
این همه شرارت از کجا می آید؟ - بخش چهارم
باز می گردیم به ریشه های پروتستانتیزم و پیوریتن ها که چگونه زمینه های ظهور و بروزشان شکل گرفت.
براساس اسناد و منابع تاریخی معتبر، پس از شکست صلیبیون در جنگ های صلیبی که 200 سال به طول انجامید، کلیسا برای جلوگیری از نفوذ مسلمانان در میان ملت های مسیحی اروپایی، دادگاههایی برپا کرد که با مخالفان تفکر و حکم کلیسا در موارد مختلف برخورد سخت می کرد و اغلب محکومانش را در آتش می سوزاند تا به قول خودش شیطان را از وجودشان بیرون نماید.
این احکام سخت از این بابت بود که حتی در هنگام جنگ های صلیبی، مسلمانان به دلیل در اختیار داشتن و احاطه بر علوم مختلف و توانایی و استعداد در صنایع گوناگون، نفوذ شدیدی در اذهان مسیحیان و حتی صلیبیون نمودند.
بنا به نوشته مورخین به نقل از خاطرات سربازان صلیبی، آنها از جنگ با مسلمانان بسیاری از کالاهای بهداشتی مانند صابون و عطر و داروها و مواد درمانی، همچنین غذاهای خوش آب و رنگ و از سوی دیگر حمام و پاکیزگی به علاوه صنایع شیمیایی و فیزیکی و مکانیکی و نور و نجوم و ... را به اروپا بردند.
اما از این موضوعات مهمتر، علومی بود که توسط دانشمندان مسلمان به آموزشکده ها و دانشگاههای اروپا راه می یافت و بافته های خرافی کلیسا را پنبه می کرد! از همین روی برای ممانعت از نفوذ علمی مسلمانان (که به دنبالش نفوذ فکری می آمد) دادگاههای انگیزاسیون یا تفتیش عقاید برپا شد.
فی المثل دیملش، یکی از دانشمندان اروپایی به دلیل انتشار کتاب ها و نظریات فیزیکی قطب الدین شیرازی (دانشمند ایرانی) درباره رنگین کمان، در این دادگاهها محاکمه و به سوزانده شدن خودش و کتاب هایش محکوم گشت.
آنچه از اسناد و مدارک مستند بدست آمده که در راس اغلب این دادگاههای تفتیش عقاید، یهودیان مخفی (مارانوها) قرار داشته و حکم می راندند و در دورانی این دادگاهها به خصوص در اسپانیا رونق گرفت که مشاوران پاپ را همان یهودیان مخفی تشکیل می دادند.
طراح و نظریه پرداز و بنیانگذار فکری انگیزاسیون، کشیشی یهودی الاصل به نام آلفونسو اسپینا بود و همکارش در این جریان، آلفونسو اورویزا رییس طریقت "سن جروم" که او نیز مانند اسپینا، یهودی تبار بود.
آنها موجی از مسلمان ستیزی را در آندلس و مادرید برانگیختند و ایزابل و فردیناند (ملکه و پادشاه اسپانیا) از پاپ سیکستوس چهارم در 1478 اجازه تاسیس محکمه تفتیش عقاید را برایشان گرفت. هدف اصلی شان انزوای مسلمانان بود که نفوذ علمی و فرهنگی عجیب و غریبی در جامعه صلیبی یافته بودند.
تفکّر وجود پاپ یهودی، برای کسانی که در جریان تحوّلات کلیسا بوده و هستند، بسیار آشناست.. آنچه در عمل رخ داد این بود که یهود، برای بدست گرفتن قدرت کلیسا، شروع به نفوذ آرام و نامحسوس درون آن نمود، این مهم از راههای مختلفی، همچون نفوذ مردان روحانی که به درجات بالای کلیسا میرسیدند یا در قالب مشاوران عالی بسیاری از پاپها یا از طریق نزدیک شدن به دادگاههای پاپی انگیزاسیون در قرون وسطی صورت میپذیرفت.
آنچه برای آنها اهمیت داشت، این بود که از طریق کلیسا بتوانند در قرون وسطی از تسلّط کامل و حاکمیت مطلق بر زندگی مسیحیان اروپا در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و البتّه دینی و فرهنگی برخوردار گردند. کلیسا در آن زمان از انحصارات فراوانی بهره میبرد که به مردان کلیسا اجازه میداد حرف آخر را در برابر شاهان و شاهزادگان اروپا بزنند. از اینرو، نفوذ در کلیسا و تحمیل سیطره بر آن، از اولویت بیشتری برای یهود نسبت به سیطره بر پادشاهان و شاهزادگان برخوردار بود؛ زیرا زمام امور در آن زمان، در دست کلیسا و مردان آن بود.
به این ترتیب یهودیان وابسته به کانون های اشراف و اشرار یهود بار دیگر با تحمیل خود به مسیحیت، آن را دچار انحرافی غریب نمودند تا جایی که حتی برخی از اعضای کلیسا، زمین های بهشت را خرید و فروش می کردند.
همه اینها جهت زمینه سازی جایگزینی و نفوذ تفکرات صهیونی به درون کلیسا و آرمان سازی جدید برایشان با استفاده از آرمان های یهود انجام می گردید که پس از آن با به حضیض کشاندن کلیسا و شبه کودتای یکی دیگر از عواملشان (که در بخش قبلی به آن پرداختیم) یعنی مارتین لوتر، به طور رسمی آرمان های صهیونی (برپایی اسراییل بر و جنگ آخرالزمان یا آرماگدون) را به عنوان آرمان ها و اهداف مسیحیت معترض یا همان پروتستانتیزم اعلام نمودند.
چگونه یهودیان مخفی و اعضای کانون های اشراف و اشرار بهود توانستند به درون مسیحیت و کلیسا تا راس آن یعنی دم و و دستگاه پاپ نفوذ کرده تا بتوانند با استفاده از گستردگی پیروان آن، آرمان های صهیونی و برپایی اسراییل را در وسعت بزرگتری از مردم جهان رسوخ دهند؟
این ماجرا از جنگ های صلیبی آغاز شد و برای پی بردن به آن ...
بازهم باید تاریخ را ورق بزنیم و به عقب برویم....
ادامه دارد ....