سعید مستغاثی
سعید مستغاثی
خواندن ۸ دقیقه·۲ سال پیش

داوری جشنواره فیلم فجر


جشنواره فیلم فجر - 7


اعتراض و انتقاد به رای هیئت های داوری جشنواره فیلم فجر را تقریبا می توان را در همه دوره های مختلف آن مشاهده کرد، از همان دوره اول که هنوز هویت اعضای هیئت داوری اش مشخص نشده! تا دوره دوم که هیچ بازیگر زنی جایزه نگرفت تا دوره چهارم که هیچ فیلمی به عنوان بهترین فیلم برگزیده نشد تا دوره های هشتم و نهم و دهم که در هر دوره جوایز بسیاری را در سبد یک فیلم ریختند و بقیه را نادیده گرفتند تا همین جشنواره های دولت به اصطلاح تدبیر و امید که در سی و پنجمین دوره به دلیل حضور جمع کثیری از داوران دو تابعیتی، فیلم خوش ساخت و پربیننده "ماجرای نیمروز" درباره منافقین اساسا نادیده گرفته شد.

همان ماجرایی که در جشنواره سی و دوم بر سر فیلم تاثیر گذار "چ"آمد و در جشنواره سی و چهارم برقش فیلم "بادیگارد" را گرفت و در جشنواره سی و ششم، دو فیلم قابل تامل و دیدنی "لاتاری" و "به وقت شام" را به محاق برد و مضحک تر از کنار گذاردن دو فیلم یاد شده استدلال هیئت داوران بود که به دلیل آنچه "خوش نیامدن" از موضوع انتقام در فیلم "لاتاری" خواندند! کلا فیلم را در تمامی رشته ها کنار گذاشته و نقاط قوت دیگر حتی در رشته های فنی و همچنین بازیگری را در نظر نگرفتند!


همین آش در جشنواره های جهانی

البته این موضوع در بسیاری از جشنواره های معتبر جهانی نیز وجود داشته و دارد که بعضا موجب شرمساری تاریخی آنها نیز شده از جمله وقتی در پنجاهمین دوره جشنواره فیلم کن، به قصد جبران پنجاه سال در نظر نگرفتن حتی یک نخل طلایی برای فیلمساز مشهوری مثل اینگمار برگمان، قرار شد جایزه ویژه ای به نام "نخل طلای نخل طلاها" را به این فیلمساز سوئدی بدهند، او حتی دعوت مدیران کن را برای حضور در جشنواره شان رد کرد و عطایش را به لقایش بخشید!

اما همان نخل طلایی که 50 سال از فیلمسازی همچون برگمان دریغ کردند، امسال به بازیگر تجاری مانند تام کروز و فیلم تبلیغاتی اش، "تاپ گان: ماوریک"اعطاء کردند!

در همین جشنواره کن و در سال 1987 به خاطر ریاست ایومونتان فرانسوی بر هیئت داوران، در مقابل فیلم های قوی متعدد، نخل طلا را با پارتی بازی به یک فیلم بسیار ضعیف فرانسوی به نام "زیر آفتاب شیطان" اختصاص دادند که سر و صدای بسیاری را درآورد.

در مراسم اسکار که بی عدالتی ها و غیر شایسته سالاری و ناحقی های بسیار علیرغم یک هیئت داوران 6 تا 8 هزار نفری باعث شده که در طول تاریخ 95 ساله این جایزه، پای بسیاری از معروفترین و کاربلدترین فیلمسازان تاریخ سینما و آثارشان اساسا به چنین مراسمی نیفتد! یا اصلا آنها را راه ندهند!!



کمی تا قسمتی بهتر از دوره های پیش

اما جشنواره فیلم فجر امسال در زمینه داوری در مقابل عملکرد نامناسب چنان دوره ها و جشنواره ها و مراسم سینمایی، چندان بد عمل نکرد. به هرحال 7 داور به عنوان هیئت داوران جشنواره چهل و چهارم فیلم فجر که اغلب از سینماگران با سابقه و با تجربه بودند، نظرات خود را به عنوان جوایز این جشنواره اعلام کردند که شاید اگر 7 نفر دیگر به جز اینها بودند، اساسا تغییرات عمده ای در لیست برنده ها ایجاد می گردید.

این موضوع را بایستی در نظر گرفت که قضاوت درباره سینما و هنر ورای تمامی قواعد و استانداردها تا حدود بسیاری پیرو علائق و سلائق است و فیلمی که ممکن است از نظر بنده یا عده ای دیگر بهترین فیلم بوده یا برترین کارگردانی و فیلمنامه و فیلمبرداری را داشته باشد، شاید از نظر گروهی دیگر شایسته چنین مقام هایی نباشد. چنانچه هر سال در همین انتخاب های داوران جشنواره فجر با برگزیدگان دیگر مراسم و لیست های منتخبین منتقدان و رسانه های مختلف سینمایی تفاوت های معناداری مشاهده می شود.

در تاریخ سینما هم چنین است، مثلا فیلم "سرگیجه" که در آخرین نظرخواهی نویسندگان و منتقدان مجله "سایت اند ساوند" به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما مطرح شد اما از نظر نویسندگان مجله معتبر دیگری مثل "کایه دو سینما" رتبه هشتم را کسب نمود! یا "داستان توکیو" به عنوان فیلم سوم نظر خواهی "سایت اند ساوند" اصلا در میان 10 فیلم برتر "کایه دو سینما" قرار نگرفت!!


کاریکاتوری از جنگ و سینما

در مورد برگزیدگان جشنواره فیلم فجر چهل و چهارم هم به همین صورت، حتما نظر عده ای از جمله نگارنده با برخی جوایز اهدا شده موافق نیست؛

مثلا اینکه فیلم "غریب" به عنوان یکی از بهترین فیلم های امسال در حیطه جوایز اصلی همچون بهترین فیلم و کارگردانی و فیلمنامه و حتی تدوین در نظر گرفته نشد (یادآور بایکوت فیلم هایی مانند "چ" و "ماجرای نیمروز" و "لاتاری" و "به وقت شام" در دوره های پیشین) و یا اینکه اهدای جایزه بهترین فیلم و کارگردانی به فیلم "سینما متروپل" که در واقع هم به سینما، هم به جنگ و دفاع مقدس و هم به حصر آبادان، نگاهی کاریکاتوری و خام و سر دستی داشت، اساسا در مخیله هم نمی گنجید!

فیلمی که درباره حصر آبادان و سینما بود ولی هیچکدام از آنها به خصوص حصر آبادان که در فیلم دیگری به نام "گل های باوارده" کاملا حس و حال مخاطب را در بر می گرفت (فیلمی که آن هم علیرغم همه نقاط قوت اما مورد بی مهری واقع گردید)، اما در فیلم "سینما متروپل"تنها در حد شعر و شعار و گفتار مطرح شد. همچنین عشق به سینمای آدم هایی مثل رضا و سیاوش هم کاملا نچسب و باسمه ای از کار درآمده بود و به هیچوجه به باور نمی نشست که چنین کاراکترهایی عاشق سینما باشند، ضمن اینکه مشکل تاریخی فیلم هم قوز بالاقوز بود که در آن شرایط حصر و درگیری ها و نبرد دائم و تکاپوی مستمر رزمندگان، کدام سینما در این شهر دایر بوده؟ چنانچه در هیچ تاریخ کتبی و شفاهی از جمله ذهن نگارنده که در همان دوران در آن منطقه بودم، چنین ادعایی رویت و ثبت نشده است. سینماهای آبادان از زمان شروع جنگ در این شهر تعطیل شد و برعکس مثلا مسجد سلیمان که دو سه سالن سینمایش در همان سال ها کار می کرد، اما در آبادان (برخلاف آنچه در نوشته های پایان فیلم بر پرده نقش می بندد) تا مدتی پس از پایان جنگ نیز این سالن های سینما تعطیل ماندند!



