در ابتدای فیلم "خروج"، تازه ترین ساخته ابراهیم حاتمی کیا، هلیکوپتر رییس جمهوری که عازم افتتاح یک پروژه نفتی بوده، دچار نقص فنی شده و ناگزیر در کشتزارهای پنبه "رحمت بخشی" (فرامرز قریبیان) فرود می آید. باد پره های هلیکوپتر، پنبه ها را از گیاه جدا کرده و در هوا می پراکند. در حالی که مامور محافظ رییس جمهوری تقاضای تلفن ثابت دارد. در شرایطی که هلیکوپتر دوم آماده فرود در همان زمین های کشت پنبه می شود، رحمت با طعنه به مامور می گوید: "این ذراتی که در هوا پخش شده، برف نیست و پنبه حاصل دسترنج یک سال ماست". مامور قول جبران خسارت می دهد و به رحمت می گوید آنکه هلیکوپترش در زمین های او نشسته، رییس او هم هست. وقتی رحمت اظهار می دارد که رییسی ندارد، مامور تاکید می کند که "او رییس همه است، او رییس جمهوری است". رحمت هم (آنچنان که در یکی از دیالوگ های بعدی اش اظهار می دارد) از رییس جمهوری پذیرایی می کند.
این صحنه در واقع می تواند کلیت درونمایه و تم فیلم "خروج" را به نمایش بگذارد. تمی که اعتراض منطقی و آرام و متین انسانی زحمتکش را در مقابل ضایع شدن حقش منعکس کرده ضمن اینکه مردم داری و مهمان نوازی او را نیز علیرغم ضرری که متحمل شده، نشان می دهد. این موضوع دقیقا در مقابل تم یا تئوری فیلمی همچون "جوکر" قرار می گیرد که تم اصلی امسال سینمای هالیوود برای انتخاب و گزینش فیلم های فصل جوایز 2019 بود که در نهایت به مراسم اسکار ختم می شود. تم و درونمایه ای که بخشی از چالش عمده امسال غرب یعنی شورش های یکساله شنبه ها در فرانسه برعلیه نولیبرال سرمایه داری محسوب شد تا با نوعی تحریف، این جنبش های اعتراضی را ناشی از اغتشاش و خشونت های وحشیانه جوکرهای نقابدار علیه سرمایه داران حامی نظم و قانون القاء کنند.
فیلم "جوکر" آخرین محصول کمپانی برادران وارنر (از استودیوهای اصلی هالیوود) در 31 اوت 2019 در جشنواره فیلم ونیز اکران شد.جشنواره ای که نخستین مرحله از انتخاب فیلم ها برای فصل جوایز و نهایتا مراسم اسکار محسوب می شود. فیلم "جوکر" درباره فردی از قشر فرودست کلان شهری به نام "گاتهام سیتی" است با ویژگی بی هویتی و عقده مند بودن که به دلیل تحقیر و توهین و همچنین کاهش یا قطع خدمات اجتماعی و فشار اقتصادی و بیکاری، برعلیه طبقه فرادست طغیان کرده و اقداماتش، گروهی از افراد مشابه را که ماسکی شبیه او بر صورت زده اند، به شورش در مقابل سرمایه داران بر می انگیزد. شورشی خشونت بار، وحشیانه و با تخریب اماکن عمومی و کشتار افرادی که نماد و نشانه برقراری نظم در جامعه هستند.
فیلم "جوکر"در شرایطی به نمایش درآمد که نزدیک به 10 ماه از اعتراضات و شورش های شنبه ها در فرانسه می گذشت، جنبشی که اساسش را بر نفی نولیبرال سرمایه داری گذارده بود. فیلم "جوکر"در واقع با نسخه پیچی خشونت حداکثری سعی در دگرگون نشان دادن شورش های فرانسه داشت.
یک ماه بعد و در اول اکتبر 2019 اعتراضات در عراق و سپس دو هفته بعد از آن در لبنان برعلیه فشارهای اقتصادی و بیکاری و مالیات بر بنزین آغاز شد. اعتراضاتی که در ابتدا آرام و بدون خشونت و برعلیه سیستم نولیبرال سرمایه داری بود ولی با ورود عده ای "جوکر" به ماجرا به همان خشونت افسارگسیخته کشیده و سمت و سویش تغییر کرد. حتی افرادی با ماسک "جوکر" در شورش های یاد شده حضور پیدا کردند و تصاویرشان منتشر شد.
سرانجام کمتر از یک ماه پس از لبنان و بعد از اعلام گرانی بنزین، اعتراضاتی در ایران هم شروع شد. اعتراضاتی که طی سالهای قبل نیز به خاطر بیکاری و گرانی و تورم و تعطیلی کارخانه ها ناشی از به اصطلاح خصوصی سازی، در واقع برعلیه نولیبرال سرمایه داری دولتی وجود داشت و همواره به طور آرام و بدون خشونت (براساس آمار موجود در بیش از 320 مورد) برگزار شده بود اما این بار مثل دو مورد عراق و لبنان با ورود گروه "جوکر"ها به خشونت حداکثری و بیسابقه ای کشیده شد. به این ترتیب اعتراضات ضد سرمایه داری هر 3 کشور فوق (در جبهه ای ضد صهیونیستی قرار می گیرند) به شورش بر علیه نظام هایی بدل شد که اساسا با لیبرال سرمایه داری میانه ای نداشتند!
اما فیلم "خروج" درباره اعتراض و تفاوت آن با اغتشاش است، اعتراض گروهی از کشاورزان که محصول پنبه یک ساله آنها براثر آب شوری که با سهل انگاری یک سازمان دولتی درپای زمین هایشان رها شده، از بین رفته است. مسئولین محلی دولت علیرغم قول هایی که داده اما جبران خسارت نکردند و 8 نفر از کشاورزان در کنار رحمت که به تازگی فرزندش شهید شده، با تراکتورهای خود راهی تهران می شوند تا حرف و سخن خود را به گوش رییس جمهوری برسانند.
این همان اعتراض قشر فرودست به طبقه فرادست به نظر می آید. مشابه همان تم امسال فصل جوایز 2019 سینمای هالیوود. در حالی که در فیلم های برگزیده امسال هالیوود دو طرف ماجرا به خصوص قشر فرودست، هویتی کاملا متضاد با آنچه کشاورزان روستایی فیلم "خروج" داشتند را بروز می دهد. قشر فرودست فیلم های فصل جوایز 2019 هالیوود با ویژگی بی هویتی، رذالت، خشونت طلبی و تخریب گری علیه طبقه فرادست نولیبرال سرمایه دار طغیان و شورش می کند. آنچه تقریبا کم یا زیاد و به اشکال مختلف در تمامی فیلم های فصل جوایز که 3 روز دیگر در مراسم اسکار 2020 شرکت دارند، به چشم می خورد؛ از فیلم "روزی روزگاری در هالیوود" تا "مرد ایرلندی" و "داستان ازدواج" و "انگل" و "ما" و "زنان کوچک" و "جوجو رابیت" و "وداع" و "دو پاپ" و ...
طبقه فرودستی که در فیلم "خروج" اعتراض می کند، هیچ نسبتی با کاراکتری همچون "جوکر" و تئوری او ندارد. از 8 نفر کشاورزی که راهی تهران می شوند، 3 نفر پدر شهید و یک نفر زن به نام"مهربانو"(پانته آ پناهی ها) همسر شهید است. بقیه هم پیرمردهای محترمی مانند ملای روستا (مهدی فقیه) هستند که حتی آزارشان به مورچه هم نرسیده است. همه زندگی آنها زمین و محصولی بوده که از دست رفته و تراکتوری که با آن برای گرفتن حق شان به تهران می روند.
طبقه فرادست دولتی همچون فرماندار و مشاور رییس جمهور هم (که با ایفای نقش شریفی نیا خیلی بامعنی شده) مثل سرمایه داران فیلم "جوکر" از جمله توماس وین (شخصیت بزرگ گاتهام سیتی) آنها را تهدید کرده، تحقیر می کنند و اغتشاش گر لقب می دهند، به شکستن امنیت متهم کرده و به توبه فرامی خوانند اما رحمت و دوستانش حرکت خود را با همان آرامش و منطق به سوی تهران ادامه می دهند.
حرکت اعتراضی آرام و منطقی که علیرغم همه تهدیدات و بگیر و ببند و برداشت های مختلف، سرانجام شنیده می شود و در میان همه برنتابیدن های دولتی ها، فردی امنیتی غیر دولتی (کامبیز دیرباز) وجود دارد که آنها را درک کرده و می فهمد و سعی دارد از میانه مسیر به نوعی از این کشاورزان معترض حفاظت و حمایت کرده تا به مقصدشان برسند.
اعتراض کشاورزان فیلم "خروج" در سالهای اخیر مسبوق به سابقه است و طی همین سالها بارها به دلیل سوء مدیریت در زمینه کشاورزی، خیل عظیمی از محصولات آنها به باد فنا رفته، خانواده های روستایی زیادی، زندگی خود را از دست داده و بسیاری از زمین های حاصلخیز نابود شده است. در صحنه ای از فیلم، رحمت و دوستانش به زمین بزرگی می رسند که گویا قبلا محل کاشت گندم بوده و اینک با نابودی آن زمین، مکان انبار اتومبیل های آخرین مدل وارداتی شده است. یکی از کشاورزان معترض می گوید "دیگر این محصولات با آب شور و یا عدم آبیاری نابود نمی شوند"!
