اولین طالع نحس
The First omen
ممکن است برخی با این نظر نگارنده مخالف باشند، اما شخصا فیلمی را که بخواهد فقط با سر و صدای زیاد و افکت های گُل درشت و چهره های دفرمه، تماشاگر را بترساند، فیلم ترسناک نمی دانم!
بر همین اساس احتمالا بعضی دوستان آثاری مانند "جیغ" و "حلقه" و "کینه" و ... را بهترین آثار ژانر هراس به شمار می آورند.
اما با تعریف خودم، فیلم "جن گیر" (ویلیام فرید کین- 1973) می تواند ترسناک ترین فیلم تاریخ سینما قلمداد شود که در 45 دقیقه نخست، تنها با فضا سازی و بدون نشان دادن کوچکترین سر و صدای میخکوب کننده یا چهره های شیطانی و یا افکت های آنچنانی، حس و حال وحشت را درون تماشاگر رسوخ می دهد. چنانچه حتی موسیقی فیلم هم سازی مخالف با آن حس و حال می زند.
برهمین اساس، فیلم "طالع نحس" (ریچارد دانر – 1976) را پس از "جن گیر" می توان دومین فیلم هراس انگیز تاریخ سینما به شمار آورد.
فیلمی که برخلاف "جن گیر"، قسمت دومش در سال 1978 ترسناک تر از بخش اول بود.
در حالی که هراس آوری "جن گیر" در همان فیلم اصلی باقی ماند و قسمت های بعدی بیشتر به آثاری کلیشه ای و ضعیف و بعضا کمدی تبدیل شدند.
اگرچه قسمت های بعدی "طالع نحس" هم چنگی به دل نزدند، حتی وقتی فیلم اصلی را در سال 2006 بازسازی کرده و در تاریخ 6 ژوئن نمایش دادند تا رقم تاریخ 06/06/06 همان معنی 666 معروف حاصل گردد. (فیلم اصلی هم در 6 ژوئن 1976 اکران شد تا به همان عدد 666 برسند)
به همین سیاق فیلم "اولین طالع نحس" هم آنچنان نمی تواند حتی ادای دینی به دو فیلم نخست این سری آثار محسوب گردد
و همچنان با استفاده از همان جلوه های اغراق آمیز آثاری از این دست، سعی در ترساندن تماشاگر داشته، بدون آنکه براساس تمهیدات سینمایی، فضای لازم را فراهم آورد.
مارگارت، زن جوانی است که برای خدمت در کلیسای واتیکان از آمریکا راهی رم گشته اما در بدو ورودش متوجه می شویم سالها قبل و در کودکی توسط کشیشی به نام پدر هریس، به آمریکا فرستاده و در مکانی محافظت می شده است.
مارگارت از همان بدو ورودش با اتفاقات و افراد عجیب و غریبی مواجه می شود،
از جمله دختری به نام کارلیتا که گویا تحت درمان و تنبیه همزمان است، یک خواهر روحانی که خودش را آتش می زند و بالاخره پدر برنان که می خواهد به او رازهایی را بگوید.
می توان گفت که فیلم "اولین طالع نحس"، ایده درخشان و ساختار قابل قبولی نسبت به قسمت های پیشین ندارد، برخی شورش های دهه هفتاد، بیهوده بر فیلم بار شده،
و بخش هایی از فیلم هم به طرف "بچه رزماری" رفته، عربده ها و فریادها و جیغ و دادها هم بیش از حد است و حتی غافلگیری اواخر فیلم هم چندان غافلگیر نکرده و از همان نیمه های اثر، قابل حدس است،
اما در دو مورد می توان فیلم "اولین طالع نحس "را نسبت به فیلم های قبلی تا حدودی نوآورانه به حساب آورد:
اول؛ یک فیلم پیش درآمد است یعنی به مانند آثاری مانند "جنگ های ستاره ای" و "بیگانه" و "سکوت بره ها" و ... در قسمت چهارم پنجم به سراغ اتفاقات قبل از قسمت اول رفته و متوجه می شویم که اساسا ماجرای دیمین و فرزند شیطان و کشیش برنان و ... از کجا آمده،
وقتی در نماهای پایانی فیلم گفته می شود که نام کودک را "دیمین" بگذارند و عکس سفیر آمریکا که بایستی کودک را به او بدهند، نشان داده می شود،
علاوه بر نام آشنای رابرت تورن، با تصویر گریگوری پک (بازیگر نقش سفیر آمریکا در فیلم اصلی "طالع نحس")، دیگر کاملا شیرفهم می شویم که با داستانی ماقبل آن فیلم اصلی روبرو هستیم.
دوم اینکه مشخص می شود همه ماجرای پدید آمدن دیمین و فرزند شیطان و آنتی کرایست، اساسا طرح و برنامه خود کلیسا بوده تا با یک دلیل مضحک بتوانند مردم گریزان از کلیسا را به سوی آن جلب نمایند.
آنچه که در فیلم "تلماسه 2" هم به نوعی باعث بوجود آمدن منجی آخرالزمان با طرح یک فرقه جادوگری به نام بنی جزریت شد.
شاید با این چرخش داستان، بتوان گفت سازندگان این نوع آثار سینمای هراس که معمولا با تفکری شرک آمیز، همواره خدا و شیطان را برای تقابل، در کفه های برابر و مساوی یک ترازو قرار داده تا هر بار یک طرف سنگین تر گردد،
این بار تا حدودی در رویکرد ضد توحیدی خود تجدید نظر کرده و شیطان یا آنتی کرایست را محصول و ساخته خود انسان و در واقع اصحاب کلیسا نشان داده اند!
آیا این هم تئوری دیگری است که در فیلم هایشان شروع کرده اند؟!
و البته موتیف تخریب کاتولیسم و کلیسای کاتولیک در هالیوود، همچنان تکرار می شود!!