سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۶ دقیقه·۱۹ ساعت پیش

جن گیری خانواده دنزل واشنگتن

درس پیانو
The Piano Lesson

توضیح: در این مطلب، آخر فیلم و داستان معلوم می شود

ابتدا باید گفت که در فیلم "درس پیانو"، هیچ درس پیانویی آموزش داده نمی شود!
در واقع قصه، ماجرای یک پیانویی است که خود روایتگر یک تاریخ به نظر می آید، براساس نمایشنامه ای از آگوست ویلسون و با شرکت تمام بازیگرانی (به جز دنیل دد وایلر بازیگر نقش برنیس) که در سال 2022 این نمایشنامه را در برادوی روی صحنه بردند.
و حالا دنزل واشنگتن، قراری که از سال 2015 با اقتباس سینمایی از اثر دیگر آگوست ویلسون یعنی "حصارها"، گذارده بود را با تهیه کنندگی این فیلم ادامه داده که کارگردانی اش را پسر کوچکترش مالکوم (به عنوان نخستین تجربه کارگردانی) انجام داده و یکی از بازیگران اصلی هم پسر بزرگترش، جان دیوید واشنگتن (بازیگر فیلم هایی مانند "تنت" و "بلکککلنزمن") بوده که نقش بوی ویلی را ایفا نموده و دخترش کاتیا هم تهیه کننده اجرایی فیلم است!
همسر دنزل واشنگتن، پائولتا و دختر دیگرش اولیویا هم هر دو در واقع یک نقش دارند؛ "ماما اُلا" که البته یکی جوانی و دیگری پیری او را بازی کرده اند.
در واقع فیلم "درس پیانو"، کاری تمام و عیار از خانواده دنزل واشنگتن است (یاد فیلم های خانوادگی علیرضا داوود نژاد بخیر که همه فک و فامیلش را سر صحنه فیلم می کشاند!)
در اینجا بازیگرانی مانند ساموئل ال جکسون (به نقش "دوکر" عموی برنیس و بوی ویلی) نیز در آن نقش مهمی دارد. شاید ارتباطی فامیلی هم بین جکسون و خانواده واشنگتن وجود داشته باشد!
ماجرای پیانویی در سالهای برده داری متعلق به فردی سفیدپوست که در ازای یک نفر و نصفی برده سیاهپوست (یک بزرگسال و یک کودک) در اختیار خانواده ساتر یعنی ارباب اجدادی همین دوکر و برادرش واینینگ بوی و بوی چارلز (پدر بوی ویلی و برنیس) و ... قرار داده.
آن دو نفر یعنی بزرگسال و کودک سیاهپوستی که با پیانو مبادله شدند، مادربزرگ دوکر و پدر او بودند.
اما پدربزرگش به نام ویلی بوی که نجار قابلی بود به خاطر سفارش ارباب ساتر و البته دلتنگی های زن ارباب یعنی افلیا برای برده های از دست رفته اش که خیلی کمک دستش بودند، تندیس پدر و مادر، همسر و فرزندش و خیلی افراد دیگر از خانواده خود که قربانی برده داری شدند به همراه وقایعی که برآنها گذشته بود را برروی پیانو کنده کاری نموده.
در واقع پیانوی فوق، یک تاریخچه مجسمی از زندگی سخت و رنج آور دوران بردگی گردیده...

فیلم "درس پیانو" با صحنه های بردن پیانو توسط بوی چارلز و برادرانش یعنی دوکر و واینینگ بوی، در 4 جولای 1911 از منزل ارباب ساتر، در حالی که او و دیگران مشغول تماشای جشن استقلال هستند، آغاز شده و سپس با آتش زدن خانه بوی چارلز و فرار او .... ناگهان به 25 سال بعد پرتاب می شویم.
بعدا با تعاریف دوکر متوجه می شویم او به قطار یلوداگ پناه برده که توسط ساتر و کلانتر و دیگران محاصره گردیده و به آتش کشیده می شود.
از اینجا به بعد ماجرای ارواح یا اشباح یلوداگ که چندبار در فیلم به آنها اشاره می شود، به میان می آید؛ اشباحی که گفته شده از افراد مقصر در آتش زدن قطار یلوداگ، انتقام گرفته و آنها را به درون چاه می اندازند، از جمله ارباب ساتر که معلوم نیست چرا برای مرگش، بوی ویلی را متهم کرده اند؟!
به این ترتیب فیلم "درس پیانو" ناگهان از یک فضای معمولی آثار ملودرام دوران برده داری و پس از آن، از نیمه خود و به تدریج به یک فیلم وحشت تبدیل می گردد! اگرچه حدود دقیقه 20 هم گویا برنیس، شبخ ساتر را رویت کرده و البته پدیدار شدن او را متوجه حضور ویلی بوی می داند!
در همان نیمه فیلم هم دوکر برای برادرش واینینگ بوی نقل می کند که قبل از برنیس، شبح ساتر را رویت نموده! و در همان نیمه، یک بار هم دختر برنیس او را مشاهده می کند. اما دوکر رفت و آمد روح ساتر را ناشی از خود پیانویی می داند که سالها پیش توسط پدر بوی ویلی و برنیس از منزل او برده شده.
حالا برنیس می خواهد با کمک کشیش خود خوانده ای به نام ایوری که قصد برپایی کلیسایی دارد و طالب ازدواج با برنیس هم هست، خانه اش را از روح ساتر پاک گرداند.
پس از دعواهای تکراری برنیس و بوی ویلی، با شروع مراسم به اصطلاح مقدس کردن خانه توسط ایوری، به تدریج وارد یک فضای جن گیری می شویم که برخلاف آثار مشابه به ویژه فیلم "جن گیر" (ویلیام فرید کین-1973) خیلی سردستی و بی خاصیت از کار در آمده است؛
ایوری و برنیس مدام در حال خواندن جملاتی از کتاب مقدس هستند و از آن طرف هم روح ساتر در حال چپ و راست کردن بوی ویلی در طبقه دوم خانه!
البته مانند فیلم "جن گیر" که جن گیری پدر مرین، نتیجه نداد و سرانجام عملیات سامسون وار پدر کاراس باعث بیرون راندن روح شیطانی پازوزا از جسم دختری نوجوان به نام ریگن گردید، در اینجا خبری از عملیات سامسون وار و مانند آن نیست!!

چراکه بالاخره برنیس پس از سالها، ناگزیر تابوی پیانو نزدن را شکسته و با ضرباتی بر پیانو، به جای انجیل از همه ارواح مادر و پدر و اجدادش که تصاویرشان روی پیانو حکاکی شده کمک می گیرد تا بالاخره ساتر هم دود شده و به هوا می رود!!
یعنی بازهم در یک فیلم هالیوودی، کلیسا (در هر شکل و شمایلی) بی خاصیت و ضد قهرمان نشان داده می شود، چنانچه در فیلم "درس پیانو"، ایوری با تاسیس کلیسا و کشیش شدن، برخوردی کاسبکارانه داشته و حتی به برنیس، تکه های جنسی می اندازد و خودش اذعان دارد که از پس مقدس کردن خانه برنمی آید!
بوی ویلی هم به جای اصرار بر خرید زمین، به قدرت پیانو به عنوان نماد اجدادی پی برده و راه دیگری برای خرید زمین پیدا می کند!!!
متاسفانه ، مالکوم واشنگتن نتوانسته مانند پدرش در فیلم "حصارها"، از سد پرگویی ها و فضای تئاتری داستان های آگوست ویلسون بگریزد و در آن گرفتار آمده اگرچه سعی بسیاری نموده تا با شکستن روایت های طولانی بوسیله تصاویر و فلاش بک و همچنین زوایای متنوع دوربین در یک محیط بسته و محدود، کار را به سینما نزدیکتر نماید.
اما به نظر می آید خصوصا در جر و بحث خواهر و برادر اصلی فیلم برای فروش پیانو، (به خاطر خرید زمین در مقابل حفظ آن به عنوان میراث خانوادگی)، در دیالوگ های طولانی و خسته کننده گیر کرده است.
خصوصا اینکه همه گره های فیلم هم نه با روایت سینمایی بلکه با حکایت طولانی دوکر، باز می شود و فلاش بک ها هم نه تنها کمکی به بیان سینمایی فیلم نکرده بلکه حتی آن را تضعیف نموده که شاید حتی با یک سری کلوزآپ های موثر در هنگام روایت طولانی یاد شده، بیش از تصاویر فلاش بکی به سینمایی تر شدن اثر کمک می نمود.
همچنان در فیلم "درس پیانو"، اگر چه ملایم تر اما مانند "رنگ ارغوانی" (بلیتز بازاوول-2023) قصه کاملا در دنیای سیاهپوستان سیر می نماید و شاهد نمایش درگیری های تمام نشدنی حتی درون خانواده هستیم که باعث تعارض ها و تنش های مداومی شده است.
برنیس و بوی ویلی، گویی سایه یکدیگر را با تیر می زنند، بوی ویلی می خواهد به هر ترتیبی و برخلاف نظر برنیس، پیانوی او را از خانه اش ببرد و بفروشد و برنیس هم مدام به او دستور می دهد از خانه اش بیرون برود، ضمن اینکه هنوز کشته شدن شوهرش کراولی را تقصیر بوی ویلی و دوستش لیمان می داند و ....
امسال گویی، دوره فیلم های یکهویی است که یک دفعه فضای فیلم ها دگرگون می شود، یکهویی شخصیت ها متحول می شوند، یکهویی خانم شقایقی و آقای گودرزی به هم ربط پیدا می کنند و یکهویی .... !!

اسکار
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید