ویرگول
ورودثبت نام
سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

جنگ روایت ها یا چه کسی کندی را کشت؟

فیلم هایی که تاریخ را به گونه ای دیگر روایت کردند



در صحنه ای از فیلم "جی.اف.کی" ساخته الیوراستون در سال 1991، جیم گریسون (با بازی کوین کاستنر) وکیل نیواورلئانی پرونده ترور و قتل جان اف کندی، با فیلمی مواجه می شود که تصاویری از صحنه ترور کندی را نشان می دهد و تصاویر به روشنی نشان می دهد کندی از چند سوی مخالف مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.

این واقعیت با آنچه در سال 1964 به عنوان نتیجه تحقیقات پرونده قتل رییس جمهوری آمریکا از سوی کمیسیونی موسوم به "وارن" اعلام شد (و متاسفانه پس از قریب به 60 سال و حتی پس از انتشار بخش اعظم اسناد CIA دراین باره طی دو سال اخیر هنوز برآن تاکید می شود) که تنها یک فرد به نام "هاروی اسوالد" را قاتل کندی معرفی کرد، کاملا مغایرت داشت و نشان می داد در جریان ترور کندی افراد و چه بسا گروههای متعددی حضور داشته اند.

به همین دلیل جیم گریسون مجددا پرونده بسته شده کندی را گشود و تحقیقات مجددی را آغاز نمود که طی آن اگرچه به سرنخ های مختلفی دست پیدا کرد اما در هیچکدام به قطعیتی نرسید. تا اینکه که یک مامور CIA (با بازی دانالد ساترلند) پیامی سری برای گریسون فرستاد و از او تقاضای دیدار نمود.

طی آن دیدار مامور فوق پس از توضیح مفصل درباره ماموریت ویژه ای که در روز ترور "جان اف کندی" به وی داده بودند، می گوید که گزینه هایی مثل اسوالد یا روبی (کسی که اسوالد را روبروی چشم پلیس و خبرنگاران و مردم به قتل رساند) یا کلی شاو (با بازی تامی لی جونز) تاجری که مخالفان کندی را تامین مالی می کرد یا ناراضیان کوبایی و یا مافیا و سایر مظنونین مطرح ترور و قتل کندی، فقط مردم را در خواب و خیالی نگه می دارند تا مثل یک بازی مهمانی، حل معما را حدس بزنند. اما این عناصر تنها آنها را از پرسش های بسیار مهمتر دور نگه می دارد.

آن مامور سازمان CIA پرسش های مهم را در 3 سوال کلیدی خلاصه کرد:

"...چرا کندی کشته شد ؟ چه کسی از آن سود برد؟ چه کسی قدرت داشت که آن را پوشش بدهد؟ ..."

به نظر می آید پاسخ به سوالات فوق می تواند پشت پرده بسیاری از توطئه های سیاسی/ تاریخی که در موردشان روایت های مختلفی وجود داشته و حدس و گمان های متعددی زده می شود را روشن سازد. در واقع الیور استون با طرح این سوالات به عنوان یک هنرمند، کلید رمز گشایی بخش مهمی از رازهای سربسته تاریخی را مطرح کرد و بدین وسیله خود را به عنوان یک فیلمساز هوشمند در تاریخ سینما شناساند.

در موارد بسیاری از رازهای پیچیده تاریخ معاصر (چه اینکه قبل از ساخت فیلم "جی اف کی" اتفاق افتاده باشند و چه پس از آن)، فرمولی که الیور استون در فیلم "جی اف کی" و از زبان آن مامور سازمان سیا مطرح کرد، می توانست و می تواند موثر بوده و رمز گشا باشد، البته اگر مخاطبان، احساسات و تعصب های گوناگون را کنار گذارده و با عقل و منطق روایت های مختلف را شنیده و در موردشان قصاوت نمایند.

حادثه 11 سپتامبر 2001

از جمله درباره حادثه 11 سپتامبر 2001 و حمله به برج های تجارت جهانی در نیویورک که با توجه به فرمول فوق به هیچوجه نمی توان سر و ته قضیه را با امثال بن لادن و محمد عطا و مانند آنها به هم آورد! و می توان براساس آن 3 سوال فیلم "جی اف کی"، پاسخ های مناسب را یافت؛ مثلا اینکه چه کسی می توانست آن حادثه را بوجود بیاورد؟ چه کسی از آن سود برد؟ و چه کسی می توانست آن را پوشش دهد؟ که پاسخ هر 3 سوال قطعا بن لادن و محمد عطا و مانند آنها نمی توانند باشند!

اول اینکه به اذعان و اعتراف بسیاری از کارشناسان و متخصصین، آن دو برج نیویورکی نمی توانستند با برخورد دو هواپیما در طی تنها 2/9 ثانیه و به صورت سقوط آزاد کاملا فرو بریزند و قطعا در فروریختن آنها بمب ها و مواد منفجره بسیاری در نقطه نقطه آن ساختمان ها به کار گرفته شده بود که آثارشان در بسیاری از تصاویر و فیلم های مستند درباره حادثه 11 سپتامبر مشخص است. این درحالی است که هنوز گذشتن هواپیماهای یاد شده از سد دیوار دفاعی سخت و آهنین نیروی هوایی آمریکا و همچنین فرو رفتن آنها در دل برج ها مورد سوال و پرسش اساسی قرار داشته و همچنان هیچ مستنداتی ولو یک قطعه کوچک از هواپیمایی که به پنتاگون برخورد کرد، ارائه نگردیده!

دوم ، ایالات متحده آمریکا و همدستانش، در قبال آن دو برج نیویورکی، دو کشور افغانستان و عراق را سالها اشغال نموده و ارتش و نیروهای نظامی خود را در منطقه گسترش دادند. دهها پایگاه جدید در این منطقه بنا کرده و هزاران تفنگدار خود را مستقر نمودند، میلیاردها دلار ثروت این کشورها را به غارت بردند و تحت عنوان مبارزه با تروریسم و قانون میهن پرستانه، هر ندای آزادیخواهانه و استقلال طلبانه و ضد امپریالیستی را در گلو خفه کردند تا بتوانند نقشه های استراتژیک خود را در جهان پیاده کنند.

و سوم، آنها از طریق رسانه های فراوان دیداری و شنیداری و مکتوب وابسته به خود، دنیا را در زیر بمباران تبلیغاتی قرار دادند که گویا این افغانستان و عراق بودند سلاح های کشتار جمعی داشته و دنیا را تهدید می کردند (آنچه به اذعان خود مسئولین آمریکایی و رسانه هایشان، هیچگاه ثابت نشد) و همین پروپاگاندای تبلیغاتی مجوزی برای اشغال این دو سرزمین و تهدید سایر کشورهای منطقه گردید.

راز سر به مهر ترور شاه

در تاریخ 15 بهمن 1327 شاه ظاهرا توسط خبرنگاری دوربین به دست به نام "ناصر فخرآرایی" ترور شد (یک ترور ناموفق) و فخرآرایی در همان جا توسط محافظان شاه، کشته شد. از جیب فخرآرایی یک کارت خبرنگاری نشریه "پرچم اسلام" وابسته به گروه "فداییان اسلام" بیرون آمد.

براساس همین مدرک، نیمه شب همان روز، آیت الله کاشانی (به عنوان رهبر معنوی گروه فداییان اسلام) با ضرب و شتم دستگیر و در قلعه فلک الافلاک زندانی گردید و سپس به خارج از کشور تبعید شد. این در شرایطی بود که حدود یک ماه پیش از این واقعه و پس از رسمیت بخشدن به رژیم صهیونیستی، اولین تظاهرات ضد اسراییلی به دعوت آیت الله کاشانی در حمایت از فلسطینیان با حضور هزاران تن از مردم مسلمان برگزار شده و حتی گروه زیادی از مردم، در حال سازماندهی برای سفر به فلسطین و مبارزه با اسراییل در کنار مردم فلسطین بودند.

به نظر می آید با فرمولی که در فیلم "جی اف کی" برای رمز گشایی توطئه ها ارائه شد، به آسانی می توان دریافت که طراح و عامل اصلی عملیات 15 بهمن چه تشکیلاتی بوده و امثال فخرآرایی و کارت خبرنگاری روزنامه ای حامی آیت الله کاشانی، به قول آلفردهیچکاک فقط "مک گافین" ماجرا بوده است! و نمی توانسته اساسا وجود داشته باشد!!

آتش سوزی سینما رکس آبادان

در آتش سوزی سینما رکس آبادان که به رغم وجود تمامی اسناد و مدارک معتبر از دخالت ساواک و اجیرشدگان رژیم شاه در آن ماجرا برای انتقام از نهضت امام، بازهم انقلابیون متهم ماجرا شده و از سوی رسانه ها و بوق های تبلیغاتی خارجی به عنوان عامل اصلی معرفی گردیدند، اما همان فرمول 3 سواله فیلم "جی اف کی" می تواند تا حدود زیادی مجرمین اصلی را مشخص نماید.

اول؛ توانایی انجام کار؛ اینکه ایستگاه آتش نشانی در نزدیکی محل سینما بوده ولی مامورانش 2 ساعت پس از وقوع حادثه در محل حاضر شدند و آن هم برخی از ماشین های آتش نشانی بدون آب و فاقد مواد اطفای حریق بودند و همین تاخیر زمانی برای شهربانی که کلانتری اش در 300 متری محل سینما قرار داشت، روی داد که تا یک ساعت، هیچکدام از ماموران شهربانی در محل حاضر نشدند!

دوم؛ سود بردن رژیم شاه از این واقعه؛ براساس ابراز خشم مردم انقلابی نسبت به سالن های سینما در کنار مشروب فروشی ها و بانک ها به عنوان مراکز فساد رژیم شاه،، چنین واقعه دلخراشی می توانست بیش از همه به نفع رژیم شاه تمام شود که با متوجه ساختن آتش زدن سینما به سمت انقلابیون، حریف خود را به شدت آچمز گرداند و به روال معمول، آنها را مسئول چنین فاجعه ای جلوه دهند

سوم؛ پوشش دادن آن فاجعه توسط رادیو تلویزیون و مطبوعات وابسته در حالی که انقلابیون به رسانه های سراسری دسترسی نداشتند و به همین دلیل هم نمی توانستند مانند رژیم شاه روی چنین حادثه ای مانور دهند. در نتیجه مزدوران شاه با استفاده از رسانه های یاد شده، به خوبی توانستند تئوری خود را علیه نهضت امام و انقلابیون پیش ببرند.

کندی11 سپتامبر 2001سازمان سیاسینما رکس
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید