ماده
Substance
توصیه: فیلم حال بهم زنی است، لطفا نبینید!
این نمونه ای از به فنا دادن یک موضوع قابل بحث است با تقلیدی دیوانه وار از مجموعه فیلم های "بیگانه" و "اره" و "اره برقی تگزاس" و "شیطان" و ""Duplicate ... و بعضی آثار کراننبرگ و دیوید لینچ و ... و دسته ای آثار موسوم به اسلشر Slasher که خون و خون ریزی و تکه و پاره کردن آدم ها از در و دیوار فیلم بالا می رود!
موضوع به هر دری زدن سلبریتی ها پس از به پایان خط رسیدن برای مطرح ماندن (یک وقت شبه سلبریتی های ما به خودشان نگیرند!) می توانست سوژه جذابی باشد، اما خراب کردن آن، در این سطح افسارگسیخته جفای ناروایی به این موضوع بود.
کورالی فارژه سازنده فیلم "ماده"، پس از 7 سال که مجددا فرصت کارگردانی فیلم بلند سینمایی پیدا کرده، انگار ولع زده خواسته هر چقدر که می تواند فیلمش را با تصاویر حال بهم زن کاریکاتوری و شکل های اجق وجقی و به راه انداختن استخر خون و ... کش بدهد و حوصله مخاطبش را از این همه کثافت و فلاکت سر ببرد.
یک سلبریتی به نام الیزابت اسپارکل (دمی مور) که مانند جین فاندا در واقع سالهاست برنامه های تلویزیونی ورزش های بدن سازی را اجرا می کند و اسکار گرفته و ستاره اش را در بلوار مشاهیر هالیوود نصب کرده اند، به روال تقریبا معمول پس از گام نهادن به میانسالی با فراموشی و عزلت مواجه شده و در آستانه 60 سالگی، درحال اخراج از برنامه همیشگی اش قرار می گیرد.
اما از طریقی مشکوک به دارویی دست پیدا می کند که می تواند از خود، نسخه ای جوانتر بسازد (تا اینجا کاملا شبیه فیلم "همشکل" ساخته هارولد رامیس در سال 1996 است که مایکل کیتون به نقش داگ کینی از روی خود چند نسخه می سازد که هر یک واجد یکی از احساسات او هستند!)
اما نسخه دوم و جوانتر الیزابت به نام سو (مارگارت کوالی) تقریبا مثل سری فیلم های "بیگانه"، از بدن خود او بیرون می آید!
با این تفاوت که در "بیگانه" از شکمش خارج می گردید و در فیلم "ماده" از پشتش بیرون می زند!
تفاوت دیگر نسخه سازی فیلم "ماده" با "همشکل" این است که هر هفته تنها یکی از اینها می تواند فعال باشد و دیگری یک زندگی تقریبا نباتی را می گذراند.
اما حرص و ولع نسخه جوان یعنی سو، (همان خصوصیت اغلب انسان ها) باعث می شود که روند ماجرا به هم خورده و الیزابت مدام داغان تر شود و "سو" نادان هم به اصطلاح مدام شاخه ای که بر آن نشسته را می برد و به هشدارهای روی دارو، که زندگیش به زندگی الیزابت گره خورده، توجهی نمی کند...
چقدر این موضوع حرص و ولع و زیاده طلبی و افزون خواهی آدم ها، موضوع قابل تاملی بوده که دستمایه آثار مهمی در تاریخ سینما قرار گرفته از "کشتن" استنلی کوبریک تا "گنج های سییرا مادره" جان هیوستن و "همشهری کین" اورسن ولز و تا حتی "شهر اشباح" هایائو میازاکی و ...
اما واقعا کورالی فارژه این موضوع را در فیلم "ماده" نابود کرده؛ سرتاسر فیلم مملو از غلو است که البته در سینما نکوهیده نیست ولی وقتی مثل این فیلم با قاعده خودش جور در نیاید، توی ذوق زده و کلیت کار را ضایع می سازد.
در این فیلم نه تنها تصاویر صحنه تزریق و نسخه زایی و قصه زیست دو گانه، با منطق خود فیلم نمی خواند بلکه حتی رفتار و تصاویر کج و معوج از مدیر برنامه تلویزیونی (دنیس کوید) و رفتارش و آن هیئت مدیره شبکه تلویزیونی که مثل دلقک ها هستند و برنامه های ورزشی و ..... همه و همه کاریکاتورهای تهوع آوری به نظر می رسند.
واقعا چه نیازی بود نه تنها کپی سوم از الیزابت، مهیب و حال به هم زن باشد ، حتی وقتی می خواهد از جماعت سلبریتی پرست انتقام بگیرد، شلنگ خون را روی آنها باز کند؟!!
مقایسه کنید این صحنه را با صحنه ای که چنین جماعتی در پی کشتن کازیمودو گوژپشت در کلیسای نتردام هستند و چقدر آن صحنه علیرغم غلوهایی که همساز با منطق فیلم دارد، اما تاثیر گذار و احساس برانگیز است.
چه نبازی بود پس از اینکه "سو" هم (به قول آن فرد ناشناس پشت تلفن) به آخر خط رسید و نابودی خود را حتمی دید، باز برخلاف منطق فیلم، یک ته ویال تزریقی پیدا کرده و نسخه ای دیگر از خود بسازد؟!!
و فیلم را بکشاند به یک اپیزود ویران کننده مخاطب با هیولای ناقص الخلقه تا پس از حدود 2 ساعت رنج و سختی تماشای این فیلم، ناگزیر 20-30 دقیقه دیگر ابلهانه ترین ادامه یک فیلم را شاهد باشد و فغان برآورد که بی خیال؟!
طرفه آنکه کورالی فارژه، با این فیلم فاجعه اش، جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن امسال را هم گرفت!! البته تعجبی ندارد، وقتی دیگر جشنواره کن هم به قواعد خود و حمایت از فیلم های هنری پایبند نیست و امثال آرنولد و سیلوستر استالون با زره پوش روی فرش قرمزش می روند و به هریسون فورد و تام کروز نخل طلایی می دهند (آنچه حتی به برگمان کبیر هم ندادند)
و برای تام کروز رژه هواپیماهای جنگی برگزار می کنند و خانواده سلطنتی انگلیس را برای افتتاحیه یک فیلم تروریستی به کن می کشانند و ...
قصد داشتم به شبه سلبریتی های خودمان توصیه کنم که این فیلم را ببینند تا از سلبریتی های آن سوی آب ها درس گرفته و اینقدر حرص شهرت ها و معروفیت های نداشته شان را نخورند!
تا باور کنند آنان که سلبریتی واقعی بودند، به چه روزی افتادند چه برسد به این حضرات که اساسا فیک و جعلی هستند!
می خواستم اصلا تیتر این مطلب را به همین توصیه به شبه سلبریتی ها اختصاص دهم ، اما دیدم این فیلم واقعا آشغال تر و مزخرف تر از آن است که شبه سلبریتی ها بتوانند از آن درس بگیرند و احتمالا بعد از توهم سلبریتی بودنشان، جنون و سفاهت هم به آن اضافه خواهد شد!!
پس توصیه می کنم که حتی شبه سلبریتی ها هم این فیلم را نبینند!!