ویرگول
ورودثبت نام
سعید مستغاثی
سعید مستغاثیمستندساز و کارشناس سینما
سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۹ دقیقه·۹ ماه پیش

حکایت سرهنگ عمه کتی و جوگیری پیر پسر



یک جوک قدیمی است که در آن عده ای مشغول خالی بستن برای یکدیگر بودند، که آخرین آنها به عنوان بزرگترین خالی بندی، بالاخره می گوید که "اصلا من آدم هایی را دیدم که با دماغ شان غذا می خوردند"!
از او می پرسند: "واقعا با خودِ خودِ دماغ؟!" طرف کمی فکر کرده و می گوید: "بله، البته یک ذره پایین تر"!!
حالا داستان این تعریف و تمجیدهایی است که نثار فیلم "پیر پسر" شده که حتی "همشهری کین" و "سرگیجه" و "پدرخوانده" هم چنین تحسین ها و تجلیل هایی را تجربه نکرده بود،
بعضی ها فیلم "پیر پسر" را بهترین فیلم عمرشان دانسته اند (که آن عمر چقدر باشد هم خود مسئله بزرگی است!)
و برخی دیگر پا را بسیار فراتر نهاده و آن را برترین فیلم تاریخ سینما اعلام کردند!
از یکی شان پرسیدم آیا واقعا بهترین فیلم تاریخ سینما بود؟
گفت: "حالا اگر بهترین نباشد، جزو 10 فیلم برتر که بود"!
دوباره پرسیدم "واقعا جزو 10 فیلم برتر تاریخ سینماست؟!"
گفت "بالاخره جزو بهترین های تاریخ سینما که هست و آن هم نباشد دیگر از بهترین فیلم های سینمای ما که هست!!"
یعنی شد حکایت همان کسانی که از یک ذره پایین تر از دماغ شان غذا می خوردند!!
یکی نوشته بود:
بیش از 15 ساعت است که همه (دقت داشته باشید، "همه" یعنی "تمامی") آنها که در سالن اصلی مرکز همایش های برج میلاد ... به تماشای این فیلم نشسته اند، لحظه ای (توجه بفرمایید حتی "لحظه ای") از صحبت درباره آن دست برنداشته اند (یعنی 15 ساعت همینطور مشغول صحبت درباره فیلم "پیر پسر" بوده اند!) و همه (باز هم "همه") از هر طیف فکری (چپ و راست و بالا و پایین ندارد!) بی برو برگرد (یعنی "قطعا"، "حتما"، "تردید نکنید"!) فیلم را از بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران دانسته ..."
البته تقصیر خودشان که نیست! فیلم نمی بینند یا کم می بینند و حاضر نیستند حتی 4 تا فیلم کلاسیک ببینند و آن وقت این همه اظهار نظر می کنند!!
پیش از این بارها و بارها جوگیری درمیان سینمایی نویس ها را دیده بودم ولی نه اینقدر،
حتی آن موقعی که در جشنواره بیست و یکم فیلم فجر، فیلم "فرش باد" را بهترین فیلم دانستند (فیلمی که بعدا و به هنگام اکران عمومی حتی علیرغم خواهش و تمنای تهیه کنندگان، خود همین سینمایی نویس ها با اکراه حاضر بودند برایش پول بلیط بدهند!)
یا فیلم "برف روی کاج ها (1389) و یا "در دنیای تو ساعت چند است؟" (1393) و یا فیلم هایی مانند "دربند" و "آتابای" و "مغزهای کوچک زنگ زده" که ....

که به هر حال بازهم این جماعت موقع نمایش آنها، به شدت جوگیر شده و انواع و اقسام بهترین های تاریخ و جهان و ایران را نثارشان کردند!!
شاید الان خیلی از آنهایی که در این جوگیری، پرچمدار هستند، سن و سالشان یا کار و بارشان به آن سالها و روزها نرسد که مثلا منتقدان برای فیلم هایی مانند "شب های زاینده رود" و "نوبت عاشقی" و "در مسلخ عشق" و ... خودشان را خفه می کردند.... ولی هرگز مانند الان آمار و فکت و اسناد رو نمی کردند و دم از "همه" و "تمامی" و "بی برو برگرد" و ... نمی زدند!
یکی از آنهایی که اصلا ربط چندانی هم به سینما ندارد، نوشته:
"... بازی حسن پور شیرازی در پیر پسر، بهت آورترین (توجه بفرمایید نه "یکی از بهت آورترین ها") و برترین ( و "نه یکی از برترین ها"!) بازی های تاریخ مردان سینمای ایران است (بازهم دمش گرم که زنان را فاکتور گرفته و این برترین را فقط نثار مردان نموده!!)
و وقتی دیده میدان کاملا باز است، دست از دلش برداشته و به قول خودش رُک تر ادامه داده:
"... از برترین های تاریخ سینمای دنیاست (بازهم رحمت بر او که کلا "برترین" کل تاریخ سینما ندانست!!) در کنار لینو ونتورا، پاچینو، دی لوییس، دنیرو، آنتونی پرکینز و ..."
جل الخالق! معلوم نیست این لیست را از کجاش درآورده که اگر کسی با تاریخ بازیگری جهان آشنا باشد متوجه می شود، هر یک از مثال هایش، سازی می زنند! گویا اصلا بی خیال سبک بازیگری بوده و دوغ و دوشاب در نظرش یکی است. کاری ندارد، کدام بازی به کدام می خورد! مثل اینکه کسی بگوید هندوانه از بریانی بهتر است!!
و نفر بعدی که چنین تحسین هایی را دیده نوشته :
"عجب بازیگری، عجب بازیگری، عجب بازیگری، بازی او در پیر پسر می تواند تحسین بزرگترین کارگردانان و بازیگران جهان را به همراه داشته باشد..."!!

یاد سریال "پاورچین" بخیر که در یکی از قسمت هایش ودر مراسم ختم "عمه کتی رییس اینا"، هرکسی برای اینکه خودش را نزد رییس محبوب کند، سعی داشت هم عزاداری بیشتری بکند و هم خود را به عمه کتی مرحوم نزدیکتر نشان بدهد. که یکی از حاضرین وقتی خالی بندی های فرهاد و داوود را دید، یک دفعه خاطره خود از عمه کتی را اینچنین شروع کرد : "سرهنگ عمه کتی .... "! که برق سه فاز از رییس هم پرید! و طرف در مقابل بی اطلاعی رییس، ادامه داد که حتی شما هم نمی دانستید که عمه کتی یک سرهنگ بود!
اما یکی از سینمایی نویسان پر مدعا هم فیلم "پیرپسر" را فراتر از کپی کاری دانسته و علتش را عدم کش رفتن از کارهای کیارستمی و فرهادی دانسته، گویی برای این جناب، همه سر و ته سینما، همین دو نفر هستند و به جز اینها کسی دیگر را نمی شناسد!
یادش بخیر زمانی برخی منتقدین بودند که در کنار ادعای بسیار، به هرحال فیلمسازان طرازشان، دیوید لینچ بود و پیتر گرینوی و کراننبرگ و اریک رومر و ...
برخی هم که هنوز معنی سینمای من درآوردی اجتماعی را خودشان هم نفهمیدند، این فیلم را به این نوع به اصطلاح سینما چسبانده اند، در حالی که به نوشته دویچه وله رادیو صدای آلمان، "این فیلم های به اصطلاح اجتماعی در نهایت به مصیبت خانوادگی ختم می شوند"!
اما فیلم 3 ساعت و 10 دقیقه ای "پیر پسر"(که حتما با فیلم پیر پسر Old Boy ساخته پارک جان ووک کره ای در سال 2003 که اسپایک لی هم 10 سال بعد بازسازی اش کرد، ارتباطی ندارد!) یک فیلم متوسط از همین سینمای ایران است؛ نه شاهکار تاریخ سینماست و نه در حضیض.
اولا که این زمان معمولا در فیلم ها صرف پرگویی می شود، (حتی در آثار لیست شاهکارهای تاریخ سینما هم اغلب چنین است که البته پس از نیم قرن فیلم دیدن حرفه ای، به هیچوجه براین باور نیستم فیلم "پیر پسر" حتی در رده های بسیار پایین از آن لیست قرار می گیرد)
بلانسبت آن شاهکارها، در این فیلم نیز تقریبا تا دقیقه 70 خبری از راه افتادن فیلم نیست، دقایق طولانی به معرفی شخصیت ها طی می شود و سرک کشیدن در آن خانه قدیمی عتیقه...
یعنی مثل ادبیات کلاسیک، قصه خیلی با طمانینه با معرفی شخصیت های غلام و علی و رضا شروع شده و در نیم ساعت بعد هم به کَل کَل کردن آنها طی می گردد و شخصیت های حاشیه ای دیگری مثل پامنقلی غلام اضافه می شوند که اغلب بسیار شبیه به تیپ های فیلمفارسی هستند به خصوص پدر که به گونه سیخکی و بدون هیچ انعطافی شر مطلق است!
تا بالاخره در دقیقه 70 با ورود رعنا، تازه فیلم شروع می شود...

