رفته است.
چنانچه حتی گروههایی که می خواهند داوطلبانه به پناهجویان کمک کنند، با مشکلات مالی و جانی بسیاری از سوی پلیس مواجه شده و نمی توانند حتی ذره ای از حقوق قانونی مهاجران که در قوانین اتحادیه اروپا ثبت شده را به ماموران این اتحادیه بقبولانند!
از همین روست که در یکی از سکانس ها که گروهی از امدادگران در حال طراحی نقشه ای برای نجات برخی مهاجران مانده در سرما و گرسنگی هستند و یکی از همین امدادگرها پیشنهاد می دهد به اتحادیه اروپا متوسل شویم، دیگری که بسیاری از صحنه های دردناک مواجهه پناهجویان با پلیس کشورهای عضو همین اتحادیه را شاهد بوده، پوزخندی کنایه آمیز زده و از جرم های اتحادیه اروپا می گوید که چگونه در مقابل مرگ 30 هزار تن از همین پناهجویان سکوت کرد و تنها نظاره گر بود و فقط شعار بشر دوستی و حقوق بشر داد!
داوطلبان با هزاران ترفند و به جان خریدن درگیری با پلیس و بازداشت و زندان و مواجهه با خطرات بسیار ، به کمک مهاجران درمانده و پنهان شده می روند و در جنگل های خیس و باتلاقی و جاده های صعب العبور و زیر نگاه ماموران مرزی که هر لحظه بالای سرشان رسیده و آنها را از هستی ساقط کنند، لباس گرم و دارو و غذا برایشان می برند.
صحنه های واقع گرایانه ای که هالند نشان می دهند، از استیصال چندگانه پناهجویان و دست و پنجه نرم کردن هر لحظه شان با مرگ و از دست دادن عزیران (مانند صحنه ای که پسر نوجوان خانواده سوری در کنار معلم افغان در باتلاقی فرو می رود)، تا تلاش جانفرسای داوطلبان کمک و تا اعمال ضد بشری پلیس مرزی لهستان و .... همه و همه روایتی بی واسطه و تکان دهنده از فاجعه ای است که هم اینک در مرزهای کشورهای اروپایی در جریان است.
آگنیشکا هالند فراتر از حوادث ناگواری که برای پناهجویان در مرزهای لهستان و بلاروس اتفاق می افتد، در دقایق پایانی فیلم که به پناهندگان اوکراینی پرداخته و رفتار مناسب و همدلانه مرزبانان با آنها را در مقابل توحشی که برای مهاجران آسیایی و آفریقایی به خرج دادند، به رخ می کشد، به فاجعه ای عمیق تر اشاره داد و آن تبعیض نژادی تکان دهنده ای است که در لایه های مختلف جامعه غرب همچنان پس از قرن ها و حتی در قرن بیست و یکم موج می زند.
آمار فیلم نشان می دهد در قضیه اوکراین، بیش از دو میلیون نفر از این کشور به اروپا و از جمله لهستان مهاجرت کرده و به جز رنج دوری از خانه و وطن، رنج دیگری تحمل نکردند
اما پناهجویان آسیایی و آفریقایی ورای مصیبت هایی که در سرزمین خود آنها را وادار به مهاجرت نمود، در مرزها هم با خشونت افسارگسیخته مرزبانان اروپایی و رفتار ضد بشری آنها مواجه گردیدند که منجر به مرگ و مفقودی و جراحت و ضربه های روحی هزاران تن از آنان گردید.
در یکی از صحنه های انتهای فیلم، یکی از مددکارانی که کودکی را لب مرز اوکراین/لهستان از سرباز لهستانی تحویل می گیرد، بر آن نژادپرستی تاکید کرده و به او می گوید :
"حیف که برای آن بچه های لب مرز بلاروس، آنقدر پدر خوبی نبودی، عوضی!"
اما فیلمساز به ریشه های آن آوارگی و پناهجویی و رها کردن سرزمین و کشور و وطن ها توسط مهاجران نپرداخته که:
چگونه در ابتدا اساس استعمار و سرمایه داری، ریشه ملت ها و سرزمین های دیگر را جوید و زمین ها و حرث و نسلشان را غارت کرد،
چگونه هویت هایشان را در طی یک قرن غصب نمود و اینک چگونه برای نابودی آخرین دارایی هاشان، انواع و اقسام گروههای تروریستی ایجاد کرده و به جانشان انداخته
و از طرف دیگر به بهانه مبارزه با تروریسم باز به همان سرزمین ها لشکر کشی کرده و مجددا آن زمین های غارت شده را شخم می زند!!
فیلم "مرز سبز"، علیرغم قوت های روایتی و سینمایی و برتری آن نسبت به بسیاری از فیلم های منتخب فصل جوایز امسال، اما شانس چندانی به آن داده نشد، چراکه با طرح نژادپرستی حتی در پذیرش مهاجران، بر روی یکی از زخم های عمیق و تاریخی جامعه بشریت از غرب صلیبی صهیونی انگشت گذارده است!