همه چیز سر جای خودش بود

چهل و چهارمین جشنواره فیلم فجر علیرغم همه فشارهای مختلف خارجی و داخلی در چند ماه اخیر اما پر و پیمان تر از خیلی دوره ها برگزار شد؛ اگرچه برخلاف آن، متاسفانه روابط عمومی جشنواره مانند خیلی از همتایانش در موسسات و سازمان های دیگر اطلاع رسانی مناسبی نداشت.

پس از چند سال بخش بین الملل به جشنواره اصلی برگشت و در بخش های رقابتی سینمای سعادت، جلوه گاه شرق و بخش غیر رقابتی جشنواره جشنواره ها آثار مختلف و متنوعی از کشورهای مختلف را به نمایش گذارد، برای بخش های رقابتی و به طور جداگانه برای بخش سینمای مقاومت و فیلم های بین الادیان، هیئت های داوری با ترکیب شخصیت های سینمایی بیشتر خارجی و کمتر ایرانی قضاوت کردند، کارگاه های مختلف فیلمسازی با حضور سینماگران خارجی و داخلی برگزار گردید، بازار فیلم با شرکت کشورهای مختلف برپا شد و ...

چه خوب شد که نیامدند

همچنان برگزاری جلسات مطبوعاتی بعد از فیلم ها با حضور عوامل آنها جریان داشت که البته امسال تعدادی از بازیگران به دلائل مختلف از جمله آنچه تحریم خواندند به طور اختیاری یا زورکی یا با تهدید و فحش و بد وبیراه و یا به دلیل پاسخ منفی به طلب پول های کلان، در نشست های مطبوعاتی حاضر نشدند که چه خوب شد نبودند و این فرصت فراهم آمد که به جای پرسش و پاسخ ها و افه های شصت من یک غاز برخی از همین حضرات، شاهد گفت و گوهای جدی تر با عوامل اصلی مانند کارگردان و تهیه کننده و فیلمنامه نویس یا فیلمبردار و سایر عوامل فنی باشیم و در زمینه بازیگران هم حضور تازه واردها و برخی صحبت های صادقانه شان (به علت وارد نشدن به فضای شبه حرفه ای پر جنجال شبه سلبریتی ها) باب های جدیدی را برای اهل رسانه و خود هنرمندان این حوزه باز نمود.



و آنچه تازگی داشت

اما جشنواره چهل و چهارم، واجد نکات برتری هم نسبت به دوره های پیشین آن بود، از جمله شاید برای اولین بار حداقل در 30 دوره اخیر، تقریبا اثری در میان فیلم های بخش مسابقه رویت نشد که با ناامیدی و سیاهی به اتمام برسد. نقطه های امید ولو به شکل روزنه ای کوچک در انتهای همه این آثار وجود داشت.

شاید برای اولین بار در میان 30 دوره اخیر، تقریبا اغلب آثار از فضایی سالم و سلامت و مشفقانه برخوردار بودند که اگرچه بنا به ضرورت، برخی تکان دهنده ترین نابسامانی ها و پلشتی های جامعه را به تلخ ترین صورت هم به تصویر می کشیدند، اما سیاه و تاریک و چرک نبودند، برای آسیب های اجتماعی، نقب اجتماعی می زدند و ریشه یابی می کردند.

شاید برای اولین بار در میان 30 دوره اخیر، اغلب فیلم ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم نسبتی با موضوع جشنواره یعنی "فجر انقلاب اسلامی" پیدا کرده و در استاندارد این جشنواره می گنجیدند. البته طبق معمول هم آثار ضعیف و بدساخت و شعاری و ... هم وجود داشت که کتمان نمی توان کرد اما همه در سطح بضاعت همین سینما بودند.

برخلاف آنچه بعضا تبلیغ شد، از نسل های مختلف سینمای ایران هم در این جشنواره حضور داشند؛ از علی نصیریان و پور احمد و زرین دست تا صدر عاملی و افخمی و پویا و باشه آهنگر و لطیفی و اصلانی و پور عرب و کیانیان تا مقدم دوست و خوشبخت و جمشیدی و صامتی و زمانی و عزتی و ابر و صالحی و تا...

جشنواره فیلم فجراینگمار برگماناسکار
مستندساز و کارشناس سینما
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید