در قسمتی از سریال "پاورچین" گفته می شود میان پایین برره و بالا برره درگیری و جنگ بوجود آمده است.
در همین بین که اخبار جنگ به خانواده فرهاد بالا برره و داوود پایین برره در تهران می رسد، ناگهان خبری می آید که پایین برره، آب را به روی بالا برره بسته!
با رسیدن این خبر همه پایین برره ای ها از جمله داوود و یاسمن و ... خوشحالی می کنند و البته فرهاد هم کُری می خواند و ...
در میان خوشحالی ها، طغرل (خدمتکار خانوادگی خانواده مهتاب یعنی همسر فرهاد) از سپهر (برادر مهتاب) با حیرت و تعجب می پرسد که
"مگر می شه پایین برره آب را به روی بالا برره ببنده؟! "
سپهر که واقعا از این سوال جا خورده، بعد از مقداری فکر کردن پاسخ می دهد که
" ...خُب .... برره است دیگه!"
بلافاصله خبر می رسد که بالا برره هم آب را به روی پایین برره بسته!! این بار فرهاد و شادی و ... خوشحالی می کنند.
اما باز هم بعد از مقداری فکر کردن، طغرل از سپهر مجددا سوال می کند که:
مگر میشه که هم پایین برره آب را به روی بالا برره ببنده و هم بالا برره آب را به روی پایین برره ببنده؟!!"
و سپر بازهم هاج و واج فقط پاسخ می دهد:
" ... بابا جان، برره است دیگه"!
حالا مثل قضیه این ممنوع الخروجی اصغر فرهادی است که به آمریکا رفته ولی خبر از ممنوع الخروجی خودش داده!
طبیعی ماجرا این بود که او پیش از خروج از کشور، ممنوع الخروج می شده، بنابراین قاعدتا نمی توانسته از کشور خارج شده و به آمریکا برود و حالا که رفته دیگر ممنوع الخروجی اش معنی و مفهومی نداشته و در واقع باید ممنوع الورود شود!!
در اینجا 4 فرض مطرح است:
یا احتمالی که فرهادی مبنی بر ممنوع الخروجی اش داده، نادرست است
یا اگر او را ممنوع الخروج کرده باشند اساسا خبر نداشته اند که او داخل نیست!
یا فرهادی از آمریکا ممنوع الخروج شده
و یا اساسا نمی داند که خارج و داخل کجاست و خروج و ورود چه تفاوت هایی دارد!!
اما بهترین پاسخ، همان جواب سپهر به طغرل است که:
"... برره است دیگه..."!!!