
ماموریت غیر ممکن: شمارش نهایی
Mission: Impossible – The Final Reckoning
در دوران کودکی و نوجوانی مان، سریالی از تلویزیون پخش می شد به نام "بالاتر از خطر" (بعدها که بزرگتر شدیم، متوجه شدیم نام اصلی آن "ماموریت: غیر ممکن" یا Mission: Impossible است).
به جز تیتراژ آن که با روشن شدن یک ریسمان توسط کبریت آغاز شده و بر پس زمینه سوختن آن ریسمان، با موسیقی شنیدنی لالو شیفرین (که همین چندی پیش درگذشت) صحنه های گوناگون آن قسمت از سریال به شکل سریع مرور می گردید،
در ابتدای هرقسمت، شرح ماموریتی که برعهده گروه 4 نفره داستان می گذاردند که به همراه ارائه عکس سوژه های مورد نظر آن ماموریت، توسط یک نوار کاست درون دستگاه پخش صوتی توضیح داده می شد.
جملات همیشگی آن پیام ضبط شده این بود:
"سلام جیم
ماموریتی که برای شما در نظر گرفته شده این است که ....
... اگر طی این ماموریت افراد شما کشته یا دستگیر شوند، دولت ما رابطه اش را با شما تکذیب خواهد کرد.... این نوار در طی 5 ثانیه نابود خواهد شد"
سریال "ماموریت غیرممکن " (1966-1973) در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 با نام "بالاتر از خطر" از تلویزیون ایران پخش شد و یکی از جذاب ترین سریال های آن روزها بود.
بازیگران اصلی سریال، پیتر گریوز به نقش جیمز فلپس، مارتین لندو و باربرا بین (که زوج بودند و بعد به اتفاق در سریال "فضای 1999" هم بازی کردند)، پیتر لوپوس و گرک موریس بودند.
30 سال بعد از آغاز ساخت سریال یاد شده یعنی در سال 1996، براین دی پالما (فیلمساز معروف دهه 80 و 90 و یکی از 5 بانی هالیوود جدید)، نخستین قسمت از فیلم های سینمایی این مجموعه را آغاز کرد که تا امسال به هشتمین فیلم خود رسیده است.
بازی تام کروز به جای پیتر گریوز و تبدیل کاراکتر جیم به ایتن هانت و حضور سایمن پگ و وینگز ریمز به جای پیتر لوپوس و گرک موریس و همچنین ربکا فرگوسن در 3 فیلم ماقبل آخر به جای باربرا بین، تغییراتی بود که فیلم های "ماموریت: غیر ممکن" نسبت به سریالش دچار شدند وگرنه ماجراها همان بوده و هست.
با یک ماموریت که چگونگی آن توسط نواری به اطلاع می رسد و سپس سوختن خود به خود آن نوار، تیتراژ شروع می شود (اگر چه ابلاغ ماموریت مربوطه در سه قسمت قبلی، کمی متفاوت بود: در "پروتکل شبح" در یک باجه تلفن، در "ملت یاغی" توسط خود تبهکاران و در "فال اوت" با تصاویر متحرکی که با یک سیستم از داخل کتاب ادیسه هومر نمایش داده می شد، ابلاغ ماموریت غیرممکن صورت گرفت)...
و البته فیلم های "ماموریت: غیرممکن" نیز با همان حادثه پردازی های سریالش پیش رفت با این تفاوت که نه پیتر گریوز و کاراکترش جیم مثل تام کروز و ایتن هانت بزن بهادر و خطر کن و سخت جان بود (و بیشتر با آرامش مقاصد خود را پیش می برد) و نه پیتر لوپوس (که بیشتر از زور بازویش برای بلند کردن و حمل اجسام سنگین و کارهای سخت بهره می برد) و گرک موریس مانند کاراکترهای وینگز ریمز و سایمن پگ، اهل کامپیوتر و امور دیجیتالی بودند!
اما هشتمین فیلم از مجموعه "ماموریت: غیر ممکن" که در واقع قسمت دوم از داستان " شمارش مرگ- قسمت اول" Mission: Impossible- Dead Reckoning Part One به شمار می رود ، حتی عنوانش به شمارش نهایی The Final Reckoning تغییر یافته، دیگر گویا همه کف گیرهای ماموریت های غیر ممکن به ته دیگ ها خورده و چیزی در چنته باقی نمانده است!
در آن قسمت اول که به "شمارش مرگ" نامگذاری شده بود، ایتن هانت با یک ماجرای آخرالزمانی و یک منجی آخرالزمان به نام گابریل مواجه شده بود که در واقع تحت مدیریت شبکه فوق پیشرفته و هوش مصنوعیِ ماتریکس مانندی به نام "انتیتی" قرار داشت و شیوه اش براساس یک نوع جنگ دیجیتال و از کار انداختن یا مهار و کنترل همه شبکه های دیجیتال جهان بود که در واقع کنترل تمامی امور اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی را در اختیار داشت، در همه جا نفوذ پیدا کرده، اطلاعات همه را بدست آورده و همه تصاویر را جعل می نمود. چنانچه سرویس های جاسوسی و امنیتی در پی آنالوگ کردن همه اطلاعات و کنترل ها بودند!
قرار بود ایتن هانت و نیروی ماموریت غیر ممکن (آی ام اف) که یک نیروی فراملیتی و ورای همه دولت ها و حاکمیت ها محسوب می شود، به جنگ این به اصطلاح ضد مسیح یا آنتی کرایست و یا دجال آخرالزمان رفته که از قضا خود را "مسیح تاریکی" خوانده و در قسمتی از کارش مانند دراکولا با تابوت سفر کرده و از درون آن بیرون می آمد.
اما در قسمت دوم یعنی "شمارش نهایی"، گویی سازندگان قسمت اول از بسیاری موارد آن پشیمان شده و همچنانکه اصلا تیتر قسمت دوم را حذف کردند، برخی موارد فیلمنامه قبلی نیز تغییر کرد.
قضیه آخرالزمانی گابریل و مسیح تاریکی به ماجرای همان شبکه یا سامانه کشید که در واقع مشغول در اختیار گرفتن همه سیستم های موشک های اتمی جهان در کشورهای مختلف است. و در این میان جنگ اصلی برای دراختیار گرفتن آن جریان دارد. در واقع دیگر گابریل مامور آن سیستم نیست و می خواهد آن را در اختیار بگیرد، همچنانکه دولت آمریکا و در این میان فقط ایتن هانت در صدد نابودی کلیت آن تلاش می نماید.
شاید همین تغییرات و به هم ریختن فیلمنامه اول، باعث شده اصل درام کار نیز در هم ریخته و بخش قابل توجهی از فیلم به یادآوری و رجوع به قسمت های قبلی حتی قسمت اول این سری ساخته براین دی پالما اختصاص یابد(که یکهویی یکی از ماموران در تعقیب ایتن، کسی از آب در می آید که در آن قسمت اول مامور آرشیو سازمان سیا بود و مامور تبعیدی این سازمان در قطب شمال نیز در همان قسمت اول شاهد سرقت اسناد توسط ایتن شده بود!) و بخش دیگری هم به احساسات پراکنی های ایتن (که گویا این بار خیلی احساس منجی گرایی و فداکاری به او دست داده!!) و بخشی هم به پرگویی ها و توضیح مکرر قضایا تا نکند مخاطب در میانه این همه داستان پردازی بی سر و ته و نصفه و نیمه گیج شود!!
در نتیجه به جز 30 دقیقه آخر چندان شاهد آن حرکات محیرالعقول و آکروباتیک تام کروز نیستیم (شاید به دلیل بالا رفتن سن و اینکه دیگر شخصا از پس آن همه موتور سواری و پرش آزاد و کایت سواری و از کوه و صخره بالا رفتن و و جنگ درون و برون قطار و .... بدون بدل بر نمی آید)
صحنه های زیرآب و درون زیر دریایی که قاعدتا می بایست خیلی نفس گیر می بود اما (برخلاف صحنه ای مشابه در قسمت اول همین فیلم) خیلی نامفهوم و بازهم خسته کننده از کار درآمده است!
در نهایت شاید برای "خالی نماندن عریضه" باشد که تنها با گابریل به کَل کَل افتاده و در آن صحنه های طولانی آویزان شدن به هواپیما، بخواهد کمی جبران مافات دو ساعت و نیم قبل فیلم را بکند که آن هم به طور کلافه کننده ای کش پیدا می نماید!!
اما همچنان گذاردن و برداشتن انوع و اقسام ماسک ها در این قسمت هم رایج است و البته ایتن هانت خیلی هم وحدت گرا شده و در صدد توضیح ماجرای سامانه و قضیه آخرالزمان برای همه برمی آید
و پایان فیلم هم مملو از پیام های اخلاقی و به اصطلاح انسانی است که آیا بعد از حدود 3 ساعت سر و کله زدن با یک فیلم کسالت بار کلیشه ای، واقعا برای گوش دادن این پیام های پند آموز (به سبک و سیاق سریال های قدیمی تلویزیون خودمان) دیگر حالی به تماشاگر می ماند؟!
به نظرم دیگر به قول ناصرالدین شاه، ریش این قضیه هم در آمده، یعنی ایتن هانت و از در و دیوار بالا رفتنش و ماسک برداشتن ها و نوار گوش دادن ها و کامپیوتر بازی های دوستانش و پیش بینی همه چیز و .... دیگر به قول معروف باعث کهیر زدن تماشاگر این مجموعه طولانی 6 دهه ای می شود!
اگرچه با صحنه آخر فیلم و بازهم رسیدن همه آن افراد (که معلوم نیست چگونه از میان آن همه خطر انفجارات متوالی چند هزارم ثانیه ای در می روند) این خطر وجود دارد که قسمتی دیگر ساخته شود و این بار احتمال ساخته شدن فیلمی دیگر از مجموعه "ماموریت: غیر ممکن" خودش "بالاتر از (هر) خطر"ی است!!