مجمع کاردینال ها
The Conclave
توضیح: در این مطلب، پایان قصه فیلم مشخص است
تا اواخر فیلم "مجمع کاردینال ها"، برایم این سوال جدی بود که با توجه به قوانین جدید آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا که از سال 2020 وضع شد، چنین فیلمی که هیچکدام از اقلیت های جنسی و جنسیتی در کاراکترهای اصلی یا مکمل آن قرار نگرفته اند یا نقش های ثانویه آن هم از میان افراد مذکور نیست و یا تمرکز قصه هم برروی آنها قرار ندارد، چگونه می تواند در فصل_جوایز و به خصوص مراسم اسکار امسال توفیقی بدست آورد؟
با توجه به اینکه تبلیغات بسیاری روی آن صورت گرفته و یکی از شانس های اصلی فصل جوایز 2025 ذکر شده است!
یادآوری می شود اوائل ماه سپتامبر 2020، آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا که مراسم اسکار را برگزار می کند، 4 سری استانداردهای جدید برای نامزدهای بهترین فیلم این مراسم اعلام کرد
که در سری اول، انتخاب کاراکتر اصلی و یا کاراکترهای مکمل از میان زنان، همجنس گراها و تراجنسیتی ها یا تمرکز قصّه فیلم برروی این اقلیت های جنسی و جنسیتی و یا اختصاص 30 درصد از نقش های ثانویه به همین اقلیت ها را لازم شمرده بود.
اما تا صحنه های آخر فیلم "مجمع کاردینال ها" و دقیقا تا 15-16 دقیقه پایانی، هیچ نشانی از رعایت قوانین فوق الذکر به چشم نمی آید!
اینکه فیلم "مجمع کاردینال ها"، کلیسای کاتولیک و واتیکان به عنوان مرکز آن را در واقع له کرده، موضوع غریبی در سینمای هالیوود به شمار نمی رود. اساسا یکی از موتیف های سینمای ایدئولوژیک غرب و به ویژه هالیوود، برخورد با کلیسا و تخریب وجهه آن و شرور و خبیث یا در نهایت بی خاصیت نشان دادن آن بوده و هست.
آثار متعددی درباره قضیه انتخاب پاپ ساخته شده که این مقدس ترین عنصر کاتولیسم مانند همین فیلم "مجمع کاردینال ها" را به فضاحت کشیده اند، مانند "فرشتگان و شیاطین" (ران هاوارد-2009) و "دو پاپ "(رناندو میرلس- 2019)
و همچنین در طول سالهای متمادی، آثار سینمایی بسیار زیادی درباره انحرافات و ظلم ها و بی عدالتی های کلیسا ساخته شده، از فیلم هایی مانند "جوردانو برونو" (جولیانو مونتالدو- 1973) و "اشباح گویا" (میلوش فورمن-2006) تا "شک" (جان پاتریک شانلی-2008) و "فیلومنا" (استیون فریرز-2013) و تا همین انیمیشن "خاطرات یک حلزون" (آدام الیوت) که امسال برنده جایزه اول جشنواره لندن گردید...
پاپ های شکاک و جاه طلب
در فیلم "مجمع کاردینال ها" هم اولا مشخص می شود که پاپ قبلی، حتی نسبت به کلیسا دچار شک و تردید بوده! همچنانکه توماس لارنس (رالف فاینس) به عنوان کاردینال اعظم برگزار کننده مراسم انتخاب پاپ جدید هم اذعان می کند که نسبت به کلیسا دچار شک و تردید است!
به جز این، تقریبا همه نامزدهای مقام پاپ جدید، دچار مشکلات و معضلات اخلاقی و رفتاری و فکری هستند؛
از کاردینال تریمبلی (جان لیتگو) گرفته که پاپ فقید او را به دلیل تقلب و رشوه دادن به کاردینال ها برای رای دادن در مراسم انتخاب پاپ جدید، اخراج کرد تا کاردینال ادیمی سیاه پوست آفریقایی که یک رسوایی 30 ساله و یک فرزند نامشروع پشت سرش قرار دارد تا کاردینال تدسکو که نژادپرست است و حتی تا کاردینال بلینی (استنلی توچی) که علیرغم خوش نامی اما برخی مواقع رگ جاه طلبی اش بالا زده و برای به قدرت نرسیدن تدسکو، حاضر می شود هرکاری انجام دهد!!
اگر کشیش فیلم "خانه سکوت" (گئورک ویلهلم پابست-1953) به دلیل بی فایدگی اتاق های ایزوله کلیسا برای به خود آمدن و بازگشت افراد گناهکار، قصد ترک کلیسا و ردای کشیشی را داشت، در اینجا توماس لارنس به دلیل دیدن آن همه پلشتی و شرارت در بالاترین رده های کلیسای کاتولیک نسبت به همه چیز و همه کس شک کرده!
حتی برخلاف اغلب آثار اخیر هالیوود که مثلا کاراکتر جیمزباند هم به زن تبدیل گردیده و پری افسانه ای داستان پینوکیو، یک زن سیاهپوست نمایانده شده، در فیلم "مجمع کاردینال ها"، حضور زنان چندان نمایی ندارد و اغلب در حال خدمتکاری و سرویس دادن به کاردینال ها دیده می شوند.
