پسر و مرغ ماهیخوار
The Boy and the Heron
متاسفانه برخی از فیلمسازان برجسته تاریخ سینما، بدون توجه به کارنامه معتبرشان، آنقدر به فیلمسازی ادامه دادند، تا خصوصا در آخرین فیلمشان، مورد بی مهری مخاطبان قرار گرفتند؛
از جان فورد در "هفت زن" گرفته تا هاوارد هاکس در "ریولوبو" و آلفرد هیچکاک در "توطئه خانوادگی" و کوروساوا در فیلم "مادادایو" که علنا در جشنواره فیلم کن از سوی تماشاگران هو شد.
در واقع کمتر فیلمسازی بوده که در روزهای اوج خود به اصطلاح کفش ها یا بهتر بگوییم دوربینش را به دیوار آویزان کرده باشد.
حالا شاید بگویید که این چه ربطی به هایائو میازاکی و تازه ترین فیلمش یعنی "پسر و مرغ ماهیخوار"دارد، در حالی که این انیمه، بیشترین تحسین ها را از سوی حلقات مختلف فصل جوایز 2024 به همراه داشته و به عنوان اولین انیمه تاریخ سینما در اکران امریکا به رتبه پرفروش ترین فیلم و حتی بالاتر از پدیده "باربنهایمر" قرار گرفت!
اما اگر سرحساب شویم که این گونه تحسین ها و تجلیل ها و نوشابه باز کردن ها برای بسیاری از آثار ناماندگار و سوال برانگیز و حتی ضعیف تاریخ سینما هم انجام گرفت و باز هم به قول معروف "آنکه غربال در دست داشت از پس کاروان آمد" و فیلم هایی مانند "ژی ژی" و "بن هور" و "آرگو" و ... را در زمره ضعیف ترین فیلم های تاریخ سینما ثبت کرد، آن موقع دیگر جوگیر نشده، از احساسات و تعصب دور شده و کمی عمیق تر نگاه می کنیم، چنانچه برخی منتقدین و کارشناسان سینما چنین کردند.
"پسر و مرغ ماهیخوار" که بعد از حدود 10 سال غیبت و شایعاتی مبنی بر بازنشستگی میازاکی، بالاخره روانه اکران شد، درباره پسری به نام موهیتوست که در اواسط جنگ دوم جهانی، مادرش را از دست داده و پس از یک سال همراه پدرش (سازنده هواپیماهای جنگی) راهی شهر آبا و اجدادی خانواده مادرش شده تا با خاله اش ناتسوکو که با پدرش ازدواج کرده، زندگی کنند.
در خانه ای با خدمتکاران عجیب و مسن و در کنار برجی که افسانه های بسیاری درموردش گفته می شود.
موهیتو با مرغ ماهیخوار سخنگویی آشنا شده که او را به دنیایی دیگر می برد، دنیایی که به قول خود میازاکی، مرده ها و زنده ها، گذشته و حال و عجایب دیگر در کنار هم هستند.
اگر در آثار قبلی میازاکی (به جز فیلم قبلی اش یعنی "باد می وزد") مانند همسایه من توتورو (1988)، شاهزاده مونونوکه (1997)، ارواح رانده شده (2001) ، قلعه متحرک هاول (2004) و پونیو (2008)، تقریبا از همان لحظات شروع، با دنیایی عجیب و غریب مواجه می شدیم اما ....
اما در "پسر و مرغ ماهیخوار" تقریبا سی دقیقه طول می کشد تا وارد آن دنیا شویم و در این سی دقیقه با روایتی کند و کشدار مواجه هستیم. روایتی برگرفته از رمان «جنزابورو یوشینو» با عنوان «چگونه زندگی میکنی» که میازاکی آن را در کودکی خوانده است.
ورود موهیتو به دنیای پایینی ها در واقع یک نوع حکایت آلیس در سرزمین عجایب است که آن را از دنیای بالایی ها (جهان واقعی) جدا کرده. آنچه مثلا در "ارواح رانده شده" یا "قلعه متحرک هاول" اینچنین استلیزه نبود و همین موضوع آخرین اثر میازاکی را بیشتر از دنیای شگفت انگیز افسانه های ژاپنی دور کرده و به جهان روایت های آمریکایی و هالیوودی نزدیک تر می سازد.
خصوصا که مثلا برخلاف "باد می وزد" (که عاقبت خوشی در جهان سینما برای میازاکی نداشت و باعث بایکوت شدن و یک دهه فیلم نساختنش شد) دیگر به هواپیماهای ژاپنی و ساخت آنها افتخار نکرده و پدر موهیتو که از سازندگان این نوع هواپیماهاست، یک پولدار فخرفروش نشان داده شده که نگاهی طبقاتی داشته و تنها حمایتش از پسر خود، به دلیل آن صورت می گیرد که اولا موهیتو پسر او و از طبقه بالای جامعه محسوب شده و ثانیا از سوی یک بچه سطح پایین مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
به جز اینها، دنیای دیگری که موهیتو همراه مرغ ماهیخوار واردش شده، مورد تهدید پادشاه یا امپراتور و ارتش فاشیست او قرار دارد که در شکل طوطی های غول پیکر ظاهر شده اند. پادشاه، جنگ طلب بوده و در مقابل عموی مادری موهیتو که پس از ایجاد یک دنیای رو به مرگ و زوال، اینک موهیتو را توصیه به ایجاد دنیایی خالی از جنگ و نفرت می کند، ایستاده و با او درگیر می شود.
همه این نشانه ها، آشکارا برخلاف آنچه میازاکی در انیمه "باد می وزد" درباره خلبانان و هواپیماهای جنگی ژاپنی و عملکردشان علیه آمریکا و متفقین در جنگ دوم به تصویر کشید، به نظر می رسد. همان جهتی که موانع و هزینه های بسیار در ادامه کارش و بر سر راه او ایجاد کرد. گویی اینک میازاکی با "پسر و مرغ ماهیخوار"، به نوعی از غرب و سینمای هالیوود عذر خواهی نموده و طلب بخشش می نماید! مانند آنچه عموی مادری موهیتو انجام داد.
طبق معمول انیمه های میازاکی و به عنوان امضای او، برخی کاراکترهای اصلی اثر هم دقیقا همچون شخصیت های اصلی آثار قبلی اش طراحی شده اند، همچون خدمه خانه ناتسوکو خصوصا سر خدمتکارشان که شبیه به یوبابای "ارواح رانده شده" یا دوران پیری سوفی در "قلعه متحرک هاول" هستند و عموی مادری موهیتو که مثل آن مرد چند دست و پای مخزن بخار همان انیمه "ارواح رانده شده" به تصویر کشیده شده است.