
این همه شرارت از کجا می آید؟ - بخش پنجم
ظاهر ماجرا چنین است که جنگ های صلیبی مربوط به صلیبیون و مسیحیان بود و آنها برای دفاع از هم کیشان خود که گویا در سرزمین فلسطین و بیت المقدس یا اورشلیم مورد ظلم و ستم مسلمانان قرار گرفته بودند، با جمع آوری لشکری عظیم از مسیحیان و صلیبیون اروپا، به سوی فلسطین و اورشلیم روانه شدند.
در 15 جولای 1099 میلادی، "گاد فری دو بوین"، فرمانده فرانسوی سپاه صلیبیون به همراه ارتش خود وارد اورشلیم شد،
نخستین جنگ صیلبی با پیروزی ارتش صلیبی اروپا و تسخیر بیت اامقدس و قتل عامی فجیع از مسلمانان به پایان رسید.
اگرچه سرانجام صلیبیون پس از 200 سال جنگ از مسلمانان شکست خوردند، اما گروهی از شوالیه های صلیبی تحت عنوان "راهنمایان زائران معبد سلیمان"، در آنجا ساکن شده و عنوان "شوالیه های معبد" را یافتند!
آنها تحت آموزش برخی حاخام های یهودی و بنا به اسنادی بعضی از جادوگران مصر باستان قرار گرفته و پی به اسراری از کلیسا و آخرالزمان و آرماگدون بردند و بابت آن اسناد، بسیار ثروتمند شدند.
بنا به روایانی آن اسناد درباره برقراری حکومت جهانی به مرکزیت اورشلیم و اسراییل بود!
این شاید قدیمی ترین تلاش جنگی و نظامی برای برپایی اسراییل باشد.
شاید دلیل جذب صلیبیون و شوالیه هایشان به ماجرای یهودی/ صهیونی معبد سلیمان (که در واقع هیچگاه وجود نداشته و یک عنصر جعلی برای برپایی حکومت صهیون به نظر می آید) حمایت اصلی کانون های اشراف و اشرار یهود از صلیبیون در جنگ های صلیبی و نقش محوری برای برپایی آن جنگ ها باشد.
براساس اسناد یهودیان از جمله حامیان اصلی فرمانده های صلیبیون مانند جیمز اول، اسحاق کور بنیانگذار فرقه صهیونی کابالا و موسی بن نهمان ملقب به نهمانیدس از عوامل مهم همین فرقه بودند که نهمانیدس در روزگار جیمز اول یا شاه آراگون، بزرگترین مقام دینی محسوب می شد.
اسحاق کور و موسی بن نهمان از همان زمان که بوی شکست در جنگ های صلیبی به مشامشان رسید، جریان مسیحا گرایی یا آخرالزمان گرایی را به راه انداختند و برای آن، تواریخ و زمان های متعددی اعلام کردند که مسیح بازخواهد گشت و حکومت جهانی به مرکزیت اسراییل و اورشلیم برپا خواهد نمود.
پس از شکست صلیبیون در جنگ های صلیبی، شوالیه های معبد به اروپا رفته و در آنجا سرزمین های مختلفی را تیول خود کردند و اولین بنیادهای تشکیلات فراماسونری را در شمال و جنوب اروپا بوجود آوردند که ...
که بعدها در شمال و انگلستان به لژ اسکاتی و در جنوب و فرانسه به لژ گراند اوریان معروف شدند و در قرن های بعد، تاثیرات شگرفی در تغییر و تحولات سیاسی اروپا و انقلابات فرانسه و روسیه داشتند.
صلیبیون با چشیدن شکست در جنگ های صلیبی، به تحریک مغولان برای حمله به ایران و سرزمین های اسلامی پرداختند. در دوران پادشاهی ادوارد، او با خان مغول آباقاخان مذاکره کرد و با لشکر کشی مغول ها به همراه شوالیه های معبد به سرزمین های اسلامی جنگ های دیگری به راه انداختند.
اما چرا صلیبیون حدود 200 سال با مسلمانان در جنگ های صلیبی رویارو شدند؟ آیا تنها هدف، گرفتن حق مسیحیان به قول آنها مورد ستم قرار گرفته بود؟ چرا برای گرفتن این حق، تصرف اورشلیم را ملاک قرار دادند؟
اصلا چرا مسیحیتی که با پذیرفتن به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح (برخلاف حقیقت آن که هرگز به صلیب کشیده نشد) ملکوت آسمان ها را همان کلیسا می دانست، به یک باره مجددا، بر بازگشت حضرت مسیح تاکید نمود و برای زمینه سازی آن بازگشت به جریان مسیحاگرایی و آخرالزمانی قائل شد؟
بازهم بایستی تاریخ را ورق بزنیم و به عقب برویم....
ادامه دارد....