حالا از دقیقه 70 مانند همان ادبیات کلاسیک، تازه کشمکش آغاز شده و تیپ های وارد شده در این کشمکش ها به صورت نیم بند شکل می گیرند اما بازهم با ریتم بسیار کند.
در واقع فیلم "پیر پسر" فاقد ریتم، تمپو و ضرباهنگ لازم است و سنگینی بار درام بر روی موقعیت های نه چندان غیر قابل پیش بینی (اگر 4 تا فیلم اینچنین دیده باشیم) و بازهم دیالوگ ها انداخته شده تا برای تصاویر و بیان سینمایی جای چندانی باقی نماند.
چنانچه بار دیالوگ ها و کنش های گل درشت (به سبک فیلمفارسی) آنچنان بالاست که در برخی مواقع اساسا کارگردانی فراموش شده و تکرارهای چندپاره گریبان فیلم را می گیرد.
و بالاخره ورود قصه به ماجرای ربودن عشق پسر توسط پدر تا کشته شدن او که در واقع این موضوع بیش از همه فیلم، تمامی آن جماعت را ذوق زده کرده،
همین تم و ماجرا را می توانید به گونه ای کاملا سینمایی تنها با چند تصویر و جمله در سریال "هزاردستان" مرحوم علی حاتمی حس کنید، آنجا که خان مظفر (یکی از مردان هیولای تاریخ سینما و تلویزیون ایران) شرح دلدادگی به عروسش را بر روی تصاویری به غایت همراه و همساز، اینچنین برای رضا خوشنویس تعریف می کند:
"... عروس دودمان ما ...با صفای کودکان، مرعوب عظمت عمارت و قدرت قامت ما از ازل خود معلم عشق بود... محصلین همه رهسپار فرنگ و یار محروم از سفر که دل شکسته شود که نفوذ بر دل شکسته سهل تر است... پیربختی من برازنده رخت دامادی نبود، پسری داشتم مبتلا به سل، به جبر مقیم دائم مریض خانه ای در سوییس، جوانی پسر و قدرت پدر، چشم شهرآشوب عروس را کور کرد به رنجوری داماد، گره عقد غیابا در تهران بسته شد و ما با عروس در سفری شیرین همسفر بودیم تا پایتخت داماد ... دریغ که لطف آن دست ها فقط در لطافت بود، باران نبود که بشوید، برکه وسوسه بود، مجذوب خار و خس، دستی که می توانست دست کم، دستکش پاکیزه ای باشد بر این دست های آلوده، به دلخواه هم دست هزار دستان شد..."

درباره مردها و پدرهای هیولا که تا این حد برخی از این جماعت سینمایی نویس را محو و مفتون فیلم "پیر پسر" کرده، آثار بسیاری در همین سینمای خودمان وجود دارد که می توانید نگاهی به برخی از آثار همین جشنواره امسال بیندازید که دیگر نیازی به آن سیلی لیلا به پدرش در "برادران لیلا" هم ندارید!
اما اگر 4 تا فیلم می دیدید، حتی اگر می گفتید در فیلم Shining استنلی کوبریک مثلا کاراکتر جک نیکلسون تسخیر شده بود که با تبر به دنیال زن و بچه اش افتاد، ولی مثلا در "محله چینی ها" رومن پولانسکی وقتی مشاهده می نمودید که دختر نوجوان حاصل تجاوز پدر بزرگش به مادرش بوده، شاید دیگر ذوق مرگ شده و سکته را زده بودید که پدری هیولاتر از او احتمالا در تاریخ سینما یافت نشود!
یا عروس فیلم "آماده ای یا نه" (مت اولپین- 2019) که گرفتار خانواده و پدر شوهر عجیب و غریبی می شود و یا فیلم "کافه سوسایتی" وودی الن(2016)
به نظرم بایستی از برخی منتقدین سن و سال دارتر گلایه کرد که شما دیگر چرا؟ شما که نباید جوگیر این فضاهای احساسی و جعلی و بی سوادانه شوید. اگر آنها با همین جشنواره فیلم فجر فیلم دیدن را شروع کرده اند و نهایت نوستالژی شان مثلا فیلم "ابد و یک روز" است و در نهایت " اوپنهایمر" ، شما که سالهاست فیلم می بینید و از این دست آثار و فیلم ها بسیار دیده اید.
واقعا چگونه می توان چنین فیلمی را حتی به اندازه یک پلان از شاهکارهایی مانند "فانی و الکساندر" و "صحرای سرخ" و "کوایدان" و "اوگتسو مونوگاتاری" و "قاعده بازی" و "زنی تحت تاثیر" و "روکو و برادرانش" و "خانم اویو" و "زیر بام های پاریس" و .... و "آناتومی یک سقوط" و "کشتن گوزن مقدس" و "پدر" و .... دانست!

تاریخ سینماجشنواره فیلم فجر
۲
۱
سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید