اشتیاق دودن بوفان
La passion de Dodin Bouffant
شاید این عنوان، نامناسب ترین تیتر مطلبی برای فیلم "اشتیاق دودن بوفان" یا "چشیدن چیزها" The Taste of Things ساخته کارگردان ویتنامی تبار فرانسوی "تران آن هونگ" باشد که درباره رگه های باریک یک عشق نافرجام در هیاهوی آشپزی و پخت و پز و طراحی غذاهای جدید و مهمانی و .... بوده و البته چندان هم بی ربط به نظر نمی رسد!
فیلمی که به دلیل زبان دراز جاستین تریه (کارگردان فیلم "آناتومی یک سقوط") و انتقاد از سیاست های مکرون و در نتیجه عدم معرفی آن فیلم از سوی فرانسه برای رشته بین الملل مراسم #اسکار، به جایش راهی آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا گردید ولی از سوی این آکادمی در زمره نامزدهای بهترین فیلم بین المللی اسکار 2024 قرار نگرفت.
در حالی که فیلم جاستین تریه اگرچه به دلیل عدم معرفی از سوی فرانسه، به دلیل قواعد آکادمی نمی توانست در رشته فیلم بین الملل رقابت نماید ولی به خاطر ساختار قوی و اکران گسترده، نامزد 5 جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و کارگردانی گردید و اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را از آن خود نمود.
اما فیلم "اشتیاق دودن بوفان" که همراه "آناتومی یک سقوط" در جشنواره کن امسال حضور داشت و اگر آن فیلم نخل طلایی را گرفت، "تران آن هونگ" نیز جایزه بهترین کارگردانی را دریافت نمود، ماجرای یک آشپزحانه است که آشپزی معروف در اواخر قرن نوزدهم و به طور مشخص سال 1885 به نام "دودن بوفان" در آن مشغول پختن انواع و اقسام غذاهای پررنگ و لعاب است و در کنارش یوجین (ژولیت بینوش) به عنوان همکار و دستیاری به نام ویولت کار می کنند.
فیلم تا نزدیک به نیمه های خود با نمایشی از آشپزی و آماده نمودن انواع و اقسام اطعمه و اشربه پیش می رود، همراه با دستور پخت و نشان دادن جزییات تهیه غذاها و بعد چشیدن و خوردن و تحلیل آنها توسط 3-4 نفر از دوستان این کاره "دودن بوفان" که انگار همه وقت و روز خود را برای تست خوراک های مختلف به شب می برند!
حتی این میدان غذاسازی به رقابتی مثل همان برنامه معروف "دستپخت" (که سالها از شبکه اول سیما پخش می گردید) هم تبدیل می شود، آنچنانکه گویا شاهزاده اوراسیا هم با تمامی خدم و حشم خود برای به رخ کشیدن غذاهای مورد علاقه اش، در سفر به فرانسه، دودن بوفان را به خیمه گاه خود دعوت کرده و کلکسیونی از غذاهای مختلف خود را به رخش می کشد و دودن هم قصد دارد برای به اصطلاح پوز زنی، او را به چالش انواع و اقسام غذاهای خود بکشاند
حالا در این کشاکش غذا بازی و مسابقه آشپزی و ... ناگهان متوجه عشقی کم رنگ میان دودن و یوجین می شویم که چندان در آن کارزار غذاپختن، خود را نشان نمی داد و وقتی ناگهان یوجین دچار یک حمله یا شوک و یا سکته خفیفی می شود، انگار دودن یادش می افتد که عاشق یوجین بوده و از اینجاست که ابراز علاقه ها و عشق ها را شاهد هستیم.
شاید بتوان این کاستی سینمایی را اساسی ترین نقطه ضعف فیلم "اشتیاق دودن بوفان" دانست که آن را به کلی از یک اثر داستانی سینمایی دور ساخته و به یک مستند/داستانی نزدیک نموده است!
به این نقطه ضعف بیفزایید ریتم بسیار کند فیلم و صحنه ها و کاراکترهای بی ربط و اضافی و سکانس های کشدار و ملال آور که زمان فیلم را به دو ساعت و پانزده دقیقه رسانده است.
