بسیاری از فیلمسازان یهودی و حتی اسراییلی (علاوه بر جماعت عظیمی از مردم دنیا از جمله یهودیان) از نسل کشی و قتل عام فلسطینی ها در غزه طی یک سال گذشته ابراز انزجار کردند و به خصوص در جشنواره های مهم مانند برلین و کن و ونیز و تورنتو و ... و حتی در مراسم اسکار این ابراز انزجار را به انحاء مختلف به نمایش گذاردند،
از جمله جاناتان گلیزر یهودی در همین مراسم اسکار سال جاری میلادی و پس از دریافت جایزه اش برای فیلم هلوکاستی "منطقه مورد علاقه"، بیانیه ای شدید الحن در محکوم کردن نسل کشی در غزه خواند و پس از اینکه توسط گروهی از صهیونیست ها تهدید شد، با بیانیه ای از سوی 150 سینماگر یهودی در هالیوود مورد حمایت قرار گرفت.
و یا یووال آبراهام اسراییلی که جایزه بهترین مستند را در جشنواره برلین دریافت نمود، پس از سخنرانی اش درباره آپارتاید سیاست اسراییل در قبال فلسطینی ها، آنچنان تهدید شد که دیگر نتوانست به خانه اش بازگردد.
موج نمایشات حمایت از فلسطین و غزه در جشنواره های کن و ونیز و تورنتو و ... بی نظیر بود و خیلی ها به میدان آمدند.
اما همچنانکه اینک در همه دنیا متاسفانه تنها این برخی به اصطلاح ایرانی های خارج کشور و بعضا در داخل (که آنها را زامبی خوانده ام) از نتانیاهو و نسل کشی اش حمایت کردند و زیر پرچمش سینه زدند و برایش پشتک وارو رفتند، آنها حتی در شوآف های روی فرش قرمز با لباس های اجق وجق خود، حال اغلب حاضران را به هم زدند.
در کمال تاسف و تاثر بازهم این برخی به اصطلاح هنرمندان منتسب به ایران هستند (در چنین شرایطی که حتی در خود اسراییل هم بر علیه سیاست های نتانیاهو تظاهرات کرده اند)، این زامبی ها برای آنها فیلم بازی کرده و جای دوست و دشمن نشان داده اند!!
تلاشی که کانون های صهیونیستی برای منحرف کردن افکار خشم آلود جهانی از نسل کشی بیش از 41 هزار نفر از جمله 11 هزار کودک و جراحت و آسیب جبران ناپذیر به صدها هزار نفر ، صورت دادند و موضوع ایران و چالش های نخ نما شده اش، را توی بوق کردند
مصداق همان "حشیش" هایی که این "غریق" و زامبی های دور و برش به آن چنگ می زنند (براساس همان ضرب المثل معروف "الغرِيقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش")
آخرینش، فیلمی به نام "لولیتا خوانی در تهران" براساس رمان یک نویسنده فراری که یک فیلمساز اسراییلی به نام اران ریکلیس که در جشنواره رم به نمایش درآمد،
فیلمسازی که به عنوان عضو ارتش اسراییل حتی در جنگ اکتبر 1973 هم شرکت داشته است. او در اسراییل نژادپرستانه ترین فیلم ها را ساخته از جمله:
در یک روز پاکسازی که می توانی در دمشق ببینی (1984)، فینال جام (1991)، پیوند ولکان (1999)، عروس سوریه ای (2004) ، درخت لیمو (2008) و ...
برخی فیلم های یاد شده، در جشنواره هایی مانند ونیز و لوکارنو و تورنتو شرکت داشته و جوایزی هم گرفته اند اما این بار ریکلیس با یک فیلم سفارشی درباره ایران آن هم در اوج جنگ غزه و فلسطین با اسراییل، گویا نتوانسته هنر خود را به کار گیرد و اثر ضعیفی از کار در آورده که در هیچیک از جشنواره های کن و ونیز و تورنتو و ... پذیرفته نشد و اینک به جشنواره درجه چندمی مانند رم رفت که امسال به گونه ای آشکار سمت و سوی صهیونیستی یافته بود.
ریکلیس در مصاحبه در خصوص اثرش درباره تناقض شرایط کنونی اسراییل و ساخت فیلمی درباره ایران نتوانست خود را از ماجرای غزه و اسراییل خلاص کرده و آن را در ارتباط با ایران تحلیل نمود و گفت:
"... پس از حملات حماس در 7 اکتبر به اسرائیل و متعاقب آن حمله اسرائیل به غزه، زمینه های منطقه ای بیشتر به وجود آمد...."
ریکلیس تأکید کرد که اگرچه این «به طور خاص فیلمی درباره ایران در برهه ای معین از تاریخ» است، اما ارتباط بین وقایع آن و رویدادهایی که اکنون در منطقه در جریان است را تصدیق می نماید!!
یعنی ارتباط بین خاطرات آذر نفیسی (همان نویسنده فراری) و شرایط ابتدای انقلاب با قتل عام دهها هزار تن در فلسطین چه ارتباطی دارد؟! این فلسطینی های قتل عام شده، رویش های انقلاب ایران هستند و آذرنفیسی، سلف امثال ریکلیس محسوب می گردد؟!
خانم مالانگا که برای سومین بار مدیر هنری جشنواره رم بوده، در پانزده اکتبر به نشریه اسکرین دیلی درباره سیاسی بودن این دوره از جشنواره توضیحاتی داد ،
خصوصا که فیلم مهم "جاه طلبی بزرگ" The Great Ambition ساخته آندریا سگره، فیلم افتتاحیه جشنواره بود، فیلمی که داستان چگونگی رسیدن حزب کمونیست ایتالیا به حکومت ایتالیا را روایت می کرد.
مضمون فیلم بر روی سیاستمدار ایتالیایی "انریکو برلینگوئر" تمرکز داشت که حزب کمونیست را در زمان رسیدن به اوج محبوبیت خود در دهه 1970 اداره کرد.
فیلم نشان می دهد"جاه طلبی بزرگ" او دستیابی به یک مسیر دموکراتیک به سمت کمونیسم و به معنای قطع روابط حزبش با مسکو بود.
از همین روی این دوره از جشنواره رم بنا به گفته اغلب حاضرانش در طی 10 روز، نقطه قابل توجهی نداشته، آنچنان که همه در انتظار حضور جانی دپ در روز آخر و نمایش فیلمش به نام "مودی" درباره نقاش و مجسمه ساز مشهور ایتالیایی آمادئو مودیلیانی بودند که در آن آل پاچینو هم حضور دارد
و این موقعیت برای تماشاگرانی که در طی این 10 روز، فیلم خوبی دشت نکردند، تنها مورد جذاب این جشنواره به نظر رسید!