صحنه یاد شده تقریبا می تواند هدف اصلی اعتراض کشاورزان را نشان دهد؛ سرمایه دارانی که منافع خود را در نابودی کشاورزی و تولید ملی از یک طرف و واردات کالاهای مصرفی و لوکس خارجی از طرف دیگر دیده و می بینند. در واقع کشاورزان معترض علیه همان نولیبرال سرمایه داری خروج کرده اند و شاید همه حرفی که رحمت برای گفتنش تا کاخ ریاست جمهوری می رود، همین باشد.
حاتمی کیا با ساختاری وسترن گونه به سراغ خروج کشاورزان روستایی رفته است. نماهای لانگ شات و متنوع از صف طویل تراکتورهای کشاورزان معترض در دل دشت و صحرا و جاده های بیابانی در کنار کلوز آپ های تاثیر گذار از چهره های رنج دیده و عرق کرده آنها بعضا آثاری مانند "سیمارون" یا "رود سرخ" را به ذهن متبادر می سازد. حرکات آرام دوربین، ریتم ملایم تدوین و موسیقی هماهنگ، به خوبی این حرکت اعتراضی گروهی کشاورز مسن با تراکتور را همراهی کرده است.
حاتمی کیا در واقع با فیلم "خروج"، تئوری نژادپرستانه غرب در فیلم "جوکر" برای معترضین ضد سرمایه داری را باطل نموده و شاید بتوان گفت که او علیه تئوری "جوکر" خروج کرده است.
فیلم "خروج" آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا درباره اعتراض و خروج عده ای کشاورز زحمتکش و محروم علیه دولت و اقتصاد نولیبرال سرمایه داری است که برای افتتاح لوله های نفتی و کوبیدن بر طبل اقتصاد تک محوری و خام فروشی سرمایه های یک ملت، مزرعه های پنبه را با بالگردهای خود له می کند و زحمت و خون دل خوردن آنها را به باد فنا می دهد.
در صحنه ای که هلیکوپتر رییس جمهوری برروی مزارع پنبه نشسته و پنبه ها در هوا پراکنده شده اند، عمو رحمت که پریشان از خواب پریده و هلیکوپترها را در مزرعه خود دیده در پاسخ ماموری که از او تلفن ثابت می خواهد می گوید:
"اونی که از آسمان می باره برف نیست … پنبه است. پنبه ناز داره … باد تند بهش بخوره خودش را ول می کنه ..می میره"
انگار که رحمت درباره همین جوجه های یک روزه ای حرف می زند که بی رحمانه و تحت عنوان تنظیم بازار، زنده به گور شدند، جوجه هایی که برگ های زرد پاییزی نبودند تا در زیر خاک دفن شان کنند که خاک قوت بگیرد. آنها هم ناز داشتند، آنها هم مورد هجمه باد تند هلیکوپترهای نفتی قرار گرفتند و جان دادند.
"خروج" درباره نابودی مزارع کشاورزی در زیر بی تدبیری دولتی است که آب شور پای زمین ها رها کرده و حاضر به جبران خسارات آنها نیست. "خروج" درباره نابودی محصولات کشاورزی مانند سیب درختی است که به قیمت واردات بی رویه، پای درختان خود، پوسید و باغدارانش را به خاک سیاه نشاند یا هندوانه ها و پیازها و ... و دیگر محصولاتی که با عدم برنامه ریزی دولت و به دلیل بی اعتنایی به اقتصاد داخلی و تکیه بر اقتصاد وابسته به کدخدا، حتی پول جمع آوری و استفاده به عنوان خوراک دام هم نزد کشاورز محروم وجود نداشت.
"خروج"، افسوس بر زمین های وسیع گندم است که در زیر هجوم واردات خودروهای گرانقیمت خارجی نابود شده است. در صحنه ای از فیلم که کشاورزان معترض، در مقابل زمین وسیعی مملو از خودروهای خارجی توقف کرده اند، یکی می گوید که اینجا پیش از آن، زمین های وسیع کشت گندم بوده است، دیگری با طعنه می گوید که حالا دیگر آب شور هم این را خراب نمی کند!
"خروج" اعتراض به احیای میراث شوم رژیم شاه است که ماموریت و خدمتش به سرمایه داری جهانی، نابودی کشاورزی به عنوان مزیت این سرزمین و احیای عقب مانده ترین صنایع مونتاژی برای وابستگی مادام العمر به امپریالیسم اقتصادی بود.