حتی حضور ایزابلا روسلینی در نقش خواهر اگنس نیز افاقه ای نکرده و او تنها در یک صحنه است که در میان کاردینال ها حضور پیدا کرده و اظهار عقیده می نماید!!
اما در این میان یک کاردینال دیگر هم به نام "بنیتیز" وجود دارد که گویا اصلا دعوت نشده و اساسا واتیکان از حضور چنین کاردینالی که مکزیکی است و زمانی در آفریقا بوده و زمانی هم در بغداد و کابل، اطلاعی ندارد! ولی کاردینال بنیتیز از شخص پاپ فقید نامه ای دارد و پاپ از وجود و حضورش کاملا مطلع بوده و خود پاپ اصرار داشته که فعالیتش پنهان باشد!
کاردینال بنیتیز اگرچه در دور نخست رای گیری، فقط یک رای بدست آورد اما در دورهای بعدی، آراء او بیشتر و بیشتر شد تا اینکه در آستانه دور نهایی در مقابل نژادپرستی تدسکو ایستاد و سخنرانی جذابی انجام داد که با توجه به رسوا شدن تریمبلی و ادیمی باعث جلب آرای بسیاری به او گشت و از تدسکو هم بالاتر زد و به عنوان پاپ جدید انتخاب گردید!
این کل ماجراهایی است که تا دقیقه 105 فیلم اتفاق افتاد که موردی برای نامزدی اسکار (طبق قوانین جدید آکادمی) ندارد، اما در این زمان، در واقع موضوعی برملا شده که می تواند فیلم را با توجه به قواعد جدید آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا تا بالاترین رده های فصل جوایز و اسکار پرتاب کند.
یک اتفاق باورنکردنی در وانیکان
در این زمان گزارشی به کاردینال لارنس می رسد تا به سراغ پاپ جدید رفته و از زبان خودش بشنود که در واقع او یک ترنس یا فرد تراجنسیتی است!
کاردینال بنیتیز اقرار می کند که رحم و تخمدان دارد و حتی کروموزوم هایش زنانه است! و اگرچه می خواسته عمل هیسترکتومی لاپاراسکوپی انجام داده و رحم و تخمدانش را دربیاورد ولی ترجیح داده به همین صورت دو جنسی یا تراجنسیتی باقی بماند!!
نکته جالب اینکه بنیتیز اظهار می دارد در این حالت دو جنسی، شاید بتواند بهتر مفید واقع شود و به صحبت های لارنس اشاره کرده که جایی از زیست در عدم قطعیت صحبت نموده و تراجنسیتی خودش را به همان عدم قطعیت ربط می دهد!!
حالا تصور کنید چهره لارنس را پس از دیدن آن همه موارد عجیب و غریب از کاردینال های ناشایستی که قرار بود به بالاترین جایگاه مسیحیت کاتولیک تکیه بزنند و حالا این یک مورد دیگر از تمامی آنها عجیب و غریب تر شده!
البته این ترنس جلوه کردن ناگهانی کاردینال بنیتیز، بدون زمینه سازی دراماتیک، بیشتر به یک وصله ناچسب به داستان شبیه است و به احتمال زیاد از دستپخت های سفارش دهنده ها محسوب می گردد. شاید به دلیل عملیات تروریستی حین انجام مراسم انتخاب پاپ جدید، به خصوص انفجار انتحاری که باعث فروریختن بخشی از شیشه ها و سقف محل حضور کاردینال ها گردید، ارتباط بنیتیز که به گونه ای اسرارآمیز از افغانستان و کابل آمده و وجوه پنهان بسیاری دارد، با تروریست ها یا دست داشتنش در آن انفجارات تروریستی، بیشتر به لحاظ دراماتیک، توجیه سینمایی داشت تا اینکه ناگهان تراجنسیتی معرفی گردید!
به هر حال ادوارد برگر که برای فیلم دوسال قبلش یعنی "در جبهه غرب خبری نیست"، جایزه اسکار گرفت، این بار یک گام به عقب برداشته و از یک فیلم بازسازی شده (بهتر از نسخه اصلی) ولی خوش ساخت پیشینش، به اثری سفارشی و جویای اسکار رسیده است!
برگر برای تکرار موفقیتش حتی از آهنگساز اسکار گرفته همان فیلم یعنی فولکر برتلمن نیز استفاده کرده که از قضا پرده نخست موسیقی اش، با همان ضربات کشیده تکرار شونده، بازسازی ملایم تر شروع موسیقی فیلم "درجبهه غرب خبری نیست" به گوش می رسد.
به جز این، برخی شخصیت ها و دیالوگ هایشان به خصوص تدسکو، خیلی کلیشه ای و شعاری به نظر می آیند، حتی بنیتیز هم بیش از حد و به گونه ای بیانیه وار، نرم و ملایم توی ذوق زننده است به طوری که تابلو وار، هیچکدام از شرارت ها و خباثت های دیگر کاردینال های طالب مقام پاپی را نداشته و بسیار آزاده و اندیشمند و با ویژگی های پدرگونه ای یک پاپ به نظر می رسد! (اگر چه در واقع یک مادر است!!)