سرزمین دیگری نیست
No Other Land
بنیامین نتانیاهو (نخست وزیر اسراییل) در یکی از دیدارهای خود با نخست وزیر هلند درباره جنگ خود علیه فلسطینی ها گفته بود:
"در نبرد تمدن علیه بربریت هستیم".
اینکه در این میان، متمدن کیست و بربریت کجاست؟ به سهولت می توان آن را تشخیص داد؛
از میزان نسل کشی که اسراییل در غزه انجام داد و از قتل عام بیش از 11 هزار کودک و صدها هزار دیگر مجروح و مصدوم و ناقص و آسیب دیده
و از ریختن 85 هزار تن بمب های مختلف بر سر مردم بیگناه و خراب کردن بیمارستان و مدرسه و خانه های مسکونی و ماشین های امدادی و ....
اما یووال آبراهیم و باسل عدرا در فیلم مستند "سرزمین دیگری نیست"، این تقابل تمدن و بربریت را به شکلی سینمایی به تصویر کشیده اند.
به این صورت که در سینمای کلاسیک یه خصوص وسترن، معمولا خانه به عنوان محل اسکان و خانواده نشانه نوعی زیستن متمدنانه قلمداد شده اند به ویژه در فیلم هایی که به تقابل بربریت و مدنیت پرداخته اند، مانند فیلم "جویندگان" ساخته جان فورد که اساسش بر همین تقابل و مواجهه قرار داشته است.
چند نمای آشنای ورودی فیلم در آغاز، میانه و نمای پایانی با حرکت دوربین از درون خانه به دنبال یکی از کاراکترهای اصلی و قرار گرفتن در برابر بیابان و ساکنین آن به عنوان نماد بربریت، تاکید بر همین تقابل بوده است.
در سراسر فیلم مستند "سرزمین دیگری نیست"، دوربین، ما را به چنین مواجهه بی پایانی می برد؛ نظامیان و عوامل رژیم صهیونیستی همراه بولدوزرها و بیل های مکانیکی، در حال تخریب خانه های مسکونی و مدارس و دامداری ها و مزارع و مخازن آب و دکل های برق و .... هستند و ما شاهد برخورد خشونت بار با مردمی می شویم که زندگیشان در حال نابودی است.
در فیلم "سرزمین دیگری نیست"، تصویر برداری بی واسطه توسط یک جوان فلسطینی به نام "باسل عدرا" و دوستانش، ساکن منطقه "مسافریتا" در بخش جنوبی کرانه باختری که دارای 8 روستاست، ما را به یک مواجهه مستقیم با بربریت می برد، تخریب روستاها و خانه هایی که رژیم صهیونیستی مدعی است بایستی برای تمرینات تانک های اسراییلی، اختصاص یافته و اهالی آن منطقه را تخلیه نمایند!
فلسطینی هایی که به گفته یکی از آنها از سال 1830 در آنجا ساکن بوده و نسل اندر نسل شان، در همین "مسافریتا" تولد یافته، بزرگ شده و فوت کرده اند و حالا به آنها می گویند اینجا سرزمین شما نیست و باید بروید!! ..
یکی از آنها در مقابل نظامی اسراییلی که با زور اسلحه خطاب می کند باید بروید، پاسخ می دهد: "کجا برویم، سرزمین دیگری نداریم..."
باسل که پدرش نیز همواره در حال مبارزه با صهیونیست ها برای حفظ خانه و کاشانه و سرزمین شان بوده، شاهد این توحش نظامیان اسراییلی است و تقریبا از تمامی تحرکات آنها، بوسیله گوشی موبایلش، فیلمبرداری کرده و تصاویر حاصل را در صفحه مجازی خود به اشتراک می گذارد.
رفت و برگشت های متعدد میان وقایعی که امروزه باسل در میانه آنها قرار دارد با تصاویر زمانی که پسر بچه ای بیش نبود و شاهد مبارزات مردم روستاهای منطقه "مسافریتا" از جمله پدرش با ظلم و زور اسراییلی ها بود، علیرغم اندازه کادرهای متفاوت دو زمان مختلف، اما به گونه ای تاثیر گذار، مبارزه امروز علیه اشغالگری را در تداوم مبارزه چندین و چند ساله قرار می دهد.
اگرچه پدر باسل اینک پس از سالها، آرام تر شده و از یک پمپ بنزین تک پمپ، خرج خانواده اش را در می آورد چنانچه وقتی دستگیر می شود، باسل بایستی به جای او بنشیند و خرج مادر و خواهر و برادرهایش را تامین نماید. در این مسیر یک جوان اسراییلی به نام "یووال آبراهام" که از دوستان باسل به شمار می رود نیز به کمک آمده و اگرچه اهالی روستاها از همکاری با او چندان راضی به نظر نمی رسند ولی به هرحال در مقابل کمک های او، سکوت کرده و یووال را در میان خود می پذیرند.
حتی در صحنه ای از فیلم، یکی از اهالی به او می گوید که نمی توانم با تو دوست باشم، چون همپالکی های تو خانه و زندگی ما را خراب کرده و می کنند و خود یووال هم تا حدودی این موضوع را قبول دارد ولی تقریبا در اغلب صحنه های فیلم، حتی وقتی پدر باسل و بعدا خود باسل هم دستگیر می شوند، یووال را مشاهده می کنیم که حداقل در حال همدردی است!
اما شاید بتوان گفت در یکی از صحنه های فیلم "سرزمین دیگری نیست"، به شکلی دراماتیک و تاثیر گذار، آن تقابل بربریت با تمدن یا مدنیت به نمایش گذاشته می شود؛ در صحنه ای که بولدوزرها و نظامیان اسراییلی برای تخریب مدرسه روستا اقدام کرده و بچه ها درون کلاس ها هستند و از پنجره ها، حمله و هجوم آنها را نظاره می کنند.
این صحنه بسیار به همان سکانس های آشنای فیلم "جویندگان" جان فورد، شبیه است، یعنی مثل همان صحنه آغازین فیلم "جویندگان" که دوربین پشت سر کاراکتر از آستانه در، به بیابانی برهوت متوجه می گردد، در اینجا نیز دوربین درون کلاس و پشت سر بچه ها قرار گرفته و از همان قاب در، نظامیان اسراییلی را در کادر خود قرار می دهد که از بیابان برهوت و بربربت به سوی مدرسه یعنی همان سمبل مدنیت و تمدن حمله ور می گردند.
بچه ها هم مانند آن کاراکتر فیلم "جویندگان" که در همان نمای آغازین که از آستانه در خانه بیرون رفت، به دلیل درهای بسته مدرسه، از پنجره ها بیرون رفته و رویاروی بربریت مدرن قرار می گیرند.
همذات پنداری با مظلومیت فلسطینی ها
بی واسطه برخورد کردن دوربین عدرا و آبراهام با وقایع مختلف، مخاطب را به عنوان یکی از عناصر صحنه و درون آن قرار می دهد و در مقابل، هرگونه فاصله گذاری مابین او و کاراکترها را از بین می برد. چنانچه مثلا خود را در جای مادری می بیند که پسرش با گلوله نظامیان اسراییلی، قطع نخاع شده و از گردن به پایین فلج شده،
یا در جای مادر باسل که پس از دستگیری شوهرش، همیشه نگران گیر افتادن پسرش است و یا به جای همه آن زنانی که نظامیان صهیونیست، خانه و کاشانه شان را تخریب می کنند و ناگزیرند حتی به درون غار پناه ببرند و حتی به جای آنان که شبانه به بازسازی خانه ها و اماکن ویران شده، اقدام می ورزند.
باسل عدرا، همه این تصاویر را در فضای اینترنت منتشر کرده اما این تظلم خواهی او، بازتاب چندانی در فضای مجازی ندارد، گویی مردم دنیا چندان توجهی به او و مردم فلسطین نمی کنند. ولی باسل و دوستانش ناامید نشده و همچنان طی حدود 5 سال، تصاویر مستند از تخریب خانه هایشان توسط صهیونیست ها را منتشر می کنند، صهیونیست هایی که گاه در شکل و شمایل شهرک نشینان با اسلحه به آنها یورش می برند و گاهی هم راهپیمایی ها مسالمت آمیزشان را مورد تعرض قرار می دهند.
تا اینکه این تصاویر را در همین فیلم مستند "سرزمین دیگری نیست"، جمع آوری کرده و به جشنواره فیلم برلین 2024 فرستاده تا در بخش پانورامای آن به نمایش درآید و همین نمایش، سر و صداهای زیادی برپا می کند.
جشنواره برلین و تهدید صهیونیست ها
باسل عدرا و یووال ایراهیم خود در جشنواره برلین حضور پیدا کرده و همراه برخی فیلمسازان برگزیده در مراسم اختتامیه این جشنواره و پس از دریافت جایزه بهترین فیلم بخش پانوراما در برلیناله پالاس، درباره غزه و فلسطین صحبت نمودند، باسل عدرا، به همراه حمدان بلال و یووال آبراهام و ریچل زُر (دیگر سازندگان فیلم) هنگام دریافت این جایزه مورد تشویق شدید حاضران قرار گرفت و در سخنانی کشتار فلسطینیان به دست اسرائیل را «قتل عام» خواند.
یووال آبراهام نیز در هنگام دریافت جایزه، سیاست اسرائيل را در قبال فلسطینیها «آپارتاید» توصیف نمود و خواستار آتشبس در غزه شد.
از همین روی برخی مقامات آلمانی، برگزار کنندگان را زیر بازجویی کشانده و فیلمسازان یاد شده را با اتهام "یهود ستیزی" مورد تهدید قرار دادند! پس از آن، آبراهام و خانوادهاش در اسراییل نیز تهدید به مرگ شدند. این فیلمساز جوان در این خصوص به گاردین گفت:
"این برچسبهای یهودستیزانه نه تنها ظالمانه است، بلکه به معنای واقعی کلمه جتی جان یهودیان را به خطر میاندازد، من نمیدانم آلمان میخواهد با ما چه کند. اگر این روش آلمان برای برخورد با گناه خود در مورد هلوکاست است، باید بدانند که با این روش آنها این مفهوم را از هر معنایی خالی میکنند."
آبراهام گفت که قصد داشت فردای مراسم اختتامیه به اسرائیل بازگردد، اما زمانی که متوجه شد رسانههای اسرائیلی هم براساس اتهام مقامات آلمانی، سخنان او را "یهود ستیزانه" توصیف کرده و تهدید به مرگ شده، برنامه بازگشت خود را به تاخیر انداخت. چرا که برخی صهیونیست ها حتی به خانه اش در اسراییل رفته و اعضای خانوادهاش را تهدید کردند تا جایی که آنها از ترس جان، منزل را ترک نمودند!!
با تم مورد علاقه فصل جوایز امسال
فیلم مستند "سرزمین دیگری نیست" چندین گام از سایر فیلم های درباره فلسطین که طی سالهای اخیر ساخته شد حتی فیلم بحث برانگیز "پنج دوربین شکسته" پیش تر است (چنانچه نه تنها مشروعیت دادگاههای اسراییلی که در فیلم "پنج دوربین شکسته" در نظر گرفته شده بود را زیر علامت سوال برده بلکه حتی رای آن دادگاهها را مجوز هجوم اسراییلی ها برای تخریب خانه های فلسطینی ها و راندن از سرزمین خودشان نشان داده است.)
اما به هرحال با اینکه فیلم "سرزمین دیگری نیست"، از هر گونه پخش کننده آمریکایی محروم مانده اما در بسیاری از جشنواره ها و همچنین مراسم و لیست های برگزیدگان فصل جوایز، مورد توجه قرار گرفته است. به نظر می آید ورای ساختار قوی فیلم، از یک سوی نفرتی که از نتانیاهو و سیاست های صهیونیستی در طی این یک سال و اندی در جهان ایجاد گردید، در این رویکرد موثر بوده تا دیگر از انتخاب یک فیلم درباره مظلومیت فلسطینی ها و ظلم و ستم صهیونیست ها نهراسند و بی خیال اتهام رایج "یهودی ستیزی" بشوند.
اما از سوی دیگر در این فیلم، همچنان برای دوستی مابین فلسطینی ها و اسراییلی ها، گزینه ای روی میز گذارده شده تا مانند برخی از آثار سینمایی توجیه کننده موجودیت اسراییل و اسراییلی (همچون "وست بانک" و "عمر" و ....) موضوع دو دولت فلسطینی و اسراییلی را در کنار هم مطرح سازد.
این در حالی است که در یک سال اخیر، تظاهرات ضد اسراییلی و در حمایت از فلسطینی ها، آنچنان در سراسر جهان عمق یافت که ماجرای اشغال و اشغالگری را از امروز و دیروز و جنگ اکتبر 1973 و ژوئن 1967 به 76 سال قبل یعنی اشغال اولیه سرزمین فلسطین توسط صهیونیست ها کشانید.
به نظر می رسد، این درونمایه صلح آمیز مابین فلسطینی ها و اسراییلی ها، به جز تئوری پس از انتفاضه دوم اندیشکده های صهیونی مبینی بر همزیستی دو دولت، با تم فصل جوایز امسال یعنی مفاهمه و سازش و نوعی تایم اوت برای نفس تازه کردن جبهه شر، بیشتر سازگار است!