وقتی در صحنه ای از فیلم "خروج"، تراکتور یکی از کشاورزان به دو نیم می شود، معلوم می گردد که این تنها وسیله معیشتی او،سالها زمین همه کشاورزان هم ولایتی اش را شخم زده و او توانایی مالی نداشته که پس از سالها آن را نو و بهینه سازد.
"خروج" درباره دولت و اقتصاد نولیبرال سرمایه داری است که برای برقرار ماندن ارتباطش با اقتصاد کلان سرمایه داری جهان و عمل به توافقش با صندوق بین المللی پول، دست به گران کردن بی رویه حامل های انرژی تحت عنوان تعدیل قیمت سوخت زده و با افزایش ناگهانی قیمت بنزین و تحت فشار گذاردن اقشار محروم جامعه، تنها به اتصال با حلقه های سرمایه داری جهانی، فکر می کند.
"خروج" اعتراض به اقتصاد و دولت نولیبرال سرمایه داری است که برای تنظیم بازار سرمایه دارهای جهانی، به روش کدخدای آمریکایی، هزاران تن سیب زمینی را از دهان میلیون ها نفر محروم جامعه دریغ کرده و در زیر خاک مدفون ساخته تا نکند براثر کاهش قیمت کالاهای اساسی، رابطه اش با اقتصاد جهان سرمایه دارها برهم بخورد.
"خروج" اعتراض به عمل شنیع و غیر شرعی و ضد انسانی زنده به گورکردن میلیون ها جوجه یک روزه است تا برای تنظیم بازارهای سرمایه داری جهانی، قیمت مرغ و طیور همچنان در سطح قابل قبول بانک جهانی باقی بماند ولو گوشت سفید از دهان خیل عظیم جماعت زیر خط فقر دریغ شود و همان سرمایه عمومی و ارزاقی که متعلق به همین ملت است، با هزاران منت و تبلیغات، تحت عنوان یارانه معیشتی و یا وام یک میلیون تومانی بارها و بارها توی سر مردم مظلوم کوبیده شود.
"خروج" درباره اعتراض به اقتصاد و تفکر نولیبرال سرمایه داری است که با زمینه های پیش از انقلاب و به بهانه سازندگی، از سالهای پس از جنگ در ایران نفوذ کرد و ذره ذره به خوردن پایه های انقلاب مشغول شد. همان اقتصاد و تفکر نولیبرال سرمایه داری که همواره دربرابر حرکت های جهادی و تلاش برای خودکفایی و استقلال ایستاده و حجم عظیم جهش های علمی و تکنولوژیک را در عرصه های مختلف نادیده گرفته و نهایت قدرت استقلال طلبی ملت را در "آبگوشت بزباش" درک کرده است!
"خروج" درباره یک اعتراض آرام و مدنی دربرابر سیستمی بین المللی است که سال ها و سده ها و بلکه قرن هاست سعی در جهانی سازی ایدئولوژی و فرهنگ و اقتصاد خود دارد. اما همان سیستم حتی برای اعتراض در مقابل خودش هم برنامه ریزی می کند و نسخه خشونت می پیچد تا دشمنان خود را خشونت طلب و بی منطق و بی هویت و ارتجاعی معرفی کند.
آنچنان که فیلم های عادی و تفریحی موبایل یکی از همراهان گروه کشاورزان معترض در فیلم "خروج" تبدیل به بیانیه های جنگ طلبانه در رسانه های بیگانه می شود.
آنچنان که چند ماه پیش از اکران فیلم "خروج"، همین سیستم به اصطلاح جهانی پس از تجربه یک ساله اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه علیه نولیبرال سرمایه داری و در آستانه اعتراضات عراق و لبنان و ایران در پاییز 98، نسخه "جوکر" را برای آنها پیچید تا اعتراضات آرام و مدنی آنها علیه نولیبرال سرمایه داری را به اغتشاشات خشونت بار علیه حاکمیت هایی تبدیل کند که ماهیتا با لیبرال سرمایه داری در تضاد هستند.
شاید بتوان گفت که جمله ساده عمو رحمت در پایان فیلم "خروج"، عصاره سادگی و بی آلایشی همه این اعتراض شرافتمندانه و آرام است، آنجا که رحمت پس از طی فراز و نشیب های بسیار و مقاومت در برابر خناسان داخلی و وسوسه های خارجی و تهدید و تطمیع صاحبان قدرت، به مقصد خود رسیده و ماموری که او را تا به آخر همراهی کرده، می پرسد حالا به رییس جمهوری چی می خوای بگی؟ و رحمت پس از اندکی درنگ با سادگی پاسخ می دهد: بگید سیگار من را پس بدهند!