در سینمای چند دهه اخیر می توان فیلم "بخور، بنوش، زن، مرد" دومین فیلم انگ لی را یکی از نمونه های قابل قبول درام غذا و آشپزی داتست که به خوبی درون ماجراهای فرزندان یک آشپز ماهر که ذائقه آشپزی اش را از دست داده، تنیده شده است.
همچنین در سینمای خودمان، فیلم "ماهی عاشق می شوند" ساخته دکتر علی رفیعی مثال زدنی است که ضمن تماشای کارناوالی از پخت و پز غذاهای شمالی، از درون آن شاهد شکل گیری روابط جدید انسانی از درون یک عشق قدیمی بودیم.
اما در فیلم "اشتیاق دودن بوفان"، عشق یوجین و دودن، کاملا به داستان و فیلم، تحمیل شده به نظر می رسد. گویا نویسنده و فیلمساز تا اواسط فیلم، هنوز حواسشان نبوده که قرار است یک ماجرای عشق قدیمی پنهان مانده را هم بیان نمایند و آنچنان جذب آن غذاهای رنگ و وارنگ شدند که حتی از یک تصویر یا نماد خشک خالی از آن عشق هم غافل ماندند!
و حالا یک دفعه، نزدیک به میانه داستان و فیلم به یادشان آمده، از همین لحاظ مانند فراموش کارها، بدون هیچ زمینه چنینی تصویری و ساختاری، ناگهان آن قصه عشقی را به وسط فیلم پرتاب کرده اند!!
فیلم "اشتیاق دودن بوفان" از تصاویر زیبا و فیلمبرداری دقیق با حرکات آرام و رنگ آمیزی چشم نوازی برخوردار است، اما آن تصاویر مثل یک غذای نپخته و خام، به قول آشپزها به همدیگر دست نداده و به اصطلاح آب یک طرف و دان یک طرف مانده!
فیلمبرداری قابل توجه با رنگ های غالب زرد و قهوه ای که به خوبی زمان و فضای فیلم را ترسیم می نماید، در خدمت قصه و شخصیت ها قرار نگرفته و صحنه پردازی ها و تدوین هم هریک ساز خود را می زنند!!
فیلم مملو از روایت ها و شخصیت های اضافی است؛ خواهر زاده ویولت یعنی پائولین که اگرچه در لحظات مهمی از فیلم حضور دارد ولی حضور خودش چندان نیاز فیلم و قصه و ماجراها نیست و قضیه نوجوانی است که ذائقه و هوش خوبی برای آشپزی و تشخیص غذاها دارد ولی در نهایت آن هوش و استعداد به هیچ کار فیلم و داستان نمی آید!
صحنه مزرعه پدر و مادر پائولین و ماجرای علمک های انتقال الکتریسته به گیاهان و اجازه گرفتن یوجین از آنها برای حضور بیشتر دخترشان در خانه بوفان، از خود پائولین هم اضافه تر به نظر می رسد که دو سه بار تکرار شده تا آنجا که یکی از حملات یوجین در آنجا اتفاق می افتد که هیچ توجیه یا تاثیر دراماتیک نداشته و می توانست در جای دیگری رخ دهد.
خود کاراکتر شاهزاده اوراسیا و ماجرای دعوت او از بوفان و سپس مهمانی بوفان برای شاهزاده هم به جایی نرسیده و در میانه ابتر مانده و این موضوع هم می تواند حذف شده و لطمه ای به فیلم و قصه نخورد.
اما به هر حال انتخاب و معرفی چنین فیلمی از سوی فرانسه برای آکادمی اسکار، بسیار عجیب به نظر می آید که چگونه دولت فرانسه به خاطر حرص و عصبانیت از اظهار نظر و مخالف خوانی جاستین تریه در هنگام دریافت نخل طلای جشنواره کن برای فیلم "آناتومی یک سقوط"، ناگزیر از معرفی یک اثر دم دستی و سطحی گردید تا جایی که حتی ناآشناترین افراد نسبت به سینما و اسکار را هم به خنده و مضحکه انداخت!