فاکس ترات
Foxtrot
“فاکس ترات” فیلمی اسراییلی محصول 2017 ساخته فیلمسازی به نام ساموئل مائوز است که در جشنواره ونیز همان سال جایزه بزرگ هیئت داوران را دریافت کرد.
علیرغم این موضوع، فیلم آنچنان در آن سالها دیده نشد و حتی بعضا مورد اعتراض محافل یهودی و صهیونیستی قرار گرفت.
اما آنچه باعث شد پس از 7 سال به این فیلم بپردازم، فضای آن بود؛ انگار به نوعی برزخی که امروز اسراییل در آن گیر کرده را تداعی می کند!
خبر مرگ پسر بزرگ یک خانواده اسراییلی به نام یوناتان، در دوران سربازی، این خانواده را به هم می ریزد.
دفنا (مادر) دچار بحران روحی شده و میخاییل (پدر) تمامی عواملی که باعث گردید، آنها از آلمان به اسراییل آمده و بمانند را مرور می کند، حتی مادرش که قربانی آشویتس بوده و اینک دچار آلزایمری خودخواسته است!!
اما یوناتان نمرده و در یک پست ایست بازرسی ورودی یکی از مناطق اشغالی، روزهای کسالت بار و شب های مملو از ترس و وحشت و هراس را می گذراند،
روزهایی که بیهودگی آن، به خوبی در تصاویر مشخص است؛
اینکه در روز تنها مشتری عبوری آنها از پست ایست بازرسی و پس از ساعت ها انتظار، یک شتر است!!
شاید از همین رو، یوناتان از زور بی خاصیتی و افسردگی، در سر همان پست، به تنهایی و با اسلحه اش اقدام به اجرای رقص فاکس ترات (نوعی تانگو) می کند و همراه دیگرش، بدون کوچکترین واکنش تنها نظاره گر است!
کانکس استراحت شان، روز به روز بیشتر در گل و لای فرو رفته که یکی از آنها ناامیدانه می گوید: داریم غرق می شویم،
یکی دیگر می گوید: اینجا برای چه می جنگیم؟ هدف چیه؟ جنگ با یک عنصر ناشناخته؟ و این ناشناخته کیه؟ و دیگری دچار توهم شده و ...
گویی که در برزخی بی انتها گرفتار شده و راه گریزی ندارند!
شب های ترس و وحشت آنها، چنان رعب آور است که در یکی از دو مورد ایست بازرسی، دو زوج جوان را به دلیل انداختن یک قوطی خالی نوشابه به بیرون به خیال نارنجک، به رگبار مسلسل می بندند.
و بعد که ترسیده و تقریبا کالبد تهی کرده اند، به دستور افسر فرمانده، اتومبیل و هر دو زوج را زیر خروارها خاک دفن می نمایند،
اما یوناتان می میرد، بعد از آنکه خبر زنده بودنش را به پدر و مادر داده اند و پدر اصرار کرده بود که یوناتان بایستی برگردد.
نحوه مرگش به همان بیهودگی و هراس زندگی و نگهبانی اش است؛
کامیون نظامی که او را به شهر می برد، ناگهان بر سر یک پیچ جاده با همان شتری که تنها مشتری روزانه ایست بازرسی شان بود، مواجه شده و برای برخورد نکردن با او، ناگهان به سمت دیگر منحرف شده و به قعر دره سقوط می کند!!!