گاهی مذبذب بودن برخی افراد را تسامحا با صفت "شترمرغی" خطاب می کنند
(با عذرخواهی از تمامی شتر مرغ های عالم که حیوان های بسیار شریفی بوده و استفاده های بسیاری به انسان ها می رسانند)
اما از این جهت آن افراد را مثال "شتر مرغ" می دانند که گاهی شتر هستند و گاهی مرغ،
یعنی وقتی به آنها از جهت ادعای شتر بودن، می گویند "بار ببر"، می گویند "ما مرغیم"!
و هنگامی که بنا به دعوی دیگرشان یعنی هویت مرغی، از آنها می خواهند "تخم بگذارند"، اظهار می دارند که "ما شتریم"!!
حالا نقل برخی از این افراد حاشیه ای سینمای ایران هستند که معلوم نیست بالاخره به کدام ساز می رقصند!!
زمانی بود که داد و فریاد می کردند سینمای ایران سالن خوب و مجهز و استاندارد کم دارد و از همین روی، فروش فیلم هایش پایین است
و هرچه ما داد و فریاد می کردیم که اگر فیلم ها، خوب و استاندارد باشند، مردم در همین نیمچه سالن های غیراستاندارد هم به تماشا می روند.
ولی همان افراد بر طبل ناکوک خود می کوبیدند که آقا، سینمای ما با این 200-300 سالن ناقص چگونه می تواند پذیرای این تعداد فیلم باشد؟!
حالا که خصوصا در دوران دولت سیزدهم، تعداد سالن های سینما در آستانه 900 سالن قرار گرفته و این یکی از مهمترین زیرساخت های سینمای هرکشور در دنیا به شمار می رود، این حضرات مدعی شده اند که اصلا تعداد سالن مهم نیست! اصل خود فیلم هاست!!
همین حضرات در حالی به فیلم های پرفروش این دوره معترض بوده که آنها را مبتذل می خوانند،
در حالی خود این افراد را اگر بچلانی از آنها آثار مبتذل بلکه مستهجنی مانند "50 کیلو آلبالو" و "رحمان 1400" بیرون می آید که خود وزیر ارشاد وقت شان، آنها را از پرده پایین کشید!
در دوران طلایی همین حضرات، یعنی در همان اوایل دولت مدعی اصلاحات، مرحوم سیف الله داد به عنوان معاونت سینمایی، برخی خبرنگاران و نویسندگان و منتقدان سینمایی را پس از جشنواره شانزدهم فیلم فجر به یک گفت و گوی مطبوعاتی دعوت کرد،
به همین دلیل بنده هم حضور داشتم و شاهد بودم که مرحوم داد با صداقت کامل، بابت ابتذال فیلم های جشنواره فجر آن سال، عذرخواهی کرد.
و دو سه سال بعد از آن، مجید مجیدی به عنوان دبیر جشن خانه سینما از صدای پای ابتذال گفت
و پس از اتمام کار آن دولت هم نامه ای به رییس جمهور به پایان راه رسیده نوشت و از ابتذالی که در دوره او بر سینمای ایران حاکم شده بود، شکوه نمود.
حالا این افراد که اساسا پایه گذار ابتذال و فیلم های مستهجن در سینمای پس از انقلاب بودند، جوری فاز شبه روشنفکری برداشته اند که انگار دست راست برگمان و آنتونیونی و برسون بوده اند!!
اما همه اینها از آن "باند روی نیمکت" بعید نیست تا بلکه دوباره به زمین برگردند ولی در این میان، برخی رسانه های به اصطلاح اصول گرا هم نعل وارونه زده و هم صدای آن "باند کنار مانده"، آگاهانه یا ناآگاهانه همه خدمات این دو سه سال را نادیده می گیرند! با این توهم که آنها هم گوشه و کنار زمین، جایی برای خود دست و پا کنند؟!!
متاسفانه نویسندگان مدعی انقلاب و اصول گرایی این گونه مطالب، نه اطلاعات چندانی از کم و کیف موضوعاتی که بدان ها پرداخته، داشته اند (و بعضا خود معترف شده براساس شایعات نتیجه گیری هایی کرده اند!) و نه تحلیل دقیقی از آنچه شنیده و خوانده به دست می دهند.
مثلا در حالی برای ستایش از عبور به اصطلاح مستقل مدیریت سینمای دولت دوازدهم از بحران آبان 98، چکامه می سرایند که به طور کامل چشم و گوش خود را بر سینمای تقریبا تعطیل شده دوران کرونا بسته اند که همین مسئولان و متولیان سینمایی با تلاش و جهد فراوان، آن را از گرداب آن دوران بیرون کشیدند در حالی که حتی هالیوود نیز برآستانه تعطیلی قرار گرفته بود.
آنها چشم و گوش و عقل خود را بر التهابات پاییز 1401 که دهها بار گسترده تر از آبان 98 بود کاملا بسته اند، دورانی که تقریبا هیچ تهیه کننده و فیلمسازی به انحاء مختلف (به رای شخصی و یا با فحش و توهین و فضاحت زامبی ها) حاضر به تولید و حتی اکران عمومی فیلم هایش نبود.
چشم ها و گوش هایتان کجا بودند که بساط تولید فیلم فلان فیلمساز را به هم ریختند و آن یکی را که می خواست فیلمش را به جشنواره بدهد یا فقط در جشنواره شرکت کند، تحت فشارهای روحی و روانی، بیچاره اش کردند؟!
آن فیلمساز خوش نام، عاجزانه می پرسید مگر کارمندان بانک ها و ادارات کار نمی کنند؟ چرا ما نباید کار کنیم؟! چه گناهی مر تکب شده ایم؟
و آن دیگر فیلمساز قدیمی که پس از سالها و باقی ماندن کلی قرض و بدهی، بالاخره در حال تولید فیلمی کمدی و عامه پسند بود تا بلکه با فروش آن، مقداری از ضررهایش را جبران نماید، آنچنان تحت فشار قرار دادند که مستاصل، سوال می کرد : "یعنی کسی دیگری فیلم نمی سازد؟ چرا با ما چنین می کنند؟"
آن دیگری هم می گفت علیرغم همه فشارها، در جشنواره فیلم فجر شرکت کردم ولی ترسیدم در مصاحبه های مطبوعاتی شرکت کنم، چون بدبختم می کردند!
کجا بودید وقتی جشنواره فیلم فجر با بحران فیلم مواجه شده و فشارهای روانی هم از داخل و خارج کشور بی حد و حصر بود اما همین متولیان سینمایی، توانستند بازهم سینمای ایران را آن مهلکه بیرون بکشند و اکران عید نوروز 1402 در کمال شگفتی به فروش بالایی دست یافت و پس از آن سینمای ایران علیرغم میل و خواست بعضی ها، ادامه یافت...
... تا اینکه به تدریج با صحبت و حرف و دهها ساعت مذاکره و گفت و گو و تعامل و ... اغلب قهرکرده ها و مضطرب شده ها و تحت فشارها و دلخورها و آسیب دیده ها و ... به صحنه سینما بازگشتند، فیلمنامه دادند و فیلم ساختند و فیلمشان را جشنواره فیلم فجر و جشنواره های سینما حقیقت و فیلم کوتاه و فیلم های کودکان و نوجوانان و .... دادند و سینمای سال 1402، پررونق شد و جشنواره اش پررونق تر و طیف گسترده ای از فیلمسازان قدیمی و جوان در آن شرکت کردند.
یعنی شما مدعیان انقلاب و اصول گرایی، هیچیک از این ها را ندیدید یا نخواستید ببینید و یا مصلحت نبود ببینید؟!! این یعنی ایجاد دوقطبی؟ یعنی برداشت شما از معنی دوقطبی و وجه تسمیه آن در همین حد است؟!
حضرات! اختلافات و تقابل مابین خانه سینما (به عنوان جامعه اصناف سینمای ایران) و معاونت سینمایی و یا سازمان سینمایی، به معنای آن دو قطبی مورد نظر نیست! اصلا این خاصیت و ماهیت تقابل صنف با مدیران و کارفرمایان سینمایی است، مگر آنکه صنف و اصناف دست نشانده دولت باشند که در آن صورت دیگر صنف محسوب نمی شوند.
اگر سن شما قد نمی دهد و یا سابقه تان آنچنان نیست، از بزرگترها بپرسید که به جز دوره کوتاهی در زمان مرحوم سیف الله داد، همواره خانه سینما با معاونت سینمایی در دو قطب مقابل قرار داشتند و این طبیعت ماجراست، به جز این خیال پردازی و رویا بافی و توهم است.
ولی دو قطبی آنجاست که مابین اهالی سینما، دوگانگی و دوئیت و اختلافات نابجا ایجاد شود. اما وقتی همان متولیان سینمای ایران، فراتر از وظیفه و اختیاراتشان با مسئولین مختلف قضایی و امنیتی مذاکره کردند و ریش گرو گذاردند تا برخی از اهالی سینما که به دلائل ناخواسته و عملکرد فراقانونی شان دچار موانع، مشکلات و معضلات کاری شده بودند را خلاص کنند و چنین شد و بسیاری از آنها به کار و حرفه شان بازگشتند که آثارشان در حال تولید و یا برپرده سینماهاست، آیا این روند به سوی حل دو قطبی ها نبود ؟
طرفه آنکه امروز خود آن اشخاص، قدردان هستند، آنگاه شما کاسه داغ تر از آش شده و بر طبل دو قطبی جعلی می کوبید که گویا خودتان گرفتار آن شده و همه را به همین رنگ می بینید؟!!
آثار برخی تهیه کنندگان که با حضور همان برخی اهالی سینما که ذکرشان رفت، دچار مشکل اکران شده بود، با تعاملات همین متولیان سینمایی، مجوز اکران گرفتند تا بدهی های مالی برای تولید کنندگان به بار نیاورد و همین الان برخی از آن آثار بر پرده سینما هستند.
واقعا ندیدید تکلیف بخش اعظم حدود 90 فیلم که از دوران مدیریت های قبلی، توقیف یا بلاتکلیف مانده بودند، روشن شد و اکران شدند و سرمایه های خود حتی الامکان بازگرداندند؟
آیا همه درک و فهم و دریافت شما از سینمای امروز، یک سینمای بازاری است؟ در حالی که همان آثار به قول شما کمدی های مبتذل، کمتر از 10 درصد اکران امسال این سینما را تشکیل دادند و برخی آثار غیر کمدی و هنری در سطح پرفروش ترین فیلم های قرار گرفتند.
آیا همه فهم شما از عدم اکران عمومی فیلم "برادران لیلا"، سکانس سیلی خوردن پدر بوده؟ (در حالی که این سکانس از نسخه مورد نظر اکران داخل حذف شد!) حضرات! لااقل بپرسید ، از خود عوامل فیلم بپرسید! پرسیدن که عیب نیست!!
آیا واقعا عقل تان تا به این حد قد می دهد که همین سکانس، سازندگان فیلم را روانه دادگاه کرد؟!
آیا واقعا تحلیل تان در این حد آبکی است که فکر می کنید علت تحریم سینمای رسمی ایران توسط جشنواره های خاص جهانی مانند کن و برلین و ونیز، همین قضیه بوده ؟!
دم از رکورد قاچاق فیلم می زنید ولی متوجه نیستید که نسخه های قاچاق فیلم های نمایش داده نشده از همان استودیوهای توزیع یا فنی و یا مانند آن لو رفته و این طبیعی است وقتی فیلم را در اختیار واسطه های متعدد برای بدست آوردن یک پخش مناسب جهانی می گذارند، امکان لو رفتن آن را چندین برابر می گردد.
ضمن اینکه نسخه های بازبینی برای سازمان سینمایی، واجد یک کپشن بزرگ "جهت بازیبنی" یا شبیه به آن در تمام تصاویر فیلم است؟
دوستان کمی مطالعه کنید یا درباره آنچه نمی دانید سخن نگویید! واقعا کسی یقه شما را نخواهد گرفت که بیایید درباره هرچیزی صحبت کنید!!
در این صورت برای تحلیل و نقد عملکرد یک مدیر سینمایی، به نقد و تحلیل فیلم ها و ساخته هایش نمی پردازید و تاکید نمی کنید فی المثل چرا او که فیلم های ضعیفی ساخته، مدیر سینمای شده؟!
مگر مدیران سینمایی قبلی مانند سید محمد بهشتی و محمد مهدی حیدریان و محمد حسن پزشک و محمد رضا جعفری جلوه و جواد شمقدری و طباطبایی و داروغه زاده و حسین انتظامی و ایوبی و ضرغامی و فرید زاده و ... چند فیلم و با چه کیفیتی ساخته بودند که مدیر شدند؟!
حضرات! آقای گودرزی چه ربطی به خانم شقایقی دارد؟ ای کاش به جای تکیه بر شایعات کمی مطالعه کرده بودید و به منابع معتبر و البته در دسترس مراجعه می نمودید.
روی باد هوا حرف نزنید! مطالعه کنید، باور بفرمایید به نفع خود شماست، آن وقت سخن مستدل می گویید و کسی به حرف هایتان نخواهد خندید!!